در زمان سلطنت رضاشاه اگرچه زنان هم مانند ساير اقشار در خفقان حاكم اجازه فعاليت نداشتند، اما رضاشاه خود با اقداماتي از جمله كشف حجاب درصدد بود تا به حضور زنان در جامعه تأكيد كند. در واقع رضاشاه درباره زنان نيز همچون مردان چشم متابعت داشت. كشف حجاب سبب شد بين زنان سنتي و مدرن شكافي ايجاد شود. حتي سبب شد تا زنان در خانوادههاي مذهبي از ترس بيحجاب شدن در ملأ عام از خانهها بيرون نروند. از طرفي اين تغيير لباس از آن جا كه مدل مستقل و الگوي مناسبي را براي زنان پيشنهاد نكرده بود بازار ايران را به روي مصرف لباسها و مدهاي غربي باز كرد و كشور به بازار مصرف توليدات كشورهاي غربي مبدل شد. رضاشاه پس از بازگشت از تركيه از زنان تحصيلكرده دعوت كرد و «كانون بانوان» را تشكيل كرد. يكي از برنامههاي اين كانون براندازي حجاب زنان بود. اين كانون در واقع پايان فعاليت مستقل زناني محسوب ميشد كه درصدد ارتقاي حقوق مدني خود بودند. دانشگاه تهران درهايش را به روي دختران گشود و مكانهاي عمومي مانند سينماها و كافهها در صورت عدم اجازه به زنان جريمه ميشدند. در دهه 30 هـ.ش مردان هوادار حقوق زنان خواستار تحول موقعيت زن در محيط خانواده و مشاركت آنها در فعاليتهاي اجتماعي شدند كه اين اقدام نيز خود در پي پروژه نوسازي صورت ميگرفت كه از طرف دولت پهلوي دوم مورد حمايت بود. به گونهاي كه حتي فرح همسر و اشرف خواهر شاه در جنبشهاي حقوق زنان فعاليت داشتند. در واقع بعد از كودتاي 28 مرداد حاكميت رسماً پايان كار مستقل انجمنها را اعلام كرد و شاه در صدد بود تا سازمانهاي زنان را مطابق اراده خود راهاندازي كند و بر همين اساس در سال 1338 از سوي اشرف پهلوي انجمن زنان كشور راه اندازي شد و شاخههاي آن توسط حمايت دولتي در كشور گسترش يافت. مردان حامي حقوق زنان در اين دوره موانعي را كه در برابر احقاق حقوق زنان قرار داشت به دو گروه تقسيم ميكنند؛ يكي نگرش مردسالار حاكم بر جامعه ايران و دوم عدم آگاهي و آمادگي زنان براي پذيرش نقشها و فعاليتهاي اجتماعي.
فعاليت مردان در اين دوره حول محور سوادآموزي زنان و جلوگيري از ستم مردان بر زنان و اثبات تساوي حقوق زن و مرد متمركز بود. عبدالحسين خسرو پناه در همين زمينه اشاره ميكند كه گسترش مدارس دخترانه در ايران موجب شد تا راهي براي اشتغال زنان اقشار متوسط و اعيان گشوده شود. تجربه زنان اروپايي در جنگ جهاني اول تأثير عميقي بر زنان و مردان تجددطلب ايراني گذارد. برخي از زنان ايراني مانند «صديقه دولتآبادي» وارد فعاليت اقتصادي شدند. چند تن از زنان اشراف به فكر نوسازي كشاورزي افتادند و تجهيزات كشاورزي از اروپا وارد كردند. در اين دوره در كنار فعاليت زنان غيرمذهبي كه بيشتر مورد حمايت دولت بود دانشمنداني چون شهيد مطهري و دكتر شريعتي سعي نمودند تا الگوي متفاوتي از زن مسلمان ارائه دهند. شريعتي با انتشار كتاب «فاطمه فاطمه است» و مطهري نيز با كتاب «مسئله حجاب» به فعاليت در اين زمينه پرداختند. محمدرضا پهلوي همچنين در ماجراي انجمنهاي ايالتي و ولايتي نقشي را براي حق رأي زنان در جامعه در نظر گرفته بود كه امام با آن مخالفت كرد: «ما با ترقي زنان مخالف نيستيم. ما با اين فحشا مخالفيم. با اين كارهاي غلط مخالفيم. مگر مردها در اين مملكت آزادي دارند كه زنها داشته باشند.»
الف) ديدگاه تساويگرا: اينان مردان و زنان را با هم برابر ميدانند، نه متفاوت و متضاد و براي حل مشكلات زنان بر آموزش تأكيد دارند و معتقدند كه فرادستي زنان در جامعه نتيجه عرف، قوانين و عادات بشري است.
ب) فمينيسم اجتماعي و راديكال: معتقدين به فمينيسم راديكال، به تفاوت بين زن و مرد اشاره دارند و با تأكيد بر خصلتها و ويژگيهاي زنانه مانند عواطف و احساسات، زنان را از نظر اخلاقي برتر ميدانند و معتقدند كه بايد از طريق صلحطلبي، سوءمديريت مردان را در جامعه رفع كرد.
ج) ديدگاه نفي تفاوت جوهري: از نظر اينان بين زن و مرد روابط سلطهآميزي وجود دارد كه محصول شرايط تاريخي و اجتماعي جامعه خاصي است كه به ساير جوامع تعميم داده شده است.
گرايشات فمينيستي پس از انقلاب اسلامي هم به اشكال مختلفي در كشور متجلي شد. يكي فمينيستهاي غربگرا بودند و يكي فمينيستهاي به اصطلاح مذهبي. گروه اول اهداف خود را در قالب ساختارهاي اجتماعي و فرهنگي و اخلاقي غرب دنبال ميكنند و به دنبال حذف نهاد دين از جامعه هستند. اما گروه دوم خواهان تجديد نظر در قوانين و ساختار جامعه هستند و معتقدند كه جامعه ايران سالها تحت سلطه مردسالاري بوده و معتقد به اصلاح قوانين و نظرات فرهنگي در جامعه هستند. اينان خواستار برابري انسانها و عدالت اجتماعي بين زن و مرد هستند و تغيير در قوانين مربوط به حقوق، ارث بري، ديه، حق شهادت در محاكم، حضانت طفل، حق طلاق و... را دنبال ميكنند. اينان نيز خود به دو دسته راديكال و محافظهكار تقسيم ميشوند. راديكالها معتقدند كه شريعت پاسخگوي تمام سؤالات زنان جامعه نيست و بايد از طريق ديگري پاسخ داده شود. نقطه نظرات اينان به تدريج جنبه سياسي يافته و محدوديتهاي اجتماعي زنان را ناشي از ساختار سياسي ميدانند. اما فمينيستهاي محافظهكار خواستار تعديل برخي قوانين معدلتر درباره زنان هستند و همچنين بر نقشهاي سنتي زن در جامعه نيز تأكيد ميورزند. به تعبير ديگر بايد گفت كه طرح موضوع فمينيسم اسلامي در واقع نشانگر تفسيري فمينيستي از اسلام است و اساساً فمينيست اسلامي در درون خود داراي يك پارادوكس اساسي است. اينان مفاهيمي مانند اومانيسم، سكولاريسم، حقوق بشر و... را از دنياي غرب عاريت گرفته و با ارائه برداشتهاي جديد از قرآن با روش تأويلگرايي و هرمنوتيك به تطابق اين انديشهها با دين ميپردازند. در يك جمعبندي ميتوان گفت موضوع مبارزاتي جنبش حقوق زنان قبل از انقلاب، هرچند در قالب اعتراض به دولت پدرسالار و سرمايهداري پدرسالار بوده كه در پي رسيدن به حقوق برابر زن و مرد بوده و استقرار نظام پارلماني كه پيروزي روشنفكران را در پي داشت و نيز برخي منافذ حكومت سلطنتي اين امكان را فراهم كرد تا زنان بتوانند آزادتر به فعاليت بپردازند، اما زمينه را به شدت براي طرح و ترويج عقايد افراطي فمينيستي و غالباً ضددين فراهم نمود تا طرح دگرگونسازي شرايط زن ايراني را دنبال سازد. بعد از انقلاب نيز جنبشهاي فمينيستي به اشكال مختلف به حيات و فعاليتهاي خود ادامه داده و كوششهاي گوناگوني در راستاي اهداف خود انجام دادند كه بررسي آن مجالي مجزا ميطلبد.
* كارشناس ارشد جامعهشناسي
منابع:
- صحيفه امام خميني (ره)
- ايران در قرن بيستم، ژان پير ديگار، برنارد هوكار، ويان ريشار، ترجمه هوشنگ مهدوي، نشر البرز
- كشاكش آرا در جامعهشناسي، استيون سيدمن، هادي جليلي، نشر ني
- هدفها و مبارزه زن ايراني از انقلاب مشروطه تا سلطنت پهلوي، محمد حسين خسرو پناه1381 نشر پيام امروز تهران
- فمينيسم توطئه غرب عليه زنان، سيدحسين اسحاقي نشريه مبلغان