کد خبر: 850311
تاریخ انتشار: ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۲۱:۰۰
سالمندان سرشار از انرژي هستند
نويسنده: حسین گل‌محمدی
 
 
وقتي فرد سالمندي از فضاي پرتحرك جامعه دور بماند رفته رفته حس بي‌فايدگي مي‌كند. وقتي سالمندي از محيط‌هاي ورزشي و فرهنگي دور مي‌ماند افسرده مي‌شود، بيمار مي‌شود، اضافه وزن پيدا مي‌كند و در نهايت با همه اين مشكلات رسيدن لحظه مرگ را لحظه‌شماري مي‌كند. در حالي كه همه ما مي‌دانيم مي‌توانيم با كمترين هزينه و كمترين وقت تمام مشكلات جامعه سالمندان را از جمعشان حذف كنيم. بي‌شك بخش عمده‌اي از مشكلات سالمندان روحي است و اين روح بيمار است كه موجب جسم بيمار مي‌شود و قطع به يقين دوري از جمع و احساس زائد بودن نقش مؤثري در خستگي روح و جسم سالمندان دارد. حرف مشترك آنان اين است كه به جامعه و با هم بودن برگردند و ديده شوند. وقتي پاي صحبت جمعي از سالمندان كانون هنروران فرهنگسراي گلستان مي‌نشينم به خوبي به نياز با هم بودن آنان پي مي‌برم. 
 
 
 
 
بگذاريد ما سالمندان هم شاد باشيم
ابراهيم نوروزيان – 71 ساله
 
 
من 71 سال سن دارم و در تمام اين مدت تلاش كردم خودم را از آن چيزي كه دوست دارم و مشكل و ممنوعيتي براي آن وجود ندارد منع نكنم.
اما حقيقت اين است كه برخي تعصبات بيجا نسبت به سالمندان باعث شده كه ما سالمندان بيشترين افسرده‌ها را داشته باشيم. مثلاً ما هيچوقت هميشه تلاش ميكنيم رنگ شاد بپوشيم و شاد زندگي كنيم اما در جمع دوستانمان داريم. متأسفانه اينكه «از سنتون گذشته، به سن شما نمياد اين رو بپوشي» را از زبان نسل جديدها، نوه‌ها و بچه‌ها خيلي مي‌شنويم اما اين حق ما نيست. هنوز در كشور ما براي سن بالاها جا نيفتاده كه ما براي خودمان و روحيه‌مان مي‌توانيم حتي لباس شاد بپوشيم. كاش همانطور كه ما براي بچه‌هايمان يك عمر زندگي شاد و خوشي را خواستيم آنها هم مي‌گذاشتند ما براي خودمان و شاديمان هرچيزي كه دوست داريم را انتخاب كنيم.
 
دست به كار شارژ روحي خودم شدم
پوران محمديان - 67 ساله

 
 
 
من يك نظر دارم كه تجربه‌ام ثابت كرده بسيار هم نظر درستي است. من مي‌گويم ما با همين شرايط و اوضاع بي‌تفاوت جامعه نسبت به سالمندان مي‌توانيم خودمان همه‌كاره باشيم. ربطي هم ندارد در جواني چه تجربه‌هاي فني داشته‌ايم مهم اين است كه بخواهيم حتي در اين سن و سال كه هركس به ما مي‌رسد مي‌گويد «تو ديگه چرا! سني ازت گذشته...» ثابت كنيم ما هنوز مي‌توانيم شاد بمانيم. من خودم از جواني بسيار به حوزه هنر، شعر و ادبيات علاقه داشتم اما به دلايلي نتوانستم كار و كلاسي باب ميل و رضايتم در اين زمينه بروم. حالا كه وارد سن سالمندي شدم ديدم هنوز مي‌توانم به چيزهايي كه دوست دارم فكر كنم به همين خاطر تصميم گرفتم بدون هيچ تجربه قبلي بيايم و در كلاس‌هايي كه دوست دارم شركت كنم. من خودم تصميم گرفتم حداقل دو روز در هفته زمانم را به حضور در گروه‌هايي اختصاص بدهم كه اعضايش همسن خودم هستند و فعاليت‌هاي مورد علاقه من را انجام مي‌دهند. در حقيقت براي شارژ روحي خودم دست به كار شدم.
 
نگاه جامعه به سالمندان نياز به اصلاح دارد
پروين عبدالعظيمي، بازنشسته آموزش و پرورش

 
 
 
من از دسته زناني هستم كه از مشكلات دوران ميانسالي و سالمندي مثل فشار، قندخون و چربي بي‌نصيب نمانده‌ام. براي كنترل وضعيت جسمي خودم تلاش مي‌كنم مراجعه مستمر به پزشك داشته باشم اما نكته اينجاست كه تقريباً همه كساني كه سالمند هستند يا سالمندي را در اطراف خود دارند مي‌دانند مهم‌ترين و تقريباً عادي‌ترين مشكل سالمندان همين مشكلات و بيماري‌هاي جسمي است كه اغلب با تغذيه و ورزش آنها هم ارتباط مستقيم دارد.
 
 
اين در حالي است كه كمتر سازماني به اين فكر كرده است كه براي سالمندان گروه‌هاي سلامت تشكيل بدهد. دور هم در يك فضاي صميمي سالمندان را جمع كند، با هم صحبت كنند از مشكلات جسمي‌شان بگويند و در نهايت پزشك طب سالمندي از دستورهاي غذايي و حتي ممنوعيت‌هاي خوراكي برايشان بگويد.
 
 
 
 
 نگوييم از سن آنان گذشته است
 
 
 
يك مشكل ديگر ما سالمندان تنهايي است. ببينيد اگر سالمندي با همسر يا شوهرش تا امروز زنده باشند مشكلي نيست به هرحال يك همدمي وجود دارد اما ما كه همسرمان را از دست داده‌ايم واقعاً تنهايي آزارمان مي‌دهد مخصوصاً شب‌ها كه هيچ كسي نيست اگر اتفاقي برايمان افتاد حتي يك ليوان آب دستمان بدهد. با اين حال اگر هم كسي پيدا شود و بخواهد با ما ازدواج كند آن هم با همه مشكلاتي كه داشته‌ايم فرزندانمان نمي‌گذارند. بد مي‌دانند و مدام نهي مي‌كنند كه زشت است «سر پيري و معركه‌گيري». حالا تصورش را بكنيد بسياري از سالمندان در جواني همسرشان را از دست داده‌اند و به خاطر حفظ آرامش فرزندانشان حاضر نشدند ازدواج كنند اما فرزندان بعد از ازدواج به خاطر آرامش خود و خانواده‌شان ما را فراموش كرده‌اند. حالا هم اگر بخواهيم به تنها بودنمان پايان بدهيم مدام ايراد مي‌گيرند و نهي‌مان مي‌كنند. كاش مراكز فرهنگي شناخته‌شده كه در زمينه سالمندان فعاليت دارند در اين مورد هم قدمي بردارند، كلاس بگذارند، آموزش بدهند و فرهنگ جامعه را اصلاح كنند.

 
هیچ‌چیزی جای هم صحبت را نمی‌گیرد
محمد اميري، بازنشسته
 
 
خوشبختانه به همت بعضي از مسئولا ن فرهنگي در شهرهايي مثل تهران امكانات فرهنگي فراهم شده است كه امثال ما و همسن و سال‌هاي ما مي‌توانند به راحتي از ساعت‌هاي بيكاري بهره ببرند. مثلاً ما جمع زيادي از سالمندان منطقه 8 دور هم جمع مي‌شويم و از لحظات با هم بودنمان طوري لذت مي‌بريم كه به اين واسطه از روزهاي كرخت ميانسالي دور شويم. ما خودمان مي‌دانيم نيازمان چيست و به خوبي هم مي‌توانيم براي رفع اين نياز برنامه‌ريزي كنيم اما مهم اين است كه مسئول يا فعال فرهنگي بايد باشد كه بتواند حال ما را درك كند و براي رفع نيازهاي روحي و جسمي سالمندان كمك كند. متأسفانه بعضي از مشكلاتي كه در سن و سال ما وجود دارد برگرفته از باورها و رفتارهاي غلط اجتماع ما ايراني‌هاست. مثلاً در جامعه ما اگر خانمي در سن متوسط همسرش را از دست بدهد و بچه داشته باشد به تصور عموم مردم زشت است كه بخواهد ازدواج كند حالا درنظر بگيريد چند سال بعد بچه‌ها بزرگ مي‌شوند و مي‌روند سر زندگي خودشان و مادر بيچاره تنها بايد روزها را شب كند.
 
 
 
ما اگر بتوانيم نيازهاي روزانه مثل ورزش، موادغذايي و برنامه خوراكي خوب را با هم حل كنيم قطعاً نمي‌توانيم مشكل هم‌صحبتي و تنها بودن‌هاي همديگر را حل كنيم. ما در بين دوستانمان داريم كسي كه از شدت تنهايي شب‌ها را گريه مي‌كند اما فرزندانش دركي از نياز او ندارند و مدام مي‌گويند جلوي مردم زشت است و اين نگاه بايد اصلاح شود. جوانان نبايد بگويند از سن سالمندان گذشته است زيرا ما سرشار از انرژي هستيم.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر