وقتي منافع تعيين‌كننده خط‌كش و سنجش‌ها مي‌شود با تغيير چشمگير ميزان و خط‌كش مواجه مي‌شويم. جايي كه منفعت‌مان امري را حكم مي‌كند از خط‌كش ميليمتري استفاده مي‌كنيم و در جايي ديگر خط‌كش‌مان بر اساس واحد متر درجه‌بندي مي‌شود. درست بر مبناي همين اصل است كه هنگام تعيين تعرفه‌هاي پزشكي كشورهاي اروپايي و پيشرفته معيار و ميزان مي‌شوند و هنگامي كه پاي امكانات بهداشتي درماني به ميان مي‌آيد وزير بهداشت از ميان همه همسايه‌هاي كشورمان افغانستان را به عنوان ملاك و معيار سنجش امكانات قرار مي‌دهد و مي‌گويد: «ما بايد وضعيت كشور را درك كنيم چراكه ما همسايه سوئيس نيستيم بلكه با كشورهايي چون افغانستان همسايه هستيم پس بايد با توجه با داشته‌هايمان از دولتمردان انتظار داشته باشيم و قدردان داشته‌هايمان باشيم.»
افغانستان معيار سلامت ايرانهرچند در شرايط كنوني كشورمان همچنان در گير و دار تحريم‌هاست و برجام هم نتوانسته گرهي از چالش‌هاي اقتصادي باز كند و با انتخاب رئيس‌جمهور تازه امريكا تحريم‌هاي تازه‌تري هم در حوزه دارو و تجهيزات پزشكي گريبانگيرمان شده است اما امروز ايران در حوزه‌هاي متعدد علم و دانش در قله‌هاي رفيع جهاني ايستاده است و ما توانسته‌ايم با تكيه بر داشته‌هاي خودمان تحريم‌ها را دور بزنيم، بنابراين از اين لحاظ چندان تناسبي با افغانستان نداريم. دكتر هاشمي خود در اين باره مي‌گويد: «ايران، به بخشي از فناوري‌هاي حوزه تجهيزات پزشكي دست يافته است بنابراين كشور مشكلي نداشته و نيازي به امريكا و شركت‌هاي امريكايي ندارد و اين اقدام رئيس‌جمهور اين كشور، موجب ضرر ملت شريف ايران نمي‌شود بلكه به خود آنها آسيب مي‌رساند چراكه ما با كمك شركاي اروپايي و آسيايي و همچنين تكيه بر توليدات داخلي كه تعداد آنها هم كم نيست نيازها را برطرف مي‌كنيم.» اما وقتي پاي مطالبه‌گري مردم درباره حقوق حقه خود از جمله برخورداري از سلامت مي‌رسد آقاي وزير كشورمان را با همسايه‌اي همچون افغانستان مقايسه مي‌كند و از اين مطالبه‌گري گله‌مند است.
روي ديگر سكه روي ديگر اين سكه درآمد پزشكان و تعرفه‌ها و مزد درمان است. اينجا درست همان نقطه‌اي است كه وقتي پزشكان و وزير بهداشت به آن مي‌رسند، انتظار دارند درآمد پزشكان ايراني با درآمد پزشكان كشورهايي مقايسه شود كه سهم سلامت آنها از توليد ناخالص ملي بسيار بالاست در حالي كه ايران از نظر سهم سلامت از توليد ناخالص ملي رتبه 88 دنيا را دارد. بر همين اساس است كه با افزايش 120 تا 300 درصدي تعرفه‌ها در طرح تحول سلامت شاهد بدهي 12 هزار ميليارد توماني بيمه‌ها به مراكز درماني هستيم و ماجراي اين بدهي‌ها كم‌كم دارد به شكلي جدي حاشيه‌ساز مي‌شود. با وجود اين بارها اثبات شده كه ايران بهشت پزشكان است. به منظور روشن شدن اين موضوع كه آيا درآمد پزشكان ايراني كافي است يا بايد افزايش يابد، مقايسه اجمالي درآمد پزشكان در ايران و برخي كشورهاي توسعه‌يافته انجام گرفته است. اين مقايسه به خوبي مؤيد اين مطلب است كه دستمزد پزشكان متخصص شاغل در نظام سلامت كشور، به مراتب بالاتر از پزشكان مشابه اروپا است.
ايران بهشت پزشكان براي انجام اين مقايسه از داده‌هاي نشريه اشپيگل براي درآمد پزشكان در چند كشور منتخب جهان (2006) استفاده شده و ميانگين درآمد پزشكان يكي از بيمارستان‌هاي عمومي غير‌دولتي درجه يك و سطح سوم شهر تهران (2009 / 1388)، به عنوان معياري براي سطح درآمد پزشكان متخصص كشورمان مورد استفاده قرار گرفته است.
بر اين اساس نتيجه گرفته شده كه ميانگين درآمد سالانه متخصصان پزشك ايراني به دلار 418 هزار و 529 است كه نسبت درآمد پزشكي آنان به سرانه نيز برابر با 37 است، بنابراين در مقايسه‌اي با ديگر كشورهاي جهان اين نتيجه حاصل مي‌شود كه درآمد متخصصان پزشك ايراني در رتبه نخست جهان قرار دارد چراكه در دنيا درآمد پزشكان نسبت به سرانه سه تا چهار برابر است نه 37 برابر!
با اين اوصاف اما بازهم امكانات ايران بايد با ضعيف‌ترين كشور همسايه يعني افغانستان مقايسه مي‌شود و تعرفه‌هاي درمان با پيشرفته‌ترين كشورهاي جهان. در اين بين بايد از آقاي وزير پرسيد اگر تعرفه‌هاي درمان و مزد پزشكان بايد واقعي باشد، آيا خدمات نظام سلامت نبايد با واقعيت تناسبي داشته باشد؟
بسیار عالی نوشته اند. ایران واقعا بهش پزشکان است. 
