دولت اعتدال در ورطه افراط افتاده است. روحاني در تبليغات انتخاباتي ديروز خود در لرستان و اصفهان و روزهاي قبل در همدان، اروميه و شيرودي گفتمان اعتدال ادعايي خود را كنار گذاشت و سنگ افراط به دست گرفت تا بر چهره رقيبان خود و بر چهره نظام بكوبد. او در ادبياتي متفاوت و با لحني عصبي مردم را از لولوي پشت خرمن ميترساند و رقباي خود را دشمنان مردم معرفي ميكرد. در واقع هراس انداختن در دل مردم مطابق نسخهاي که اصلاحطلبان براي روحاني نوشتهاند، به اوج خود نزديک شده است.
روحاني برنامه انتخاباتي خود را از روي نوشتهاي ميخواند که به او ميگويد بايد با حمله به قوه قضائيه و نيروهاي نظامي و عبارت موهوم «به گذشته بازنميگرديم» و انگارهسازي از احتمال وقوع جنگ و اقتصاد ونزوئلايي، مردم را بترساند. او ترساندن مردم از رقيب را با اميدوار کردن مردم به خود، بهطور همزمان پيش ميبرد، اگرچه با مصاديق مشابه! براي مثال روحاني در مناظرهها به کمک پوششيهايش مردم را با اين گزاره ميترساند: «اگر (رقبا) بخواهند يارانه را افزايش دهند، بنزين 8 هزار تومان ميشود» و ديروز در لرستان اينچنين ميگويد: «عدهاي ميخواهند با پمپاژ پول مردم را بفريبند و اجناس را چند برابر کنند.» اما روز بعد از مناظره در اقدامي گسترده، براي افراد برخوردار يا بينيازي که قبلاً از دايره يارانهبگيران حذف شدهاند، پيامک برقراري مجدد يارانه ارسال ميکند! و به دهياران قول وام 10 ميليون توماني ميدهد و کمکهاي کميته امداد را براي برخي سه برابر ميکند تا بازي خوف و رجا را با همه پازلهايش کامل کند.
روحاني براساس برنامهاي که برايش نوشته شده است، بايد از مفهوم هراس، پيدرپي استفاده کند. همين ديروز مردم لرستان را با اين واژه آشنا کرد: «ما از دلواپسان هراس نداريم. دوران پروندهسازي پايان يافته است.» او براي هراسافکني در ميان مردم روي عبارتهاي کلي و موهومي مثل فريبکاري، پروندهسازي، چند برابر شدن قيمت اجناس و بازگشت به دوران تحريمها در همه سخنرانيهايش پافشاري ميکند، عبارتهايي که لمس آن در حال حاضر براي مردم آسانتر است، تا جستوجوي آن در گذشته.
برنامه هراسافکني روحاني از سوي وزراي دولت و ستادهاي انتخاباتي او نيز با سعي وافر دنبال ميشود. در تبليغات چهره به چهره برخي طرفداران روحاني، به مردم چنين ميگويند: «اگر روحاني رأي نياورد، بايد براي خريد يک قالب کره جلوي در سوپرمارکتها صف چندصد متري ببنديم» و «کشور با يک حمله دشمن به عصر مغول بازميگردد.» اين يک روش گوبلزي است، کسي که گفت: «دروغ هرچه بزرگتر، باورش آسانتر!»
در دولت روحاني نيز مسئولان بيکار ننشستهاند و با اعزام کارگزاران دولتي به روستاها، مردم روستا را با اين تهديدات ميترسانند که «دولت براي آباداني روستا برنامههاي زيادي دارد، اما اگر رأي نياورد، همه اين برنامهها به هم ميخورد، چون دولتها فقط هشت ساله جواب ميدهند!»
روحاني احساس ميكند رأي مقتدرانه دست نيافتني است، بنابراين تمركز خود را بر حوزه اجتماعي- فرهنگي قرار داده است و صحبت از اصلاح اموري ميكند كه ربطي به قوه قضائيه ندارد و نوعي كلاهبرداري آشكار از رأيدهندگان است. اگر بخواهيم غلتيدن روحاني در ورطه افراط و پايان مشي اعتدالي وي را باور كنيم، بايد ببينيم طراحان فتنه 88 و راديكالهاي چپ كه امروز ليبرال شدهاند، در كدام ستاد هستند. گردانندگان مجلس ششم كجا هستند و آنها چه چيزي را در روحاني ميبينند كه هويت خود را قرباني ميكنند؟! آنان جز افراط و درگيري روحاني با نظام چيز ديگري نميخواهند. بعد از قرباني كردن موسوي و خاتمي امروز نوبت روحاني است. انتقام از قوه قضائيه، سپاه و شوراي نگهبان به دست ديگري، آرمان امروز ناكامان پروژه براندازي است كه روحاني مأمور اجراي آن است و پيروزي را به هر قيمتي ميخواهد.