کد خبر: 797596
تاریخ انتشار: ۲۷ تير ۱۳۹۵ - ۱۳:۴۷
محمد جانثار

مبانی انقلاب:

انقلاب اسلامی مردم ایران که توانست ریشه‌های پوسیده ۲۵۰۰ ساله نظام سلطنتی و موروثی را از جای در آورد از یک پشتوانه قوی و قویم فکری و به عبارتی از مبانی مستحکمی برخوردار بوده است و گرنه هیچ گاه بر چنین امر بزرگ و بی‌نظیری فائق نمی‌گشت و دنیا ار متحول نمی‌نمود.

اصول انقلاب، جهت‌گیری‌های فکری، شاخص‌های اصلی و شعارهای بنیادین انقلاب را مشخص می‌کند. این اصول سلیقه‏اى نیست و از اسلام، قانون اساسى، رهنمودها و وصیت‏نامه‏ امام خمینی رحمه‌الله‌علیه اخذ می‌شود.

انقلاب اسلامی همانند کتاب الله دارای محکمات و متشابهاتی است که انسان‌های انقلابی و مؤمن با پایبندی به محکمات آن، در تفسیر و تحلیل درست متشابهات اقدام می‌کنند. در مقابل، کسانی که بیماردل‌اند و در زندگی خویش تنها در پی بهره‌برداری از فتنه‌ها هستند و می‌خواهند از آب گل‌آلود آن برای خود، مقام و منزلت مادی و اعتبار و منصب دنیایی بسازند، به این متشابهات تمسک می‌جویند و با آن به حیات حقیر مادی خویش ادامه می‌دهند.

البته باید یادآور شد در انقلاب اسلامی که انقلابی مکتبى است، اصول و اهداف قابل تفکیک قطعى از یکدیگر نیستند و بسیارى از اصول و ارزش‌ها خود هدف‌اند؛ نظر به این‌که انقلاب اسلامى زیربناى فعالیت خود را اسلام و قوانین خدا قرار داده است، مثل خود اسلام داراى احکام ثابت و متغیر بوده و هست.

رهبر انقلاب لازمۀ شناسایی، معرفی و تعیین اصول انقلاب اسلامی را داشتن توانایی اجتهاد در حوزۀ مسائل اسلامی و از وظایف و اختیارات رهبری انقلاب اسلامی می‌دانند. ایشان در این‌باره می‌فرمایند: «اجتهاد، خصوصیتى است که این امکان را به یک مسئول مى‌دهد تا بتواند به اقتضاى شرایط، روش‌ها و راه‌ها و تاکتیک‌هاى درست را انتخاب کند. البته انتخاب روش و اجتهاد براى پیدا کردن روش نو و مناسب، کار مجتهد است. این غیر از بدعت‌گذارىِ یک انسان ناوارد و تجدیدنظرطلب است؛ این کارِ کسى است که قدرت اجتهاد در این کار را داشته باشد. نقش اجتهاد و مجتهد در نظام اسلامى به همین خاطر است. از آن طرف، به بهانۀ تمسّک به اصول، تحجّر را نفى مى‌کنیم و مى‌گوییم نمى‌شود به بهانۀ تمسّک به اصول، تحجّر و ایستایى را بر انقلاب تحمیل کرد ‌ـ‌ اصول‌گرایى وجود دارد؛ اما این، تحجّر و جزم‌اندیشى و نشناختن شرایط مختلف نیست ‌ـ‌ از این طرف، به بهانه‌ اجتهاد و تحوّل، نباید به بدعت‌گذاری‌هاى ناشیانه و تجدیدنظرطلبانه اجازه‌ فعالیت و تحرّک مضر و مخرّب داد».

اصول انقلاب اسلامی، پایه‌های فکری و اساس نظام جمهوری اسلامی بوده و با آمدن و رفتن دولت‌ها عوض نمی‌شود. بنابراین این اصول همواره مشخص بوده و قابل اشتباه گرفتن نیست.

«شخصیت امام از اصول اساسى او جدا نیست. در حقیقت، هویّت و اصول انقلاب ما خطوط برجسته‌ی شخصیت امام را هم تشکیل مى‌دهد. هر چه راجع به انقلاب بگوییم، در واقع دربارۀ امام سخن گفته‌ایم».

از دیدگاه مقام معظم رهبری، اصول انقلاب اسلامی، اصولی نبودند که مردم تنها با حضور در پاى صندوق‌هاى رأى موافقت و همراهی خود را با آن ابراز کرده باشند؛ بلکه قبل از آن با ایثار و بذل جان و عزیزان و با نثار خون خود این اصول را که در قانون اساسى جمهوری اسلامی مجسّم و متبلور است، امضا کرده‌اند؛ آن‌هم نه فقط در اوّلِ انقلاب، بلکه در دوران جنگ تحمیلى و با جان و جوان و همۀ وجود خود از این اصول و نظام برخاسته از آن دفاع کردند. این اصول، مورد اعتقاد، اعتماد، عشق و علاقۀ مردم و محور وحدت است.

با توجه به این حقیقت و واقعیت، می‌توان با نگاه به ابعاد شخصیتی و فرمایشات امام راحل که عصارۀ آن‌ها در وصیت‌نامۀ سیاسی الهی ایشان تبلور یافته است، اصول انقلاب اسلامی را استخراج کرد؛ زیرا «شخصیت امام از اصول اساسى او جدا نیست. در حقیقت، هویّت و اصول انقلاب ما خطوط برجستۀ شخصیت امام را هم تشکیل مى‌دهد. هرچه راجع به انقلاب بگوییم، در واقع دربارۀ امام سخن گفته‌ایم». در واقع «هنر بزرگِ امام بزرگوار ما این بود که چارچوب محکمى را براى این انقلاب به وجود آورد و نگذاشت این انقلاب در هاضمۀ قدرت‌ها و جریان‌هاى سیاسىِ مسلّط هضم شود».

علاوه بر بیانات رهبر معظم انقلاب طبق قانونی اساسی که همه مردم در اول انقلاب با رأی آری مهر تأییدی بر آن زدند در اصل دوم از قانون اساسی بدرستی به پایه‌ها و مبانی انقلاب و نظام اسلامی اشاره شده است که ما در این‌جا به بررسی برخی از این مبانی می‌پردازیم:

۱- خدای یکتا و اختصاص حاکمیت و تشریع به او بر اساس جهان‌بینی اسلامی حاکمیت مطلق از آن خداوند است «إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّه» و هیچ کس بدون اذن مستقیم و یا غیرمستقیم او، نمی‌تواند در آن دخالت نماید. به‌عبارتی از نظرگاه آموزه‌های اسلام، در حاکمیت خداوند توحید وجود دارد بگونه‌ای که دیگر حاکمیت‌ها و حکومت‌ها در طول حاکمیت او قابل تعریف بوده و برای هیچ شخص حقیقی و یا حقوقی، در عرض حاکمیت خداوند اصولاً حاکمیتی پذیرفتنی نیست. پیامبران الهی که بطور مستقیم مأمور به اجرای دستورات الهی در میان مردمان بوده‌اند گاه بر تشکیل حکومت موفق شده مثل حضرت سلیمان، نبی مکرم اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم ولی گاه این چنین نبوده‌اند مانند بسیاری از انبیای الهی. این ولایت که پس از رحلت آخرین پیامبر خداوند به ائمه اطهار علیهم‌السلام و در عصر غیبت به فقهای جامع الشرائط منتقل گردیده است در عصر ما و در انقلاب اسلامی در شخص امام خمینی رحمه‌الله‌علیه به‌عنوان رهبر این نهضت متبلور گشته و ایشان بر اساس این ولایت الهی به تشکیل حکومت اسلامی همت نمودند تا در این پرتو به احکام الهی و دستورات شرع مقدس توجه گشته و تا سر حد امکان و امکانات بدان عمل گردد. بنابراین یکی از مبانی مهم این نظام در حقیقت همان توحید در حاکمیت بوده و به تبع آن الزام و التزام به پیاده‌سازی احکام شریعت و تسلیم بودن در برابر خواسته‌های خداوند می‌باشد بگونه‌ای که تمام آن‌چه در این نظام اجرا می شود بر اساس اصل چهارم قانون اساسی می‌بایست با احکام دین و شریعت اسلام برابری داشته باشد وگرنه از هیچ اعتباری بهره نخواهد برد.

۲- امامت امت و رهبری بر اساس روایات اسلامی یکی از قویم‌ترین ارکان دین، ولایت امر و امامت امت است « عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ ...الْوَلَايَةِ وَ لَمْ يُنَادَ بِشَيْ‏ءٍ مَا نُودِيَ بِالْوَلَايَة» که در حقیقت استمرار رسالت نبی مکرم اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم بوده بطوری که اگر در واقعه غدیر به امت اسلامی ابلاغ نشده بود تمام زحمات ۲۳ ساله رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از بین رفته « وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه» و گویا رسالتی انجام نپذیرفته است. لذا است که در اصول ۵،۵۷ و ۱۷۷ قانون اساسی بر ولایت امر و امامت امت تصریح و تأکید گردیده است. هرچند این خط سرخ (ولایت) به دلایلی در روزهای اولیه پس از رحلت رسول اعظم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از جایگاه اصلی خود خارج و به آن‌جا که نمی‌باید سوق داده شد ولی بر اساس اعتقادات شیعه این ولایت پس از رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم همچنان تداوم یافته و در زمان معصومین علیهم‌السلام اعمال این ولایت از سوی آنان و در عصر غیبت به دستور ایشان بر عهده فقهاء جامع‌الشرائط می‌باشد. تحقیقاً اگر این ولایت امر و امامت امت (که در امام تمثل عینی یافته بود) نبود اساساً انقلاب اسلامی شکل نمی‌گرفت و همین مهم نیز ضامن استقرار و تداوم نهضت الهی مردم ایران بود به طوری که در این سی‌وهفت سال پس از انقلاب توانست کشور را از بحران‌های مختلف و بن بست‌های بسیاری نجات بخشد و به درستی بر اصول و باورهای دینی تاکید نماید.

۳- اجتهاد مستمر فقهای جامع‏الشرائط مکتب تشیع بر اساس ذات پویای خود در پاسخ‌گویی به نیازهای مختلف جامعه اسلامی در زمان‌ها و زمین‌های متفاوت و برای برون‌رفت از بن بست‌ها و مشکلاتی که در طول زمان برای جامعه اسلامی رخ می‌نماید از ابزاری بس مهم به نام اجتهاد بهره می‌برد. نقش اجتهاد مستمر در پیشبرد اهداف و آرمان‌های انقلاب از اهمیت بسیار بالایی برخوردار می‌باشد بگونه‌ای که در مواضع مختلف با بهره‌گیری از همین عنصر، انقلاب توانسته است از بن بست‌های بسیاری برون رفته و موجبات رشد را فراهم آورد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر