کد خبر: 778571
تاریخ انتشار: ۲۴ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۸:۴۹
نظري بر فراز و فرود حيات سياسي حزب موسوم به «مليون»
پس از رويداد 28 مرداد1332، رژيم پهلوي سعي داشت تا با ايجاد احزاب ساختگي و شه فرموده، به حكومت كودتا ظاهري دموكراتيك بخشد.
نيما احمدپور
سياست‌ورزي بي‌فرجام!پس از رويداد 28 مرداد1332، رژيم پهلوي سعي داشت تا با ايجاد احزاب ساختگي و شه فرموده، به حكومت كودتا ظاهري دموكراتيك بخشد. حزب موسوم به مليون كه توسط دكتر منوچهر اقبال تأسيس شد، در زمره اين به اصطلاح جريانات سياسي به شمار مي‌رود. بديهي بود كه چنين احزابي به دليل فقدان پشتوانه مردمي و عدم نمايندگي خواست‌هاي اجتماعي قدرت تداوم چنداني نداشتند و نهايتاً منحل گشتند. اين مقال سعي دارد تا فراز و فرودهاي فعاليت اين حزب را مورد بازخواني قرار دهد.
*** 

مرامنامه و اساسنامه حزب موسوم به مليون

احزاب سياسي هر چند يك حزب واقعي نباشند سعي مي‌كنند با تهيه مرامنامه و اساسنامه زيبا و شعارهاي مردم‌پسند براي خود جاذبيت ايجاد كنند. مرامنامه براي احزاب به منزله تابلويي است كه هر چه زيباتر باشد، افراد بيشتري را به خود جذب مي‌كند و اساسنامه نيز تعيين‌كننده وظايف هر كسي در حزب است. حزب موسوم به مليون نيز از اين قاعده مستثنا نبود. لذا تهيه‌كنندگان مرامنامه و اساسنامه تمام تلاش خود را كردند تا به بهترين شكل ممكن آن را تهيه كنند. ذيلاً در حد حوصله اين نوشتار، بر مرامنامه و اساسنامه حزب مروري خواهيم داشت.
مرامنامه حزب در 21 ماده تهيه شد كه عناوين آن را مرور مي‌كنيم: استقلال كشور، آزادي اجتماعي و فردي، دين و مذهب، احترام به قانون، فرهنگ رايگان، آموزش و پرورش، دانشگاه، زبان فارسي، ورزش و پيشاهنگي، بهداشت رايگان، ضروريات زندگي، مالكيت، اقتصاد، كشاورزي، كشاورز و كارگر، آزادي كسب و كار، بهبود حال كارگران، سازمان‌هاي محلي، امنيت، وسايل ارتباطي، بودجه و ماليات، سياست خارجي.
اساسنامه حزب نيز در 64 ماده تهيه شد كه بيشتر مواد آن مربوط به توضيح وظايف اركان حزب است. طبق ماده اول اساسنامه اركان حزب به شرح ذيل است:
كنگره، كميته مركزي، شوراي مركزي، كميته استان، شوراي استان، كميته شهرستان، شوراي شهرستان، كميسيون‌ها و حوزه‌ها. طبق اين اساسنامه كنگره، مجمع عالي و عمومي حزب است و اعضاي كميته مركزي، شوراي مركزي و كميته استان را كنگره انتخاب مي‌كند. حوزه‌هاي حزبي نيز از هفت الي 14 نفر تشكيل مي‌شود كه به محض بيشتر شدن اعضا از 14 نفر حوزه جديد حزبي منشعب مي‌شود. كميته مركزي حزب نيز مسئوليت اداره حزب و مجري سياست آن خواهد بود و در حسن اجراي وظايف حزب نظارت كامل دارد و دستورهاي حزبي آن قطعي و لازم‌الاجراست.
 
بي‌اعتنايي عمومي به حزب موسوم به مليون
خرد و كياست مردم هوشيار ايران همواره در طول تاريخ به انحاي مختلف خود را نشان داده و به‌خوبي خادم را از خائن بازشناخته و با عكس‌العمل سنجيده و پخته خود افتخار آفريده است. مردم ايران كه تازه مزه تلخ كودتاي 28 مرداد 1332 را چشيده و ديده بودند كه چگونه امريكا و انگليس توسط عوامل خود با كودتا پا بر خواست آنها گذاشته‌اند، تشكيل احزاب مردم و مليون را ادامه نقشه كودتاچيان براي تحكيم حكومت ارزيابي و به آن بي‌اعتنايي كردند. چنانكه در يكي از اسناد آمده است: «در حزب مليون با اينكه دو ماه است اقدام به تشكيل حوزه شده حتي براي نمونه يك حوزه حزبي هم تشكيل نشده است و آنهايي كه عضو حزب مليون هستند حتي هيئت مؤسس آن از سياست روز حزب بي‌اطلاع باشند. عدم تشكيلات صحيح داخلي در حزب مليون سبب شده است غير از كارمندان دولت و كارگران كه به دستور مقامات مسئول خود آنكت حزبي را پر كرده‌اند، طبقات ديگر از قبيل اصناف تهران، دانشجويان و افرادي كه داراي شغل آزاد هستند رسماً عضويت حزب را نپذيرند.»(1)
گردانندگان حزب مليون به‌ويژه منوچهراقبال دريافته بودند كه مردم از حزب او استقبال نكردند و حتي افرادي كه كارمند دولت نيز محسوب مي‌شدند از پر كردن آنكت حزبي به صورت داوطلبانه پرهيز مي‌كنند، لذا براي دست يافتن به اهداف خود از هيچ‌گونه حيله‌اي غافل نبودند. از جمله پيشرفت و ترفيع بسياري از اصناف از جمله معلمان را به پركردن اين فرم حزبي منوط كردند؛ چيزي كه نهايتاً نيز كارساز نشد. (2)
 
حزب مليون و تشكيل «‌اولين كنگره مطبوعاتي»
از جمله فعاليت‌هاي حزب مليون، تشكيل اولين كنگره مطبوعاتي از 27 بهمن الي يكم اسفند 1337 است كه هدف آن را ايجاد هماهنگي و مؤثر كردن ابزارهاي تبليغي اعلام مي‌كنند. تشكيل چهار كميته سياسي، تبليغات، صنفي و اجتماعي با اهداف مطالعه امور سياسي ايران و خاورميانه، تهيه برنامه‌اي براي پيشرفت امور مطبوعاتي و مطالعه كليه تغييرات و اصلاحات كه مي‌بايست در تمامي شئون اجتماعي حاصل شود نشان از گام‌هاي حساب‌شده‌اي دارد. در اين خصوص تعداد روزنامه‌هاي عضو حزب نيز جالب توجه است. در جريان كنگره مشخص شد روزنامه‌هاي عضو حزب به 62 روزنامه بالغ مي‌شود كه 27 روزنامه و مجله در تهران چاپ مي‌شد و 23 مورد باقي‌مانده در شهرستان‌ها و 12 نشريه عضو حزب در آن زمان منتشر نمي‌شدند.‌(3)
از ديگر اقدامات حزب مليون در راستاي تأثيرگذاري بر افكار عمومي تأسيس «جبهه حاميان شئون ملي» بود كه با آغاز جنگ تبليغي بين ايران و شوروي كه از راديوي دو طرف انجام شد، حزب مليون كه هماهنگي قبلي بين روزنامه‌ها را انجام داده بود اين بار با تأسيس اين جبهه و شعب آن در شهرستان‌ها دست به يك حركت تبليغي عليه شوروي زد. از جمله اقدامات اين جبهه برپايي تظاهرات و راهپيمايي بود كه به عنوان هدف نهايي قصد داشتند مقبوليت رژيم پهلوي را نزد افكار عمومي وانمود كنند.
فعاليت‌هاي اين جبهه به‌گونه‌اي پيگيري مي‌شد كه گويا حزب مليون در حاشيه و اصل جبهه حاميان شئون ملي است كه اين اقدام با تغيير سياست خارجي و روابط ايران و شوروي در شهريور 1338 فروكش و در پاييز فعاليت‌هاي حزبي به سطح پاييني افول كرد.
 
حزب مليون و انتخابات دوره بيستم مجلس شوراي ملي
انتخابات دوره بيستم مجلس شوراي ملي و پيامدهاي آن از لحاظ تاريخي قابل توجه است. احزاب مردم و مليون كه ايفاگر نقش حزب اقليت و اكثريت بودند آماده مي‌شدند تا با فعاليت‌هاي خود در اين انتخابات وانمود سازند در ايران آزادي و دموكراسي وجود دارد. در گزارشي از ساواك مي‌خوانيم: «بين اعضاي مؤثر حزب مردم گفته مي‌شود، چون كارگردانان حزب مردم از طريق شهرباني كل طبق گزارش‌هاي واصله از شهرباني كل شهرستان‌ها به مركز اطلاع حاصل كرده‌ كه استانداران و فرمانداران طرفدار دولت در استان‌ها و شهرستان‌ها از مركز دستوري دريافت كرده‌اند كه در جريان انتخابات انجمن شهر و دوره بيستم مجلس شوراي ملي به‌طور غيرمستقيم به كانديداهاي حزب مليون كمك و مساعدت شود. آقاي علم رهبر حزب مردم گزارشي در اين‌باره تهيه كرده است تا موضوع دخالت و اعمال نظر حزب مليون را در جريان انتخابات به شرف‌عرض ملوكانه رساند....»(4)
به‌رغم واقعيات موجود شاه سعي كرد در سخنراني خود انتخابات آينده را حزبي و آزاد جلوه دهد: «انتخابات حزبي خواهد بود و آزاد است. هر كس رأي بياورد به مجلس خواهد رفت و آزادي انتخابات ما از هيچ‌يك از ممالك امريكا، انگليس، فرانسه و غيره كمتر نخواهد بود.‌»(5)
اسدالله علم مترصد فرصت بود تا نقش اكثريت را به او محول سازند، لذا با جدي تلقي كردن صحبت‌هاي شاه، حزب خود را آماده رقابت حزبي ساخت. او در 30 تير ماه 1339 اسامي كانديداهاي خود را اعلام و با سفرهاي تبليغاتي به شهرهاي مختلف تلاش كرد تا آرا را به سمت كانديداهاي خود جلب كند. منوچهر اقبال، رهبر حزب مليون نيز طي يك مصاحبه مطبوعاتي اسامي كانديداهاي خود را اعلام و تأكيد كرد انتخاب اين دوره از آزادي كامل برخوردار است!اقبال در سفرهاي تبليغي خود ضمن دم زدن از آزادي و عدالت اجتماعي رقباي خود را بي‌سواد، دروغگو، پرمدعا و حراف خواند. دسته سوم كانديداهاي منفرد بودند كه شاخص‌ترين‌شان علي اميني بود.
سرانجام در 5 مرداد 1339 اتابكي وزير كشور شروع انتخابات را اعلام كرد و تبليغات احزاب و منفردين به اوج خود رسيد. با برگزاري انتخابات دخالت عوامل دولتي در آن چيزي نبود كه اقبال بتواند آنها را پوشيده نگه دارد. لذا برخلاف نظر شاه كه مي‌خواست آزادي انتخابات و دموكراسي را به نمايش بگذارد افشاگري‌هاي صورت‌گرفته منجر به زير سؤال رفتن رژيم پهلوي در سطح داخلي و بين‌المللي شد. شاه به منظور كاهش فشار و رهانيدن خود از افتضاح به عمل آمده دستور داد تا منتخبين استعفا بدهند و انتخابات منحل شود. انحلال انتخابات سه پيامد مهم در پي داشت: اول استعفاي اقبال از نخست‌وزيري و به قدرت رسيدن جعفر شريف‌امامي، دوم كناره‌گيري علم از دبيركلي حزب مردم و انتخاب يحيي عدل به جاي او و سوم آغاز فروپاشي حزب مليون.
 
آغاز فروپاشي حزب مليون
با نگاهي به چگونگي عملكرد حزب قبل از انتخابات، مي‌شد فروپاشي حزب مليون را پيش‌بيني كرد. به محض اعلام رسمي كانديداها از طرف منوچهر اقبال، مخالفت‌هاي جدي با او كليد زده شد كه رهبر و دبيركل حزب به‌جاي پاسخگويي منطقي به منتقدين داخل حزب، سعي بر سرپوش گذاشتن تخلفات حزبي كردند. داخل حزب به‌جاي توجه به وفاداران و فعالان، حتي اخاذي در انتخابات كانديداها صورت گرفت:
«خليل اسعد رزم‌آرا اظهار كرد منصوري نراقي وكيل دادگستري و مدير روزنامه مليون با نزديك شدن انتخابات مبادرت به اخاذي از كانديداهاي حزبي كرده و از خود وي براي انتخاب از شهرستان ملاير مبلغ 60 هزار تومان و از يكي از كانديداهاي زنجان مبلغ 80 هزار تومان مطالبه كرده و به آنان قول داده است كه از اين دو شهرستان به نمايندگي انتخاب خواهد شد.‌»(6)
در سند ديگر در اين راستا مي‌خوانيم: «ساعت 9 صبح روز 1339/4/28 عباس شاهنده در كافه نادري با حضور چند نفر از دوستان خود علناً از اقدامات حزب مليون و آقاي دكتر اقبال انتقاد كرد و كلمات زننده‌اي به آقاي دكتر اقبال نسبت داد و افزود با تمام زحماتي كه براي پيشرفت كار حزب مليون متحمل شد، مع‌هذا آقاي دكتر اقبال حاضر نشد نام او را در ليست كانديداها قيد كند....»(7)
روزنامه ارگان هر حزب يكي از محوري‌ترين ابزار جهت‌دهي و رونق حزب محسوب مي‌شود كه نه‌تنها اعضاي يك حزب را تحت پوشش و رهنمود خود قرار مي‌دهد، بلكه مي‌كوشد در تأثيرگذاري بر افكار عمومي جامعه نيز ايفاي نقش كند. در پي تعطيلي روزنامه مليون ارگان حزب مليون اظهارات سردبير اين روزنامه قابل توجه است: «رنجبر سردبير روزنامه مليون مي‌گفت علت اصلي تعطيلي روزنامه مليون ارگان حزب مليون اين بود كه گذشته از موزعين كه حاضر نيستند روزنامه را توزيع كنند اصولاً كسي حاضر نيست حتي روزنامه مذكور را مجاناً دريافت كند. كليه كساني هم كه جزو هيئت تحريريه روزنامه بودند خود را كنار كشيده‌اند و ديگر مطلبي براي روزنامه نمي‌نويسند. شخص مذكور مي‌گفت روزنامه مليون حتي 10 شماره فروش نداشت و چاره‌اي جز تعطيلي آن نبود و روزنامه فرمان نيز كه طرفدار حزب مليون است به همين سرنوشت دچار شده است و ديگر براي توزيع آن به‌طور مجاني بين مردم اقدام نمي‌شود و فقط صبح‌ها در بساط روزنامه‌فروش‌ها پخش و ظهرها عيناً جمع‌آوري مي‌شود.‌» (8)
بركناري اقبال از نخست‌وزيري باعث شد تا ضعف تشكيلاتي حزب بيشتر نمايان شود و سبب سستي و جدايي اعضايي شود كه به اميد رسيدن به پست و مقام دولتي و وكالت به حزب گرويده بودند.
 
تلاش‌هاي ناكام و فروپاشي
منوچهر اقبال پس از انحلال انتخابات و بركناري از نخست‌وزيري، تمام تلاش خود را معطوف ساخت تا شايد بتواند از فروپاشي حزب جلوگيري كند، از جمله اقدامات او اختصاص دو روز هفته به ملاقات افراد حزبي، تلاش در نشان دادن آغاز دوره جديد حيات حزب، تغيير در ساختار تشكيلاتي حزب، گردهمايي «رؤساي كميته‌هاي حزب در سراسر كشور» با هدف تقويت و گسترش حزب در همه  جای ايران و ديدار هيئت رئيسه حزب با محمدرضا پهلوي و تأكيد شاه بر ضرورت وجود احزاب بود. اما وضعيت بدتر از آن بود كه او فكر مي‌كرد. يكي از انگيزه‌هاي اصلي عضويت اعضا در حزب، دستيابي به مقام و مسند دولتي بود كه با كنار گذاشته شدن اقبال از نخست‌وزيري، اين انگيزه از ميان رفت و مطلب ديگر در عدم موفقيت او از دست دادن مقبوليت شخصي خود او بود، به‌گونه‌اي كه در زمان رياست دانشگاه تهران پس از نخست‌وزيري، حتي اتومبيل او را آتش زدند!
شرايط افكار عمومي به‌گونه‌اي بود كه اقبال آن را تاب نياورد، به‌ناچار زندگي خارج از كشور را برگزيد. روز يك‌شنبه 1340/2/10 آقاي دكتر اقبال مطالبي به شرح زير بيان كرده است: «روز سه‌شنبه فراكسيون حزب مليون را در مجلس تشكيل خواهم داد و به نمايندگان خواهم گفت. من مأمورم و بايستي به خارج بروم و حزب مليون هم بايد بر پايه خود وجود داشته باشد. هر كس با ما هست باشد و اگر هم نيست تشريف ببرد و همچنين با حزب مردم تصميم مي‌گيريم ديگر هيچ‌كدام از آقاياني را كه در حزب ما بودند آنها نپذيرند و همچنين ما هم نمي‌پذيريم مگر اينكه بروند حزب ديگري را تشكيل بدهند. ضمناً اظهار مي‌كنم هر چه زودتر بايستي به لندن بروم و از رهبري حزب استعفا مي‌دهم، چون ممكن است بگويند رهبر حزب مليون به لندن رفته است از ملكه اليزابت دستور بگيرد و به نظر من باوقارتر و با شخصيت‌تر از آقاي جم كسي را براي رهبري حزب مليون نمي‌دانم. همچنين بايد يك نفر دبيركل حراف و زرنگ را كه بتواند حزب را خوب اداره كند در نظر بگيرم....»(9)
پس از تلاش‌هاي ناكام اقبال و خروج او از كشور عملاً حزب تعطيل شد. هر چند هنوز نامي از حزب مليون باقي بود. اقبال كه بدون استعفاي از رهبري حزب ايران را ترك كرد، طي نامه‌اي به محمود جم تصميم خود را اعلام داشت. بنا به اظهار محمود جم، سناتور سابق دكتر اقبال در آخرين نامه خود كه خطاب به وي نوشته است از قبول رهبري حزب مليون امتناع ورزيده و اعلام كرده است كه چون فعلاً خيال مراجعت به ايران را ندارد از قبول اين مسئوليت معذور است. (10)
تلاش‌هاي كج‌دار و مريز ياران اقبال در احياي حزب نتيجه‌اي در بر نداشت. سال 1342 اقبال به ايران بازگشت و بازگشت او بارقه‌اي از اميد را در ميان ياران حزبي او ايجاد كرد. چنانكه يك سند ازساواك گواهي دهنده چنين امري است: «دكتر منوچهر اقبال كه از بدو ورود خود به ايران در حزب مليون سكوت اختيار كرده، در پاسخ دوستان قديمي خود در‌باره احياي تشكيلات حزب مليون گفته بود فعلاً وقت اين كارها را ندارد. سه روز قبل به دكتر احمد امامي دبير موقت حزب مليون اظهار كرد در مراجعت از سفر جنوب به ديدار هيئت و شوراي مركزي حزب مليون خواهد رفت و در مورد حزب مذاكره خواهد كرد.‌»(11)
هر چند در اسناد ساواك تا سال 1345 تحركات صوري چون تلگراف امامي به عنوان دبيركل حزب مليون به شاه و پاسخ او به حزب را مشاهده مي‌كنيم، اما ساواك آن حزب را از سال 1342 بالفعل منحل شده تلقي مي‌كند: «اخيراً دكتر اقبال در برابر سؤالات مكرر دوستان و همفكران حزبي خود صريحاً اظهار كرده است كه تا پايان مدت تصدي مقام رياست هيئت مديره شركت ملي نفت از شركت در هر نوع فعاليت حزبي معذور خواهد بود و به اين اعلام نظر آخرين بقاياي حزب مليون از ادامه فعاليت‌هاي خويش قطع اميد كرده و حزب مذكور بالفعل منحل شده تلقي شده است.‌» (12)
پي‌نوشت‌ها در سرويس تاريخ جوان موجودند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار