نويسنده: سعيد احمديان
اعتصاب پرسپوليسيها برشي از وضعيت حاکم بر فوتبال کشورمان است، ورزشي که ادعاي حرفهاي شدن دارد، اما اتفاقهايي را ثبت ميکند که در ورزش حرفهاي دنيا محلي از اعراب ندارد. اين روزگار فوتبالي است که در رنکينگ اول فوتبال آسيا سالهاست ايستاده و براي صعود به مرحله دوم جام جهاني برنامهريزي ميکند. اين فوتبال اما از رسيدن به حداقلهاي فوتبال حرفهاي هم عاجز است، کارلوس کرش که اين روزها در سکوت خبري براي بازي با ازبکستان برنامهريزي ميکند، مدتهاست در حسرت يافتن يک زمين تمرين چمن مناسب براي تيم ملي است، اما فدراسيون فوتبال نتوانسته يک زمين با حداقل شرايط براي تيمي که در آستانه دومين صعود متوالي به جام جهاني است، فراهم کند. در اين فوتبال بديهي است که رخ دادن اتفاقهايي از اين دست که در کمتر کشور صاحب فوتبال ديده ميشود، نبايد در ايران عجيب باشد، نمونه آن هم اعتصاب و دست کشيدن بازيکنان پرسپوليس از تمرين است، طوري که آنها عصر شنبه بدون حتي يک ساعت تمرين مقابل ذوبآهن بازي کردند، در کمتر فوتبالي ميشود مشاهده کرد که يک تيم در اعتراض به مشکلات مالي تن به تمرين ندهد و بازيکنانش به تماشاي تئاتر بروند و در شبکههاي اجتماعي به هواداراني که در گرما و سرما و در سختترين شرايط براي تشويقشان به ورزشگاه ميآيند، کنايه بزنند و براي قهرماني که کسب کردهاند بر سرشان منت بگذارند.
البته اين مشکل، مشکل پرسپوليس تنها نيست، در همين ليگ شانزدهم تيمهايي بودند که بارها اعتصاب کردند و بعد از چند روز وقتي ديدند حرکتشان نتيجهاي نداشته دوباره به تمرين برگشتهاند. استقلال خوزستان يا همين استقلال تهران هم در طول فصل، بازيکنانش با اعتصاب و تمرين نکردن به دنبال مطالباتشان و نقد کردن قراردادهايشان بودهاند که چند وقتي در پرداخت آن باشگاه تعلل کرده است. اعتصاب و نافرماني از تمرين کردن در شرايطي است که با وجود مشکلات مالي که اکثر باشگاههاي کشورمان با آن درگير هستند، بازيکنان اکثر تيمهايي که دست به اعتصاب زدهاند، درصد زيادي از قراردادهايشان را دريافت کردهاند و تنها تأخير در وصول بخشي از قراردادهايشان سبب ميشود تا آماتورگونه دست به تحريم تمرينات بزنند و برخلاف تعهدي که به باشگاه و هوادارانشان دارند، سرگرم حاشيهها شوند.
عادت بد اعتصاب سوغات فوتبال آماتوري است، فوتبالي که هنوز بازيکنانش که ادعاي حرفهاي بودن دارند، به آن درجه از درک نرسيدهاند که رفتار حرفهاي نيز داشته باشند و براي تأخير در وصول مطالباتشان دست به اعتصاب نزنند و از طريق باشگاه و از راههايي که پيشبيني شده، اعتراضشان را پيگيري کنند. حرکتهايي مانند اعتصاب بازيکنان که نوعي بياحترامي به هواداران نيز هست، فوتبال ايران تنها در رقم قراردادها حرفهاي شده و همانطور که بارها گفته شده، فوتباليستهاي آماتور کشورمان، پول حرفهاي ميگيرند و در بقيه جهات زندگي ورزشي و شخصيشان، اثراتي از حرفهايگري که در فوتبال دنيا مرسوم است، در رفتارشان ديده نميشود و همين مسئله آسيبهاي زيادي را به اين ورزش وارد کرده و سبب شده تا پرونده قطوري از فساد اخلاقي و اقتصادي اهالي فوتبال که ريشه آن پرداختهاي بيضابطه و خارج از چارچوب ميلياردي از بيتالمال است، روي ميز مجلسيها قرار بگيرد.
همه اين حاشيهها و رفتارهاي آماتوري در فوتبال ايران، نتيجه عدم حضور مديران حرفهاي و توانمند در فوتبال کشور است، مديراني که با ديکته کردن قواعد حرفهاي به بازيکنان و مربيان و همچنين فراهم کردن زيرساختهاي لازم ميتوانند آسيبها و ضربههايي که فوتبال کشورمان از رفتار آماتوري ميخورد را به حداقل برسانند، مديراني که جاي خاليشان سبب شده تا فرهنگسازي در فوتبال فراموش شود و بازيکنان تيمهاي مختلف به بهانه تأخير در پرداختهايي قراردادهاي بيضابطهشان، دست به نافرماني بزنند و دست از تمرين بکشند. در اين شرايط زياد نبايد به بازيکناني که در فوتبال کشورمان حرکتهايي خارج از مسير حرفهايگري انجام ميدهند، خرده گرفت و بازخواستشان کرد، مشکل اصلي مديران و مربياني هستند که توانايي آموزش حس مسئوليت و تعهد را به بازيکنان نداشتهاند تا آنها امروز تمامقد با زير پاگذاشتن اصول اخلاقي، آماتور بودنشان را فرياد بزنند.