کد خبر: 849677
تاریخ انتشار: ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۲۱:۰۰
حاشيه‌اي بر انتشار ديدگاه‌هاي رهبری‌درباره تاريخ و ملت افغانستان
نويسنده: محمدابراهيم شريعتي افغانستاني
 
 
اگر كشور ايران را خانه‌اي با پنجره‌هايي به سوي كشور‌هاي منطقه تصور كنيم، مي‌توان گفت بزرگ‌ترين پنجره آن به سوي كشور افغانستان است؛ پنجره‌اي كه از آن مناظر بديع و چشم نوازي از مشتركات تاريخي، فرهنگي و ادبي را مي‌توان ديد. دين مشترك، تاريخ مشترك، مفاخر مشترك، فرهنگ شفاهي مشترك، تقويم مشترك، هنر و ادبيات مشترك و روشن‌تر از همه، زبان و خط مشترك بخشي از جلوه‌هاست. حقيقت اين است كه در اين منطقه ميان هيچ دو كشور آن مايه از مشتركات نمي‌توان يافت كه ميان اين دو كشور وجود دارد. 
 
 
ولي دريغ كه قرن‌هاي متمادي اين مشتركات و بلكه درست‌تر بگوييم يگانگي‌ها، در هاله‌اي از كدورت‌هاي سياسي ميان دو كشور پوشيده بوده است. نزاع‌هاي دائمي سلسله‌هاي پادشاهي در اين قلمرو در ساليان دور و تفرقه‌افكني‌هاي زير‌كانه دولت‌هاي استعمار‌گر در يكي دو قرن اخير، بر اين مشتركات سايه افكنده بود و چنين بود كه دولتمردان دو كشور، همديگر را به چشم رقيب مي‌ديدند. متأسفانه آنچه در رسانه‌ها، مطبوعات و متون درسي و آموزشي دو كشور جلوه مي‌يافت، ناشي از اين رقابت پنهان و آشكار بود، به ويژه در عصر حكومت‌هاي پهلوي و محمد‌زايي در دو كشور  ولي اين قانون طبيعت است كه ميان درختان همرنگ و هم‌جنس يك باغ، حتي اگر ديوار هم بكشند، ريشه‌هاي آن درختان از زير زمين همديگر را مي‌يابند و شاخ و برگ آنها از فراز ديوار به هم مي‌رسند.
 
 
همزبانان همدل در هر دو كشور بنا بر همان پيوند‌هايي كه از آنها سخن گفتيم، همواره تشنه اين ارتباط بودند، هر چند گاه حتي اين تشنگي را نمي‌توانستند ابراز كنند. اين مردم همديگر را فقط از پشت پنجره‌اي مي‌ديدندكه غبار سياست بر آن نشسته بود و البته ملي‌گرايي مفرط در هر دو كشور، به ويژه در ايران عصر پهلوي، بر اين غبار افزوده بود.  وقوع انقلاب اسلامي و مطرح شدن گرايش جهان ‌وطني اسلامي در كشور ايران و سپس وقوع جنگ تحميلي و ديگر درگيري‌هاي ايران اسلامي با استكبار جهاني از سويي و درگيري مردم مسلمان افغانستان با ابر‌قدرت شرق و حكومت دست‌نشانده آن از سويي ديگر، مردم اين دو كشور را از جهت سياسي نيز هم‌سرنوشت ساخت. مهاجرت گروه وسيعي از مردم افغانستان به جمهوري اسلامي ايران هم اين زمينه‌ها را پررنگ‌تر كرد.
 
 
چنين شد كه فرصتي براي غبار‌زدايي از اين پنجره‌ها پديد آمد، به ويژه كه روشن‌ترين پيام انقلاب اسلامي بازگشت به ريشه‌هاي عميق ديني در جهان اسلام بود. هم از اين روي جمهوري اسلامي ايران در سايه رهنمود‌هاي خردمندانه رهبري اين كشور، گفتمان جديدي در جهان اسلام طرح كرد، گفتماني بر مبناي وحدت و همسويي فرهنگي و عقيدتي اين قلمرو زباني، البته با حفظ استقلال سياسي كشور‌ها. مسلماً در اين ميان موانعي هم وجود داشت و دارد. از جانبي شماري از مردم دو كشور كه سال‌ها در سايه تبليغات ملي‌گرايانه قرار داشته‌اند، ممكن است ضرورت اين يگانگي را در نيابند و از جانبي همسويي و همدلي دو كشور همزبان و همسايه، براي بسياري از قدرت‌هاي جهاني خوشگوار نمي‌افتد. چنين است كه گاه غباري از كدورت و سوءتفاهم در فضا پراكنده مي‌شود. عدم شناخت كافي ميان گروه‌هايي از مردم دو كشور هم گاهي افزاينده اين كدورت‌ها مي‌شود. اينها مسئوليت نخبگان دو كشور را براي شفاف ساختن روابط، سنگين‌تر مي‌سازد.  يكي از كار‌هايي كه در اين مسير ضرورت دارد، روشن ساختن ديد‌گاه‌هاي مقامات عالي‌رتبه جمهوري اسلامي ايران، به ويژه دست‌اندركاران امور سياسي و رسانه‌اي، حجتي روشن و برهاني قاطع باشد براي ضرورت اين همدلي‌ها و همسويي‌ها. خوشبختانه در بيانات رهبر انقلاب اسلامي ايران، توجه و عنايت به مسائل افغانستان بسيار بارز و آشكار است و البته جز اين هم انتظاري نمي‌رود. 
 
 
 
گردآورنده محترم اثري كه در پي معرفي آن هستيم، به همين منظور، بيانات و مكتوبات ايشان از سال 1368 تا كنون درباره مردم و كشور افغانستان را از منابع گوناگون استخراج كرده و با ذكر مأخذ، به صورتي منظم و مدون تنظيم كرده است تا بيانگر ديدگاه‌ها و سخنان براي مردم دو كشور، به ويژه دست‌اندركاران امور دو كشور باشد. انتشارات عرفان با حمايت كامل سفارت جمهوري اسلامي ايران در كابل و همت مؤلف محترم اقدام به نشر اين اثر ارزشمند كرده و اميدوار است كه اين صحيفه، در مناسبات ميان مردم و به ويژه نخبگان دو كشور، راهگشا و نويد‌بخش باشد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر