کد خبر: 706786
تاریخ انتشار: ۱۱ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۵:۳۵

تازه از مرخصي برگشته بودم. متوجه شدم مأموريتي مهم به پايگاه هوايي تبريز واگذار شده است. روز قبل خلبان منوچهر شريعتي و رضا زعيم اين عمليات را در خاك خودمان شبيه‌سازي كرده و آماده انجام آن بودند. با آمدن من، منوچهر با توجه به پروازهايي كه با هم در دزفول داشتيم، مرا به جاي رضا انتخاب كرد. رأس ساعت مقرر توجيه انجام عكس‌ها، نقشه‌ها و ساير اطلاعات هدف گرفته شد. هدف سه ساختمان بزرگ با سقف شيرواني بود. اولويت با ساختمان وسط بود كه تأسيسات تزريق با فشار آب، گاز، به عمق هزار متري زمين براي استخراج نفت در آن قرار داشت.

با توجه به دوري مسافت، پدافند زمين به هواي سنگي، سايت‌هاي موشكي زمين به هوا، پوشش خوب راداري دشمن و گشت هوايي شكاري‌هاي عراقي، تصميم بر آن شد كه با سرعت بالاتري وارد خاك دشمن بشويم. همچنين دو موشك هوا به هوا هم براي درگيري احتمالي ببريم. به همين دليل هر هواپيما به سه باك بنزين خارجي و دو تير بمب پانصد پوندي مجهز شد.

پرواز رأس ساعت انجام شد و كمي بعد از شهر نقده باك‌هاي خارجي زير بال خالي شدند. آنها را رها كرده و وارد خاك عراق شديم. سكوت راديويي از موقع بلند شدن رعايت مي‌شد. صداي دو هواپيماي جنگنده سبب شد همه پدافند مسير شروع به شليك كنند.

آسمان پر شده بود از گلوله و آتش. اما منوچهر بدون كوچك‌ترين نگراني با حداقل ارتفاع و نزديك سطح زمين دقيقاً روي مسير تعيين شده در پرواز بود. از دور سه سقف شيرواني بزرگ جلوي دماغ هواپيما ظاهر شد. قرار بود بعد از زدن بمب‌ها مسير را ادامه داده تا از منطقه خطر دور شويم. بعد با گردش از شمال به طرف مرز خودي برگرديم. هدف‌گيري خوبي انجام داده و بمب‌ها را بموقع رها كرديم. همزمان صداي مهيبي همراه با روشن شدن چراغ اخطار باعث شد كه فكر كنم موشكي به من اصابت كرده باشد.

آماده ترك هواپيما بودم. ولي ديدم خيلي خوب پرواز مي‌كند. به منوچهر گفتم: مرا زدند. و بر خلاف توجيه از سمت چپ به سمت خاك خودمان برگشتم.

از شمال سد دربندي‌خان رد و وارد خاك خودمان شدم. هماهنگي‌ها انجام گرفت و به حالت اضطراري در پايگاه تبريز نشستم.

بعد از خاموش كردن هواپيما، نفر فني گفت: «جناب سروان، بيا ببين چه شده! نگاه كردم ديدم درست سمت راست، زير صندلي خلبان يك پارگي 10 در 5 سانت وجود دارد، بعد از پياده كردن صندلي ديدم تركشي از بمب كه احتمالا مربوط به بمب‌هاي منوچهر بوده و به علت كم بودن ارتفاع من به هواپيما اصابت كرده بود، از نزديكي كابل‌هاي فرامين رد شده و در كنار 10راكتموتور زير صندلي جا خوش كرده است.

اگر اين تركش يكي دو سانت جابه‌جا مي‌خورد، به احتمال قوي صندلي‌پران روي هدف عمل مي‌كرد و من در بهترين شرايط، ناخواسته اسير دشمن مي‌شدم.

«والله خير حافظا و هو ارحم الراحمين»

راوي امير سرتيپ دوم خلبان تقي آريا‌پور

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار