انقلاب همانند هر موجود زنده و داراي حركت، ميتواند به آفتها و آسيبهايي مبتلا شود. وقتي انقلاب به بلاها، آفتها و آسيبها مبتلا شد به صورت قهري حركت آن به سمت آرمانها و تحقق اهداف والا كند و چه بسا متوقف میشود. تمدنسازي اسلامي، حيات طيبه، پیشرفت در ابعاد معنوی و مادی، از آرمانها و اهداف والای انقلاب اسلامی است، عدالت روح حاكم بر اين آرمانها و اهداف است. به عبارت ديگر، روح حاكم بر حركت انقلاب اسلامي به سمت آرمانها، عدالت است. بر همين اساس ميتوان گفت، عدالت شعار اصلي انقلاب و جمهوري اسلامي است. هرگاه حركت به سمت عدالت در جامعه كند شود، بايد دانست كه عوامل كندكننده حركت به سمت عدالت، يك بلا و آفتي است كه به جان انقلاب و نظام جمهوري اسلامي افتاده است. اشرافيگري دولتي و اشرافيگري برخي از مسئولان در سطوح مختلف و خصوصاً در سطوح عالي، يكي از اين آفتهاست. هرگاه مسئولان خلق و خوي اشرافيگري پيدا كردند، بايد به صورت جدي نگران انقلاب و حركت انقلاب بود. زنده بودن انقلاب، پويا بودن انقلاب و سلامت انقلاب با ميزان شتاب و سرعت آن به سمت عدالتگستري و تحقق آرمانها و اهداف مورد سنجش قرار ميگيرد. وقتي برخي مسئولان گرفتار پديده ناپسند اشرافيگري ميشوند و اشرافيگري دولتي لباس واقعيت به تن ميكند، معنايي جز مبتلا شدن انقلاب و نظام به آفت ندارد. آفت اشرافيگري كه اگر با آن مبارزه و ريشهكن نشود، جان انقلاب را به خطر انداخته و آن را به سمت ميرايي سوق ميدهد.
يكي از توصيهها و هشدارهاي مستمر مقام معظم رهبري به مسئولان و كارگزاران نظام طي 27 سال گذشته، پرهيز دادن و برحذر داشتن آنان از اشرافيگري است. به عنوان نمونه معظمله در ديدار با رئيسجمهور وقت و اعضاي هيئت دولت در تاريخ 5/6/1380، آنان را به اجتناب از اشرافيگري سفارش و خطرات اشرافيگري مسئولان كشور را اينچنين گوشزد ميكنند: «عزيران من! اين نكته را در اينجا بگويم؛ از جمله چيزهايي كه روند حركت به سمت عدالت را در جامعه كند ميكند، نمود اشرافيگري در مسئولان بالاي كشور است، از اين اجتناب كنيد. اشرافيگري دو عيب دارد؛ عيب دومش از عيب اولش بزرگتر است. عيب اول اشرافيگري، اسراف است- اشرافيگري حلال را ميگوييم، يعني آن چيزي كه پولش از راه حلال و بحق به دست آمده- اما عيب دوم بدتر است و آن اين است كه فرهنگسازي ميكند، يعني چيزي براي مسابقه دادن همه درست ميكند... به نظر من زرق و برق در زندگي شما وقتي به بيرون منعكس شود، آن اشكال دوم را دارد؛ فرهنگسازي ميكند و يك عده نوكيسه و تازه به دوران رسيده را به خرجها و تجملبازي زيادي تشويق ميكند. بعد هم ميبينيد رؤساي نظام هستند، همه به آن طرف حركت ميكنند، آنگاه از شما تندتر هم ميروند، چون شما بالاخره ملاحظاتي داريد كه خيلي از آنها ندارند.»
با دقت در عبارات مذكور، دريافت ميشود كه اشرافيگري مديران و مسئولان در نظام اسلامي، از يكطرف روند حركت به سمت عدالت به عنوان شعار اصلي انقلاب و جمهوري اسلامي را كند ميكند و از طرف ديگر جامعه را به سمت اشرافيگري سوق ميدهد و از معنويت و حيات طيبه دور ميسازد.
سؤال اين است كه آيا تمامي مسئولان كشور در سالهاي گذشته و هماينك، از آفت اشرافيگري به دور بوده و هستند يا اينكه برخي از آنان مبتلا به اين آفت شدهاند؟ آيا اشرافيگري در جامعه يك ضدارزش تلقي ميشود يا به واسطه اشرافيگري برخي از مسئولان در سالهاي گذشته هماكنون در جامعه شاهد مسابقه اشرافيگري در اقشاري از مردم هستيم و اشرافيگري در حال تبديل شدن به يك فرهنگ و ارزش است؟
پاسخ روشن است. متأسفانه هماينك انقلاب و نظام اسلامي، به يك نوع اشرافيگري دولتي گرفتار شده است. ثروتاندوزي برخي از وزرا و ديگر مسئولان در دستگاههاي دولتي، يك واقعيت تلخ و دردناك امروز براي جريان انقلاب اسلامي است؛ واقعيتي كه حركت انقلاب و نظام به سمت عدالت را كند كرده است. با وجود فقر و محروميت در بخشهايي از جامعه، با وجود زندگي اسفبار بخشي از مردم حاشيهنشين در شهرها، با وجود لشكر بيكاران و ركود در فضاي اقتصاد و كسب و كار مردم، پديده نامباركي چون فيشها و حقوقهاي نجومي برخي از مسئولان، آيا معنايي جز آلوده شده اين قبيل مسئولان به آفت اشرافيگري و دنياگرايي دارد؟ مسئولاني كه بايد سادهزيست باشند و خدمتگزار مردم، برخي از آنان امروز به مسئوليت به عنوان يك فرصت براي تأمين دنياي خود نگاه ميكنند. اين يك خطر جدي براي انقلاب و نظام است كه برخي از مسئولان كشور، منافع مادي و دنياگرايانه خود را، بر منافع عموم مردم ترجيح داده، بعضاً براي زراندوزي به بيتالمال حملهور شوند. وقتي موضوع فيشهاي نجومي مطرح شد، رهبر فرزانه انقلاب اسلامي، با صراحت از حقوقهاي نجومي و وامهاي ميلياردي بدون حساب و كتاب و ضابطه، با عناويني چون برداشتهاي نامشروع و غيرمنصفانه از بيتالمال ياد و اين نوع رفتارها و اقدامات را هجمه به ارزشها و خيانت به آرمانها معرفي كردند.
اما تأسفبارتر اين بود كه يكي از مسئولان دولتي در جلسه كنار گذاشتن يكي از همين نجوميبگيرها، از وي به عنوان «ذخيره نظام» ياد كرد! اين رفتارها و اين نوع نگاهها، يعني انقلاب و نظام به آفت مبتلا شده، آفت اشرافيگري دولتي كه اگر بهنگام آفتزدايي نشود، جان انقلاب به خطر ميافتد. احياي انقلابيگري مورد نظر و انتظار مقام معظم رهبري در سال جاري، معنايي جز جاري كردن خون تازه در رگهاي انقلاب، برداشتن موانع از سر راه انقلاب، آفتزدايي از انقلاب و سرعت بخشيدن به حركت انقلاب براي تحقق آرمانها ندارد. وقتي مقام معظم رهبري در ديدار رئيسجمهور و اعضاي هيئت دولت، بر انقلابيگري دولت تأكيد ميفرمايند، يكي از جلوههاي اين انقلابيگري، به دور بودن دولتمردان و مديران دولتي از اشرافيگري است. آيا اكنون ميتوان گفت، دولت مستقر دولتي سادهزيست و غيراشرافي است؟
اين سادهزيستي و به دور بودن از اشرافيگري، بايد در ميزان برخورداريها، حقوقها، مزايا و تسهيلات در اختيار، در دكوراسيون وزارتخانهها و سازمانها، در سفرها، در همايشها و نشستها، در خودروها و مواردي از اين قبيل مشاهده شود؛ مواردي كه مردم ميبينند و قضاوت ميكنند. متأسفانه هم اكنون قضاوت مردم از زندگي برخي از مسئولان، قضاوت در تراز انقلاب و نظام بودن اين مسئولان نيست. همين قضاوتها، اعتماد عمومي را نسبت به نظام كاهش ميدهد. خطر كاهش اعتماد عمومي به انقلاب و نظام را بايد جدي گرفت.