کد خبر: 842474
تاریخ انتشار: ۱۸ اسفند ۱۳۹۵ - ۲۱:۴۱
گفت‌وگوي «جوان» با پدر شهيد فاطمي حسين داد نظري
حسين دادنظري وقتي در جبهه دفاع از حرم به شهادت رسيد تنها 17 سال داشت. او كه به تنهايي براي كار به ايران سفر كرده بود، شيفته مرام رزمندگان فاطمي و داوطلبانه همراه يگان فاطميون به سوريه اعزام شد.
شكوفه زماني
حسين دادنظري وقتي در جبهه دفاع از حرم به شهادت رسيد تنها 17 سال داشت. او كه به تنهايي براي كار به ايران سفر كرده بود، شيفته مرام رزمندگان فاطمي و داوطلبانه همراه يگان فاطميون به سوريه اعزام شد. حسين رفت تا 14 خردادماه 95 خبر شهادتش را به خانواده‌اش اطلاع بدهند. خانواده‌اي كه در كشور افغانستان زندگي مي‌كنند و مادر اين شهيد هنوز در حسرت ديدار مزار پسر ارشدش انتظار مي‌كشد. گفت‌وگوي ما با گمانعلي دادنظري پدر اين شهيد بزرگوار را پيش رو داريد.
      
چطور شد كه حسين به تنهايي به ايران آمد؟
حسين پسر ارشد خانواده ماست. متولد 30 آبانماه سال 77 كه سال 94 براي كار به ايران آمد. از همان زمان ساكن ايران شد. در حالي كه ما هنوز در افغانستان زندگي مي‌كنيم.
به نظر شما چه انگيزه‌اي باعث مي‌شود يك تبعه افغانستاني براي جنگ به كشور دوري مثل سوريه برود؟
حسين علاقه زيادي به ايران داشت. براي همين بدون خانواده براي كار به كشور شما آمد. او عاشق اهل بيت و بي‌بي زينب(س) هم بود. همين عشق باعث شد به سوريه برود. وگرنه اجباري كه در كار نبود. او مي‌توانست به افغانستان برگردد و همين جا كار كند. اما راه و رسم جهاد را انتخاب كرد تا مبادا بار ديگر بي‌حرمتي به ساحت اهل بيت صورت بگيرد. حسين من تنها 17 سال داشت كه به جنگ تكفيري‌ها رفت. البته ما خبر نداشتيم كي رفته است. يك روز از سوريه با ما تماس گرفت. خيلي تعجب كرديم، چون فكر مي‌كرديم براي كار در ايران است. گفت پدر من به سوريه اعزام شده‌ام و من هم چيزي به او نگفتم. خدا را شكر كردم كه پسرمان بد راهي را انتخاب نكرده است. آنقدر كه حسين براي رفتن عجله داشت، برادرم كه در ايران زندگي مي‌كند هم نتوانسته بود جلوي او را بگيرد.
چند بار به جبهه اعزام شده بود؟
گويا اعزام اول حسين در ماه بهمن سال 94 بوده است كه بعد از سه ماه ماندن در سوريه ارديبهشت ماه سال 95 به مرخصي مي‌آيند. با آن كه يك ماه مرخصي داشتند، حسين صبر نمي‌كند و دوباره با عجله و با ميل و اشتياق، خودش را به سوريه مي‌رساند تا اينكه 14 خرداد سال 95 به درجه رفيع شهادت نائل مي‌شود.
چطور از شهادت پسرتان اطلاع پيدا كرديد؟ خود شما به ايران آمديد؟
در ابتدا به ما گفتند حسين مفقود شده و من سريع با گرفتن پاسپورت خودم را از افغانستان به ايران رساندم و با برادرم پيگير سرنوشت حسين شديم. مي‌خواستم بدانم چه اتفاقي براي او افتاده است. نهايتاً 21 تير ماه 95 از طرف سپاه اعلام كردند حسين شهيد شده است. پيكرش در ايام فاطميه تفحص شد و 26 بهمن ماه در ايران تشييع و به خاك سپرده شد. به ما گفتند بر اثر شهادت چهره‌اش قابل ديدن نيست كه با اصرار خواستيم بگذارند براي آخرين بار او را ببينيم. مراسم وداع در مسجد امام موسي بن جعفر در الوئك پاكدشت انجام شد و در گلزار ارمبويه پاكدشت به خاك سپرده شد.
مادر شهيد چطور؟ توانستند براي تشييع پسرش به ايران بيايند؟
در ابتدا به علت بيماري همسرم، از شهادت حسين چيزي به ايشان نگفتم. فقط گفتم براي كار دارم به ايران مي‌روم. ولي الان مي‌داند دارم كارهاي اعزام او را انجام مي‌دهم تا بتواند ايران بيايد و قبر پسرش را زيارت كند.
از نحوه شهادت حسين چيزي براي شما تعريف كرده‌اند؟
دوستاني كه در سوريه بودند، نقل كردند كه 300 نفر از بچه‌ها در مكان خلفه حلب در آپارتماني كه تروريست‌ها بعد از بمب‌گذاري عقب‌نشيني كرده بودند مي‌روند و چون بچه‌هاي لشكر فاطميون در جريان بمب‌گذاري اين آپارتمان نبودند بعد از رفتن به داخل اين آپارتمان همگي زير آوار مي‌مانند و به شهادت مي‌رسند.
  خاطره‌اي كوتاه از جواد نظري پسرعموي شهيد
خاطره من از شهيد برمي‌گردد به دوران كودكي‌مان. آن موقع كه خانواده عمويم در حدود شش سالي در ايران زندگي كردند و مجدداً در سال 82 به افغانستان برگشتند. آن موقع كه عمويم ايران بود فاصله خانه ما از هم زياد بود. ما طرف پاكدشت زندگي مي‌كرديم و خانواده عمويم اطراف بهشت زهرا(س) بودند. يكبار من و حسين كه آن موقع پنج سال بيشتر نداشت با پدر و مادربزرگ با يكديگر به كربلا رفتيم كه در عالم كودكي اين سفر به ما خيلي خوش گذشت. حسين خيلي بچه ساكتي بود. وقتي كه از سوريه به مرخصي آمده بود چند تا عكس از خودش در جبهه را به من داد و گفت ممكن است در اين سفر ديگر برنگردم و همين هم شد و عكس‌هاي حسين ماند يادگاري براي ما.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار