کد خبر: 780394
تاریخ انتشار: ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۹:۱۳
حاشيه‌هايي از تدريس و فعاليت‌هاي علمي امام خميني(ره) در حوزه نجف
فعاليت‌هاي علمي حضرت امام خميني(قده) از بدو تبعيد، به نجف اشرف از فصول درخور خوانش در تاريخچه مبارزات ايشان است.
نيما احمدپور
فعاليت‌هاي علمي حضرت امام خميني(قده) از بدو تبعيد، به نجف اشرف از فصول درخور خوانش در تاريخچه مبارزات ايشان است. گرچه حوزه علميه نجف در بدو ورود امام به اين شهر، استقبال كم‌نظيري از ايشان به عمل آورد، اما به‌تدريج از اهداف و رسالت او فاصله گرفت و در پاره‌اي از اوقات نيز در مقابل او ايستادگي كرد، در حالي كه امام خميني اميد داشت حوزه‌هاي علميه شيعه، به‌ويژه حوزه علميه نجف را عليه دولت‌هاي جائر و وابسته به غرب بشوراند. به گفته مرحوم سيد‌كمال موسوي «امام مي‌فرمود ما در نجف گرفتار افرادي هستيم كه معتقدند انگليس و امريكا امروز ملجأ و پناه اسلامند و اگر اين دو ابرقدرت نباشند اسلام از بين مي‌رود.» محدودیت‌های روحي و رواني امام خميني(ره) در سال‌هاي تبعيد به حدي بود كه حجت‌الاسلام سيد‌حميد روحاني در اين‌باره مي‌نويسد: «ايشان مي‌فرمود نمي‌دانم چه گناهي كردم كه در اين روزهاي آخر عمر گرفتار نجف شدم؟ نمي‌دانم با اين جو نجف چه كنم؟ هر قدمي بردارم با مخالفت و كارشكني عده‌اي از آخوندهاي نجف مواجه مي‌شوم. اگر در برابر حكام بعث برخورد تند و قاطع كنم، فوراً در نجف سر و صدا راه خواهند انداخت كه مي‌خواهد حوزه نجف را به‌هم بزند. اگر در برابر بعثي‌ها سكوت كنم، مي‌گويند با آنان ساخت و پاخت كرده است. اگر با زبان نصيحت و اندرز با بعثي‌ها برخورد كنم، مي‌گويند چطور شده است با رژيم شاه آن‌گونه برخورد مي‌كند و با رژيم عراق رفتار ملايمي دارد، حتي اگر كاري كنم كه نفع شخصي آقايان نجف را دربر داشته باشد نيز دست از مخالفت و كارشكني عليه من برنمي‌دارند.‌»(1)

بناي دخالت نکردن در مسائل حوزه نجف
شايد بنا به برداشت و ديد بلند امام خميني بود كه از همان ابتداي ورود به عراق كوشيد در مسائل مربوط به حوزه علميه نجف، دخالت نكند، طرحي براي مرجعيت خود در آن ديار نريزد و آرام و ساكت به كارهاي طلبگي بپردازد. حجت‌الاسلام عميد زنجاني در اين‌باره مي‌گويد: «امام در اوايل حضورش در نجف در انزوا به سر مي‌برد و ما نگران از اينكه اين انزوا رژيم پهلوي را به اهداف‌شان در تبعيد امام به نجف كمك كند، از اين‌رو كوشيديم ايشان را از انزوا خارج كنيم. به همين منظور خدمت امام رسيديم و از او تقاضاي درس كرديم، اما ايشان نپذيرفت و بارها به ما فرمود: در نجف تنها يك طلبه هستم.
 شايد يكي از دلايل تدريس نكردن اين بود كه نمي‌خواست از اين حيث براي اساتيد و مراجع نجف مزاحمتي ايجاد كند و با راه‌اندازي محفل درسي از رونق درسي آنها بكاهد.»(2) اين رفتار امام را آيت‌الله محمد يزدي نيز چنين روايت كرده است: صرفاً جنبه احترام‌آميز به مدرسين سطوح بالاي حوزه علميه نجف داشت و در نهايت با اصرار زياد علاقه‌مندان به او پذيرفت و تنها به درس فقه اكتفا كرد.‌»(3)
حجت‌الاسلام و المسلمين عميد زنجاني در اين باره مي‌گويد: «آغاز تدريس فقه در كنار پرداخت شهريه به طلاب و نيز چاپ خلاصه تحريرالوسيله به زبان عربي براي مقلدين عراقي امام مهم‌ترين اقداماتي بود كه مي‌توانست امام را از انزوا خارج و او را بيشتر در مسائل حوزه علميه نجف درگير سازد.‌(4)

آغاز تدريس از اواسط فقه
امام خميني برخلاف شيوه رايج در درس خارج فقه ـ كه از نخستين بحث فقه يعني كتاب الطهاره يا از ابتداي مكاسب محرمه شيخ مرتضي انصاري شروع مي‌كنند ـ از اواسط مباحث فقه وارد بحث و تدريس شد و به‌تدريج ثابت كرد از نظر علمي چيزي از مدرسين نجف كمتر ندارد، بلكه بعضاً بالاتر از آنهاست. با همه اينها جو عمومي آن حوزه نسبت به توان علمي آن فقيد مساعد نبود و نسبت به قوت علمي او ترديدهاي بسياري وجود داشت. به نقل از آيت‌الله سيد‌جعفر كريمي «بعضي از آقايان قبل از ورود امام به نجف و آغاز درس ايشان به مدارج علمي او تشكيك مي‌كردند.‌» (5) حجت‌الاسلام علي ستاري در اين باره چنين نقل مي‌كند: «بيشتر برخاسته از اين بود كه عده‌اي امام را مرجع سياسي مي‌دانستند، عنواني كه بار منفي داشت و هم به‌‌نوعي توانايي‌هاي علمي و حوزوي او را از شخصيت سياسي‌اش به رتبه بعدي سوق مي‌داد.‌»(6)

به گفته آيت‌الله يزدي نهايت آنچه كه درباره او داوري مي‌كردند اين بود كه او تنها از مدرسين حوزه علميه قم است و به حد يك مرجع تقليد دست نيافته است. گذشته از اين داوري درباره امام، حتي به وضع ظاهري و سلوك رفتاري او نيز سرايت كرده بود. حجت‌الاسلام عميد زنجاني نقل مي‌كند كه: «عده‌اي به عمامه نسبتاً كوچك امام هم ايراد مي‌گرفتند كه چنين عمامه‌اي در شأن يك مرجع تقليد نيست. آدم مغرور عبوسي است، كم حرف مي‌زند، تا سؤالي نپرسيده‌اند جوابي نمي‌دهد، حلقه يا به اصطلاح گعده ندارد و ده‌ها مسئله ديگري كه پيرامون امام پخش شد. »(7) به گفته آيت‌الله يزدي، امام هر گاه از اين مسائل آگاه مي‌شد لبخند مي‌زد و به آرامي مي‌گذشت يا در جاي ديگري مي‌گفت هنوز كه من مشرك نشده‌ام.

اما واقعيت چيزي بود كه حجت‌الاسلام و‌المسلمين مرحوم سيد‌منيرالدين حسيني شيرازي از شهيد سيد‌مصطفي خميني نقل مي‌كند: «او هرگاه به اين مسائل شايعات و دروغ‌پردازي‌ها در‌باره امام برخورد مي‌كرد به نقل از آيت‌الله سيد محمود شاهرودي مي‌گفت الاصل في الاخبار، اين يكذبوا لاسيما في النجف و كربلا. يعني اصل در اخبار و شايعات تكذيب كردن است، به‌ويژه در نجف و كربلا و خود حضرت امام نيز تأكيد مي‌ورزيدند كه اين حرف‌ها در نجف مصور است و انقلاب راهش را ادامه مي‌دهد.‌»(8)
ناگفته نماند اين مسائل به انحاي مختلف حتي هنگام تدريس فقه در مسجد شيخ مرتضي انصاري ادامه يافت و تا مدت‌ها به مسئله‌اي جدي براي ياران امام در نجف تبديل شده بود. حجت‌الاسلام ابراهيم اميري مي‌گويد: « هنگام تدريس عده‌اي تعمداً شركت مي‌كردند و با بيان اشكالات علمي مي‌كوشيدند توانايي‌هاي او را محك بزنند و احياناً او را ضايع كنند. اين مسئله احتمالاً از سوي برخي از بيوت علما و مراجع نجف صورت مي‌گرفت. نقل كرده‌اند كه يكي از روحانيون ايراني مقيم نجف از سوي بيت آيت‌الله خويي پاي درس امام مي‌آمد و مرتب اشكال مي‌كرد و گاهي از حد نزاكت مي‌گذشت. مثلاً يك بار خطاب به امام گفته بود: شما قمي‌ها چيزي نداريد! اين در حالي بود كه امام هنگام درس مسائلي از فقه را بررسي مي‌كرد كه تا آن زمان در حوزه نجف راجع بدان‌ها تحقيق و تفحص نشده بود، به همين دليل روز بعد امام مسئله‌اي را مطرح كردند كه اصلاً در نجف مطرح نشده بود. بعد امام خطاب به آن روحاني مي‌گويد «شما نجفي‌ها هيچ چيزي نداريد.‌»(9)

حجت‌الاسلام محمدعلي رحماني به‌طور دقيق‌تر مي‌افزايد: «شيخ مصطفي اشرفي شاهرودي يكي از شاگردان آيت‌الله خويي بود كه به درس خارج فقه امام مي‌آمد و خيلي اشكال مي‌كرد، حتي يك روز به حضرت امام گفت: اين بحث شما اصولي نيست و به قول مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائري استاد امام استناد كرد كه گفته بود طلاب قم اصول فقه بلد نيستند.‌»(10)
 
شكوفايي محفل علمي امام خميني در حوزه نجف
آنچه گذشت بيان اوضاع و احوالي بود كه امام خميني در آن به اصرار تعدادي از علاقه‌مندانش به تدريس فقه اسلامي پرداخت، گرچه گمانه‌هاي اوليه، محدوديت‌ها و مشكلاتي براي محفل درسي آن فقيد ايجاد مي‌كرد، اما به‌تدريج روشن شد كه امام خميني به لحاظ علمي از علماي نجف كاستي ندارد و بعضاً فراتر از آنها به ابعاد مختلف مسائل فقه اسلامي مي‌پردازد. در ادامه اين بحث به بررسي جزئيات درس فقه امام مي‌پردازيم:

1ـ معمولاً مراجعي كه علاقه‌مند به تدريس در حوزه علميه هستند در كنار فقه به تدريس اصول فقه نيز مي‌پردازند، زيرا تنقيح و تبيين مباني اصولي خود را در درس اصول فقه بيان مي‌كنند و هنگام درس فقه صرفاً به آن مباني ارجاع مي‌دهند. با اين همه امام خميني در دوره اقامت خود در نجف تنها به تدريس فقه پرداختند و رسماً درس فقه خود را در 27 آبان سال 1344 در اواسط نيمه اول ماه مبارك رجب‌المرجب آغاز كردند. شايد دليل اين مسئله به گفته حجت‌الاسلام مسلمي كاشاني برخاسته از اين بود كه در آن زمان آيت‌الله خويي شلوغ‌ترين درس اصول فقه را به خود اختصاص داده بود و انصافاً هم بر اين رشته علمي تسلط كافي داشت و امام ضرورتي براي برگزاري چنين محفل درسي نمي‌ديد و احتمالاً بنا به گفته آيت‌الله خاتم يزدي علي‌رغم اصرار طلاب و شاگردانش هيچ بحثي در باره اصول فقه را مطرح نكرد، چون فرصتي براي آن نداشت. البته مباني اصولي خود را در لابه‌لاي مباحث فقهي‌اش يا در جاهايي كه ضرورت طرح مباحث اصولي بود، مطرح مي‌كرد مثل مباحث مربوط به استصحاب يا اصل مثبت.

2ـ درس فقه ايشان نيز همچنان كه مطلع سخن بدان اشاره شد، از ابتداي مباحث فقهي يعني كتاب الطهاره آغاز نشد. در واقع درس مذكور ادامه درس‌هاي فقهي او در قم بود.

حجت‌الاسلام والمسلمين عميد زنجاني مي‌گويد: «درس فقه امام در ايران به دليل تبعيد ايشان به تركيه و بعد عراق در ميانه كتاب البيع ناتمام رها شده بود. اصرار علاقه‌مندان به برگزاري درس فقه هم تكميل درس قم بود و هم خروج ايشان از انزوا.»(11) آيت‌الله خاتم يزدي در خاطرات خود در اين‌باره مي‌گويد: «قبل از ورود امام به نجف، بنده بيشتر در دروس خارج فقه و اصول آيت‌الله خويي شركت مي‌كردم و آن را مي‌پسنديدم. با آمدن امام و برگزاري جلسه درس فقهي ايشان خدمت او رسيدم و از درس‌شان تلمذ كردم و به دليل جذابيت‌هاي علمي درس‌شان تا آخر درس ايشان را رفتم. امام مباحث فقهي خود را از بيع مكاسب آغاز و تا پايان خيارات ادامه دادند و بعد از آن مباحث خلل را شروع كردند.‌»(12)

3ـ علاوه بر درس اصول فقه، امام خميني علي‌رغم تسلطي كه به فلسفه اسلامي داشتند يا به عرفان اسلامي علاقه‌مند بودند هيچ محفل خصوصي يا عمومي در اين باره برگزار نكردند. مرحوم سيد‌منيرالدين حسيني شيرازي به نقل از ملاصدراي بادكوبه‌اي كه در نجف اشرف فيلسوف نامداري بود، روايت مي‌كند: «آيت‌الله طباطبايي حكمت اسلامي را خوب مي‌داند و بر اقوال و احوال مختلف فلسفي مسلط است، اما آيت‌الله خميني در حكمت اسلامي مجتهد و صاحب سبك و نظر است.‌»(13)
با اين همه به نقل از حجت‌الاسلام مسلمي كاشاني جو حوزه علميه نجف براي برگزاري جلسات فلسفي، عرفاني و حتي اخلاق اسلامي مساعد نبود و امام خميني بنا به همين دليل علاقه‌اي به تدريس اين علوم نداشت. البته بعدها با اصرار شاگردانش به نقل از آيت‌الله سيد‌جعفر كريمي، امام پذيرفت هفته‌اي يك يا دو بار در پايان درس فقه به تذكرات اخلاقي بپردازد. هم در اين باره مي‌گويد: «به مناسبتي خدمت امام رسيدم و عرض كردم نياز جامعه روحانيت به اخلاقيات اسلامي كمتر از نياز آنها به فقه و معارف اسلامي نيست. بايد به تذكرات اخلاقي نيز اهتمام ورزيد، امام نيز بنا به اصرار بنده و ديگران پذيرفت در پايان هفته درس بعضي از مسائل اخلاقي را بيان كنند. با همه اينها هميشه در اين گفت‌وگوهاي كوتاه اخلاقي به ما مي‌فرمود بايد بكوشيم به وظايف ديني‌مان عمل كنيم. اگر مردم به اين باور برسند كه ما در عمل به تكاليف و وظايف‌مان كوتاهي نمي‌كنيم خودشان به دنبال‌مان مي‌آيند.‌»(14)
4ـ گذشته از عمق و محتواي درسي امام، شيوه تدريس فقه ايشان اهميت بسياري در جذب مخاطبان او در نجف اشرف داشته است. حجت‌الاسلام مرحوم علي آل‌اسحاق در اين‌باره مي‌گويد: «با اينكه امام خميني يك فيلسوف بودند و بر فلسفه تسلط كامل داشتند و به قول شيخ بادكوبه‌اي امام درياي فلسفه است، اما او هيچ‌گاه در مباحث فقه و اصول فقه مسائل فلسفي را قاطي نمي‌كرد و معتقد به استقلال علوم بود.»(15) حجت‌الاسلام سيد‌رضا برقعي مي‌گويد: «روش تدريس امام به هنگام فقه روش خاصي بود. او در بررسي مسائل فقهي به بررسي و نقد آراي مرحوم محمدحسين كمپاني، آيت‌الله نائيني، آيت‌الله حائري، آيت‌الله بروجردي و آقا ضياء مي‌پرداخت و علناً مباني آنها را به نقد مي‌كشيد.‌»(16)

گرچه به نقل از حجت‌الاسلام ابراهيم اميري از اين شيوه تدريس توسط برخي از مدرسين حوزه علميه نجف صرفاً به بهانه‌ حرمت نگه داشتن بزرگان حوزه انتقاد مي‌شد، با اين همه امام خميني آن را موجب تقويت بنيان‌هاي علمي طلاب مي‌دانستند و تنها دليلي بود كه عده‌اي را علاقه‌مند به شركت در محضر درسي امام و نيازمند به تلمذ مي‌كرد يا در مقابل به نقل از آيت‌الله طاهري خرم‌آبادي عده‌اي را به خاطر حس ناسيوناليستي به علماي نجف از او دور مي‌ساخت.

پي‌نوشت‌ها در سرويس تاريخ «جوان» موجود است.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار