کد خبر: 774937
تاریخ انتشار: ۱۵ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۴:۴۷
به انگيزه انتشار «محمد غزالي از نگاه محققانه علامه اميني و علامه عسگري»
سيد‌ملك محمد مرعشي

مدت‌ها بود انتظار داشتيم نويسنده‌اي پژوهشگر و محققي خوش‌ذوق و در عين حال دقيق و با حوصله به مهمات تاريخي رجال جهان اسلام، بدون غرضِ مرض‌خيز و رساله‌اي پيرامون برادران غزالي، احمد كه نامش در طومار ساختگي صوفيه به عنوان يكي از اتصال‌دهنده‌هاي شجره‌نامه‌هاي ادعايي فرقه صوفيه به چشم مي‌خورد و برايش كرامت باقي‌ها كرده، در شأن‌سازي براي او قصه‌ها ساخته‌اند و برادرش محمد غزالي كه به غلط حجت‌الاسلام(1) خوانده شده است، تحقيقي تدوين و ما را براي نشر آن انتخاب كند تا ما نيز در حد و توان خود كاري قدم و اقدامي براي آشنايي ناآشنايان با آنچه كه گذر تاريخ در مخلوط‌سازي حق و باطل كرده است، انجام داده باشيم، زيرا برادران غزالي هر كدام به‌نوعي در عمل اجراي مخلوط كردن حق و باطل كه منظور اسلامي‌سازي تصوف باشد، سهم چشمگير و قابل اعتنايي داشته‌اند. محمد غزالي در مسير تطبيق دادن تصوف با اسلام گرفتار سليقه‌هاي عقيده‌اي شده است كه با عنوان حجت‌الاسلامي وي سازگار نيست، زيرا حجت‌الاسلام آن شخصيت علمي است كه معارف و مسائل دين مبين اسلام را بر اساس دو ركن حديث شريف ثقلين كه قرآن و عترت است، بگويد يا بنويسد. پس او كه گرفتار انديشه «حسبنا كتاب الله» است، چون برخلاف فرمان مطاع حضرت ختمي مرتبت(ص) عترت را از قرآن جدا كرده است، نه اينكه حجيت اسلام نيست، بلكه با آناني كه مبدأ تحولات بعد از رحلت پيامبر اكرم(ص) شدند تفاوتي ندارد، بايد پذيرفت همان متفكران كژانديش و تحليلگران سليقه‌اند كه در طول تاريخ اسلام فقيهان، محدثان، خطيبان، مشاوران و قاضيان حكومت‌هايي مانند امويان، مروانيان و عباسيان بوده‌اند. همان‌هايي كه مقدمه شدند تا امثال عبدالكريم سروش‌ها مدعي شوند «شيعه رفرم» لازم دارد. (2) يا مانند عطاءالله مهاجراني‌ها(3) و محسن كديورها(4) همان‌هايي را تكرار كنند كه پايه‌اش را مقابله‌كنندگان با امامت غدير و علم امام(ع) بعد از رحلت پيامبر(ص) گذاشتند.

به هر حال از تأليف محمد غزالي چنين فهم مي‌شود كه چندان ميانه خوشي با تشيع نداشته(5)، زيرا او در كنار خبط اسلامي‌سازي تصوف كه مورد مخالفت كثيري از علماي جهان اسلام واقع شده است با نگارش احياءالعلوم مطلب بي‌سابقه‌اي را در‌باره لعن يزيد بن معاويه مطرح كرده است. ترديدي نيست اظهارات آن چناني كوچك‌ترين تأثيري در روحيه حتي غيرمسلمين نخواهد داشت، زيرا به استناد كتاب‌هايي كه پيرامون اظهارات و نظرات مفاخر علمي جهان نسبت به واقعه دلخراش كربلا نوشته شده است، جز تعظيم، تكريم و تجليل از امام حسين(ع) و شهداي عظيم‌الشأن همراه حضرتشان و متقابلاً سرزنش آنان كه آن جنايت بي‌سابقه را مرتكب شدند نداشته‌اند. مگر ممكن است كسي با شناخت كامل يزيد (لعنه الله عليه) و عملكردهاي غيرانساني‌ كه مرتكب شده است براي او شرف انساني قائل شود تا بپذيرد سزاوار لعن و نفرين نبوده است! بدون ترديد آنهايي كه چنين عقيده‌اي را داشته‌اند و دارند، يزيد را كاملاً مي‌شناخته‌اند و مي‌شناسند. حتماً با تاريخ اسلام آشنا هستند و مي‌دانند يزيد بن معاويه بن ابوسفيان در سه سال حكومت خود بيت‌الله‌الحرام را به منجنيق بست، واقعه كربلا را برپا كرد كه به شهادت امام حسين(ع) و شهداي كربلا انجاميد. در هجوم به مدينه منوره تجاوز به نواميس شهر پيامبر اكرم(ص) را بلامانع دانست. مقابله مستند با رواج اين نوع بافته‌هايي كه با واقعيت تاريخ منافات دارد و موضوعاتي نظير آن كه ممكن است براي تازه آيندگان و آنهايي كه براي مبارزه با اسلام ناب در پي فرصت هستند بهترين سند محسوب شود، از جمله آرزوهاي نشر راه نيكان بود كه دوستي اهل دانش نويسندگي به آن جامه عمل پوشانيد.

پي‌نوشت‌ها در دفتر روزنامه موجود است.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر