دكتر مينا پورزندوكيل مادر مريم، دختري معلول كه 20 سال قبل به طرز مرموزي در امريكا به قتل رسيد، بعد از اعلام شكايت براي رسيدگي به قتل فرزندش، درخواست خسارت 132ميليارد دلاري را از دولت امريكا مطرح كرده بود. خسارت 132 ميلياردي به علت اخطار قبلي به دادستان امريكا در مورد قضات، پليس و پزشكان آن كشور بود كه زمينه جنايت را رقم زدهاند. اين مادر سختكوش بعد از سالها پيگيري پرونده در دستگاه قضايي ايران و امريكا تلاش كرد نماينده دولت امريكا را به پاي ميز محاكمه بكشاند. پس از سالها تلاش، جلسه رسيدگي بدون حضور نمايندهاي از كشور امريكا در شعبه 55 دادگاه حقوقي ويژه امور بينالملل تهران تشكيل شد. دادگاه اما براي اطمينان از اينكه آيا مريم در آن كشور به قتل رسيده يا به به دليل بيماري فوت شده، از كارشناس دادگستري در امور پزشكي استعلام كرد. براساس نظريه كارشناس، مريم به علت ناتواني ناشي از مشكلات جسمي، بيماري صرع و عقبافتادگي ذهني در مركز درماني در سنتپاول ايالت مينهسوتا امريكا نگهداري ميشد و اول اكتبر سال 1996در آن مركز فوت كرد. پزشك معالج علت فوت را بيماري صرع تشخيص داده است. جسد مريم سپس به ايران منتقل و بدون انتقال به پزشكي قانوني در بهشتزهرا دفن شده است و دلايل كافي براي اثبات مرگ به علت ديگري وجود ندارد.
ابهام در علت فوت مريم نظريه كارشناس با اعتراض مادر مريم به هيئت كارشناسي فرستاده شد. مادر مريم ميگويد وقتي جسد دخترم به ايران منتقل شد، موميايي بود و بررسي علت مرگ وي وجود نداشت. كارشناس مربوطه هم با استناد به مدارك باليني وي كه از امريكا ارسال شده بود، اعلام نظر كرده است. در اسناد پزشكي مريم علت فوت وي سفيد گذاشته شده و اعلام هم نشده است و من به اين نظريه اعتراض كردم. وقتي مادر مريم از پرداخت هزينه كارشناسي براي بررسي دوباره ممانعت كرد، دادگاه با استناد به نظر كارشناسي اوليه، درخواست مادر مريم را وارد ندانست.
ماجراي قتل مريم چه بود؟مريم، دختري كه در شش سالگي براي درمان معلوليتش به امريكا منتقل شده بود، اول اكتبر سال 1996 در حالي كه 36 ساله بود، به طرز مشكوكي در يك مؤسسه پيشرفته پزشكي به نام ميوكلينيك در ايالت مينهسوتاي امريكا فوت شد. مادر مريم در طرح شكايت خود اعلام كرد كه دخترش پيش از مرگ مورد شكنجه قرار گرفته و براثر جراحت ناشي از آن جان خود را از دست داده است. او توضيح داد: مدتي قبل از حادثه دخترم را براي درمان به امريكا منتقل كردم. آنجا بود كه گرفتار وكيلي شياد شدم. وقتي متوجه شد كه پول زيادي همراه دارم با توطئهچيني ابتدا با رأي دادگاه محلي شهر راچستر من را از حق سرپرستي دخترم محروم كرد. بعد از آن بود كه پليس دخترم را به يك مركز خدمات اجتماعي منتقل كرد. او ادامه داد: اين پايان ماجرا نبود؛ چراكه دولت متخاصم امريكا اموال ميليارديام را هم تصاحب كرد.
درباره معلوليت مريممادر مريم درباره بيماري دخترش توضيح داد: او در بدو تولد به علت انوكسي به فلج مغزي مبتلا شد. در 11 ماهگي او را براي درمان به سوئيس منتقل كردم كه فايدهنداشت و به ايران برگشتم. در چهارسالگياش بود كه خبر دادند جراح خوبي از امريكا به يكي از بيمارستانهاي تهران آمده است. خودم را به او رساندم و پرونده پزشكي مريم را نشانش دادم. بعد از معاينه دخترم قول داد كه با يك عمل جراحي ميتواند قدرت راه رفتن را به او بازگرداند، اما اين طور نشد و دخترم به بيماري صرع هم مبتلا شد. علت ابتلايش به صرع هم تزريق زياد داروي بيهوشي به مريم بود. مشكلاتم چندبرابر شد و براي درمان يك بيماري تازه هم بايد اقدام ميكردم. دكترپورزند وكيل ادامه داد:مريم شش ساله بود كه تصميم گرفتم براي درمانش راهي امريكا شوم. با هر سختي بود مريم را به آن كشور منتقل كردم و درمانش را در يك مركز مداواي ضربهمغزي شروع كردم. با اجراي برنامه روزي شش ساعت ورزشهاي خاص انجام ميشد به طوري كه بعد از هفت ماه مريم موفق به راهرفتن شد.
دردسرهاي تازه مادر مريم در سرزمين بيگانهاو ميگويد: به خاطر مشكلاتي كه در رفت و آمد به ايران داشتم، تصميم به سرمايهگذاري در آن كشور گرفتم. بعد از مشاوره با يك وكيل سرمايهگذاريام را شروع كردم. او وقتي متوجه ميزان داراييام شد با همدستي يك پزشك اموالم را تصاحب كرد. براي اين كار ابتدا با جعل اسناد پزشكي مدعي شد كه به بيماري رواني مبتلا هستم. ارائه اين سند به دادگاه منجر شد تا حق سرپرستي مريم از من سلب شود. دخترم به دستور قاضي به يك مركز نگهداري از كودكان معلول منتقل شد و خودم هم در يك بيمارستان رواني بستري شدم. مدتي بعد كه از بيمارستان خلاص شدم، فهميدم كه قاضي دادگاه كسي نيست جز همسر پزشكي كه در تباني با وكيل اين مشكلات را برايم ايجاد كرده بود. مادر مريم گفت: وقتي به ديدن مريم رفتم، متوجه جراحتهاي زيادي در نقاط مختلف بدن او شدم. به خاطر اينكه دادگاه حق من را از سرپرستي دخترم محروم كرده بود، از دادستان كل كشور امريكا درخواست كمك كردم. همه اسنادي را كه آن وكيل با همدستي قاضي و همسر پزشكش برايم ايجاد كرده بود، به دادستان دادم. بعد هم از آن مركز به اتهام كودك آزاري شكايت كردم. وي ادامه داد: هر بار به ديدن دخترم ميرفتم با زخمهاي تازه در بدنش مواجه ميشدم. هدف آنها از جداكردن مريم از من شكنجه روحيام بود تا روي عمل خلافقانون ميوكلينيك سرپوش بگذارم. تلاشهايم در دستگاه قضايي امريكا فرجامي نداشت و به ايران برگشتم.
درخواست كمك از پليس بينالمللبعد از آن راهي پليس اينترپل شدم و درخواست استرداد دخترم را مطرح كردم. هنوز زمان زيادي نگذشته بود كه خبر رسيد مريم در امريكا فوت شده است. با پيگيريهايي كه انجام دادم، جسد را به ايران منتقل كردم و با طرح شكايت در دادگاه لاهه درخواست غرامت 132 ميليارد دلاري را مطرح كردم تا با دريافت آن پول را صرف كودكان معلول كشورم كنم. بعد از چند سال دوندگي در دادگستري تهران سرانجام دادخواستم عليه دولت متخاصم امريكا مورد قبول قوه قضائيه قرار گرفت و 17 شكايت را عليه آن كشور مطرح كردم.
دردسرهاي ناتمام مادر مريم در قوه قضائيه در زمان رياست آيتالله شاهرودي و به دستور ايشان شكايتهاي مطرح شدهام تجميع شد و گزارش آن 14 تيرماه سال 83 روي ميز رئيس وقت دادگستري استان تهران قرار گرفت. سرانجام 12 مهرماه همان سال پرونده براي رسيدگي روي ميز قاضي غلامرضا جعفري، رئيس شعبه 1017 دادگاه عمومي تهران قرار گرفت، اما وارد جريان رسيدگي نشد. هفت سال از آن زمان هم گذشت تا اينكه دست به دامان دادستان وقت كل كشور شدم. جالب است بدانيد رئيس شعبه 1006 دادگاه عمومي جزايي تهران در پيگيريهايي كه انجام دادم، خطاب به معاون قضايي رئيس كل دادگستري تهران نوشت كه مادر مريم در همه پروندههاي تشكيل شده در جايگاه شاكي حضور داشته و هيچگاه عليه وي طرح شكايت صورت نگرفته است و اكثر پروندههاي ايشان به حالت راكد مانده و رسيدگي اصولي صورت نگرفته است.
براي مادر سختكوش ايراني اين پايان ماجرا نبود؛ چراكه توانست مساعدت حجتالاسلام رئيسي، دادستان وقت كل كشور را براي به جريان افتادن رسيدگي به پرونده جلب كند. تيرماه سال 92 براي مادر مريم روزي فراموش نشدني بود؛ چرا كه آن روز قاضي احمد اصانلو در شعبه 55 دادگاه امور بينالملل مجتمع شهيد بهشتي رسميت جلسه را اعلام كرد. آن روز مادر مريم در جايگاه قرار گرفت و شكايت خود را از دولت امريكا مطرح كرد. از سوي دولت امريكا هيچ نمايندهاي در جلسه دادگاه حاضر نشد. قاضي بعد از شنيدن اظهارات شاكي، ادامه جلسه رسيدگي را به روز ديگري موكول كرد. جلسهاي كه ادامه برگزاري آن تا 23 آبان ماه امسال به درازا كشيد. رأي دادگاه اما چيزي نبود كه مينا پورزند در سالهاي سختي كه سپري كرده منتظرش بود؛ برائت دولت امريكا از اتهام قتل.
تبرئه دولت امريكا از قتل دختر ايراني، اعتراض مادر مريم را به همراه داشت. درحال حاضر اعتراض وي در كميسيون اصل نود مجلس شوراي اسلامي هم در حال رسيدگي است.