اين اثر ارجمند درآن دوران، مصدر به دو يادداشت بود كه به باور نگارنده مروري بر آن دو، براي معرفي اين كتاب قطور كافي است. يادداشت اول به خامه هرمز رياحي آمد به شرح ذيل: «سه سال پيش كه نهجالبلاغه با ترجمه استاد دكتر شهيدي را خواندم، آموختم و ديگر بار دانستم چه زبان پرمغز و نغزي را ميشود در جان مزه كرد. از پيشنهادهاي ظريف و گاه شگفتبار و بسيار زيبايي كه به كار آوردهاند و بر ساختههاي ويژه و نغزشان شادمانگي و سرور را در جان چنان حس كردم كه به قاف رسيدم و در جشنواره فارسينويسي آذين بسته به واژههاي درخشان دكتر شهيدي شركت جستم. دكتر شهيدي بسيار كتابها نوشته و بسيار سفرها رفته است. آنچنان كه از نام كتاب «از ديروز تا امروز» برميآيد ميبايد جايي نوشتههاي پراكنده ايشان فراهم ميآمد تا به نظرم گونهاي خود زندگينامه رقم زده شود، آسان نبود اين ساده ـ آه از وسواس و هيهات تا دل استاد نرم شد ـ باري، رضا دادند و به كوششي سخت چاپ كتاب تا آنجا كه در دست ما بود به دقت ميسر شد. درخت تناور انديشه اكنون تناور است و چنين سايهگستر ديروز سايهاي داشت فرد و امروز ميتوان در آرامسايهروشنهايش قرار گرفت و سرخوشي يافت. محتوا و محتوي نوشتهها به ترتيب تاريخ يا به ضرورت عنوان و حوزه خود ژرفا، معنا و متانت بايستهاي دارند. مخفي نماند كه گاه با خواندن برخي از مقالهها معناي شاگردي بيواسطه را ميفهميدم. اينچنين است كه بس بارها در چنين حال و حالتي با خواندن مقاله يا نوشته فرزانهاي ديگر قرار گرفتهام. نيكويي «از ديروز تا امروز» در زخم و زخمه است، نيش و نوش كارنامه كارآزمودگي و چيرهدست استادي. چه زيبا كه مقالههاي ديروز همه به همان صورت نگارش بيويرايش ماندهاند و منحني رو به فراز تپش و كرانه باليدن در پخته سالي را مرزنمايي هست.»
يادداشت دوم را شكوفه شهيدي فرزند استاد به نگارش درآورده است، به شرح ذيل: «سال گذشته به پيشنهاد جناب هرمز رياحي، اجازه چنين كتابي را از پدرم درخواستام. مقالهها از اينجا و آنجا گرد آمد و به همت آقاي علي كاتبي براي حروفچيني آماده شد. پس از آن نيز جناب رياحي همه را از آغاز تا پايان دوباره و سه باره با دقت و وسواس خاص خود خواندند و لغزشهاي بنده و حروفچين را يادآور شدند.
همه مقالهها پيش از اين نيز چاپ شده است، اما پراكنده و در طول 35 سال. از اينرو چاپ يكجا و دوباره آنها براي بسياري خالي از فايدت نخواهد بود. در كتاب حاضر مقالهها در سه بخش تاريخ و فرهنگ اسلامي، زبان و ادبيات (فارسي و عربي) و سفرنامه تنظيم و نيز جاي و سال نخستين چاپ هر مقاله در پايان همان مقاله آورده شده است و از سخن بنده اين دو اشاره بر جا ماند: نخست دگرگوني شيوه نگارش مقالهها از ديروزِ 1336 تا امروزِ 1371 و علاقه روزافزون نويسنده به فارسينويسي در زبان فارسي. ديگر صميميت و نگاه جستوجوگر نويسنده مسافر در رويارويي واقعيت امروز با نوشتهها، خواندهها و يادهاي ديروز: داستان ابنفرناس و هواپيماي چهارموتوره عراقي در «چند هفته در كشور اردن»، ياد دوران طلبگي «در ديار آشنايان» يا بازگويي خواندههاي دوران كودكي، بهويژه نقل افسانههايي همچون گليمگوشان و سگساران «در شهر نقشآفرينان.»اين اشارههاي كوتاه به قصهها و افسانهها گستره فرهنگ شفاهي و اعتقادات عامه را بر خواننده آشكار ميسازد.
آنچه را كه قصه و افسانه ميپنداريم چه بسا بيش از صدها سند جدي ما را به تأمل در ديروزها و امروز سرزمينمان برانگيزد.»