تهران هرچه ميگذرد فضاي كالبدي آن با فضاهاي سبز و احداث فضاهاي تفريحي و تفرجگاهي زيباتر ميشود اما امان از ترافيك سنگين پايتخت. ترافيك در روزهاي پاياني سال در تمامي معابر تهران را تبديل به پاركينگ بزرگي كرده است؛ پاركينگي كه راه فرار از آن وجود ندارد. خودروهاي جديد با انواع و اقسام مدلها و رنگها وارد معابر شهري ميشود. اين روزها اگر كمي ديرتر از خانه بيرون بياييد گير افتادن در بار ترافيك حتمي است. نه راه پيش داريد و نه راه پس. حركت لاكپشتي براي عبور از بار ترافيك زمان بسياري ميبرد. در اين ميان هر چه از بزرگراهها به مركز شهر نزديكتر ميشويد ترافيك شكل ديگري به خود ميگيرد.
كوچكترين گره ترافيكي، خرابي در چراغ راهنمايي و رانندگي، تصادف و خرابي اتومبيل يا كندهكاري معابر و از همه مهمتر عبور نكردن عابران از خطوط و مكانهاي مشخص عابران پياده بر بار ترافيك شهري ميافزايد و ترافيك را سنگينتر ميكند. اقدام اخير شهرداري تهران در اجراي «خط سفيد» و تغيير خطوط عابران پياده در تقاطعها سبب شده است رانندگان در پشت چراغ قرمز پشت اين خطوط توقف كنند، هر چند در اين ميان هستند رانندگاني كه خطوط را نميبينند يا راكبان برخي موتورسيكلتها خطوط عابر پياده را محلي خلوت براي توقف موقت ميدانند و بدون هيچ واهمهاي از جريمه شدن يا برخورد قانون به حق ديگران تجاوز ميكنند.
در حقيقت عبور وسايل نقليه از معابر و تقاطعها و همچنين عابران پياده از اين معابر داراي قوانين و ضوابطي است كه اگر رعايت نشود بار ترافيكي شكل ميگيرد. تمامي رانندگان براي گرفتن گواهينامه راهنمايي و رانندگي كتابها و جزوات بسياري را مطالعه كردهاند و امتحان آييننامه را نيز گذرانده اما پس از گرفتن كارت گواهينامه گويا همه چيز را فراموش كردهاند كه حالا موظف به رعايت قوانين و ضوابط راهنمايي و رانندگي نيستند.
به راحتي از چراغ سبز عابر پياده رد ميشوند، روي خطوط عابران ميايستند يا با موتورسيكلت و بعضاً با وسايل نقليه به پيادهرو ميآيند و در آن توقف ميكنند. اين دسته از رانندگان و عابران پياده در زمان حركت تنها چيزي را كه در جلو و زير پاي خود نميبينند خطوط سفيد است كه براي ايمني و تسهيل در رفت و آمد كشيده شده است. گويا اين افراد كه نه به مشق ترافيك (خطوط سفيد و خطكشي) اهميت ميدهند و نه ميدانند كه براي چه اين خطوط كشيده شدهاند.
آنجايي كه بايد پشت خطوط سفيد عابران پياده توقف كنند روي آن ميايستند و آنجايي كه بايد در ميان خطوط برانند روي خطوط حركت ميكنند و آن هم حركتهاي مارپيچ و هندسي و به دور از دوربينها يا مأموران راهنمايي هر تخلفي را انجام ميدهند.
اين افراد نه به تابلوهاي راهنمايي توجه دارند و نه حفظ سلامت عابران پياده، با سرعت غيرمجاز ميرانند تا چند ثانيه یا چند دقيقه زودتر به مقصد برسند. گاهي چنان عجله ميكنند كه ديگر به مقصد نميرسند و بايد خسارتهاي سنگيني را بدهند. رانندگي بد و نامناسب برخي والدين در حالي كه كودكان آنها در خودرو هستند، به رعايت نكردن قوانين كودكان را سوق ميدهند و وقتي كودكي بزرگ شود چطور بايد انتظار داشت كه قوانين را رعايت كند؟
تازه اين بخشي از آموزشهاي غير اصولي و عملي است كه كودكان ميبينند و يا آن را عملي مشاهده ميكنند. بسياري از بازيهاي رايانهاي و موبايلي به دليل ايجاد انگيزه حاوي حركتهاي نمايشي، سرعت بالا، زير پا گذاشتن قوانين و حركتهاي مارپيچ و... است كه كودكان با آنها آشنا ميشوند و به همان اندازه از رعايت قوانين و مقررات براي تأمين نظم و امنيت دور ميشوند. در اين شرايط چه انتظاري از رانندگان و كودكان كه رانندگان آينده هستند ميتوان داشت؟ متأسفانه در سالهاي اخير پليس هم بخشي از وظايف راهنمايي خود را فراموش كرده است و از اين بخش مهم كه آموزش و راهنمايي است فاصله گرفته است و گاهي به صورت غيرمستقيم در فيلمها و سريالها به جاي آموزش صحيح به كودكان آنان را تشويق به زير پا گذاشتن قوانين و مقررات ميكند. به نظر ميرسيد براي اصلاح رفتارهاي ترافيكي هم رانندگان و عابران بايد مشق معابر را با صداي بلند بخوانند تا اين خواندن ملكه ذهن افراد بشود. مشق ترافيك سن و سال نميشناسد و همه بايد آن را بخوانند و به آن عمل كنند. مشق ترافيك به نوعي مشق زندگي است كه اگر قوانين و مقررات آن رعايت نشود يعني خوب ديده نشود و خوب خوانده نشود و به آن عمل نشود سرمايه زندگي را به بيراهه خواهد كشاند.