بدون شك بايد بازيكـــن سابق سرخابي را مرد اول دربيهاي پايتخت دانست. بازيكني كه هم با پيراهن قرمز پرسپوليس به استقلال گل زد و هم با پيراهن آبي استقلال توانست دروازه سرخپوشان را بگشايد. بازيكني كه با حاشيه آمد، با حاشيه بازي كرد و با حاشيه رفت. هر چند رفتنش رفتن نبود اما همچنان نزديك دربي كه ميشود نامش تداعيكننده خاطرههاي زيادي است حاشيههاي هاشمينسب به اعتقاد خيليها فقط به خاطر تعصبش بوده. او كه هواداران ياغي ناميدنش خبرسازترين مرد دربيهاي دوران خود بوده و الان كه نزديك دربي هستيم باز هم مورد توجه رسانهها ميباشد. خاطرات او تكراري نميشود بد نديديم حالا كه چند روز به دربي مانده گفت و گويي با او انجام دهيم.
آقاي هاشمينسب نزديك دربي است و ما دوباره ياد شما افتاديم.
بازهم خدا را شكر در سال يك بار ياد ما ميافتيد.
يك سؤال تكراري؛ دربي را چطور ميبينيد؟
دربي الان چند سال است كه ديدن ندارد. شما اول بايد ميپرسيديد اصلاً دربي را ميبينيد و تا بقيه ماجرا. اما در كل فوتبال الان ما اصلاً ارزش ديدن ندارد. در حال حاضر نه پرسپوليس و نه استقلال هيچ كدام شرايط خوبي ندارند. هيچ كدام خوب بازي نميكنند. زمان ما بازيكنان فقط و فقط به برد ميانديشيدند اما الان اوضاع طور ديگري است. الان هر دو تيم وقتي وارد زمين ميشوند ترس از نباختن دارند براي همين است كه هيچ وقت دربيها قشنگ از آب در نميآيند.
البته هنوز هم تماشاگران زيادي براي تماشاي دربي به ورزشگاه ميروند.
بله درست است اما حرف اصلي من اين است كه تماشاگران بازي قشنگ و زيبا نميبينند. من واقعاً دلم ميسوزد براي آن تماشاگري كه 20 ساعت در اتوبوس مينشيند تا به تهران بيايد، تازه شب را جلوي در ورزشگاه توي سرما ميگذراند كه چي؟ يك دربي نگاه كند، دربي كه اصلاً لذت ندارد و تماشاگر را راضي نميكند. من واقعاً نميدانم چرا باشگاهها سعي دارند بازهم مردم را به ورزشگاه بكشانند. مگر پول تماشاگران را به باشگاهها ميدهند كه اين قدر اصرار دارند تا مردم به ورزشگاه بيايند؟ ديگر نميتوانيم مردم را با حرف به استاديوم بكشانيم. بايد حقيقت را به مردم گفت هر چند خود مردم حقيقت را بهتر از همه ميدانند.
شرايط پيش از دربي در دوران شما با حالا چه فرقي كرده است؟
دوران ما بازيكن شب قبل و بعد از مسابقه در رستوران و رستوران سنتي و قهوهخانه نبود. دوران ما فقط براي برد به زمين ميرفتند آن موقع ما با تمام عشق بازي ميكرديم به غير از تاكتيك و تكنيك، تعصب و غيرت هم داشتيم. در حال حاضر چند تا از بازيكنان با آن تعصبي كه ما بازي ميكرديم بازي ميكنند؟
چرا از دربي فقط يك اسم باقي مانده ؟
دربيها هميشه حساس بودهاند، چه زماني كه اين بازي قهرمان را تعيين نميكرد و تغييري در جدول ايجاد نميكرد و چه مواقعي كه دربي تعيينكننده بود. اما نكته خيلي مهم اين است كه قبلاً بازيكناني كه در دربي بازي ميكردند باعث بالارفتن سطح فني بازي ميشدند ولي اين روزها شما دربي را كه نگاه ميكنيد خوابتان ميگيرد. به نظر من همان طوركه گفتيد از دربي فقط يك اسم مانده و تا چند سال ديگر قطعاً آن اسم هم ديگر نيست.
چرا رويارويي دو تيم زيبا از آب در نميآيد؟
اين به خاطر همان حساسيتهايي است كه در صحبتهايم به آن اشاره كردم. ترس از نباختن باعث ميشود هيچ گاه اين بازي زيبا نباشد. ضمن اينكه كلاً فوتبالمان نسبت به قبل افت زيادي داشته و همچنان در تيمهاي پايه كه ميبايست آينده تيم بزرگسالانمان را تضمين كنند ضعف داريم. نتايج تيم اميد و حذف در اينچئون نمونهاي از اين ضعف است.
رفتن شما از پرسپوليس به استقلال بسياري از هواداران پرسپوليس را ناراحت كرد.
سعي كردم جواب همه را در بازي بدهم، با گلهايي كه زدم، با بازي خوبي كه انجام ميدادم. هميشه براي هواداراني كه در خانه نشستهاند و آنهايي كه در ورزشگاه فقط تيم خود را تشويق كردند احترام زيادي قائل بودم چراكه آنها دليل رفتنم را ميدانستند. البته كساني هم بودند كه با الفاظ ركيك من را بدرقه كردند و بودند كساني كه حتي براي من و خانوادهام مشكل بهوجود آوردند اما من هميشه آنها را دوست داشتم.
خيليها ميگفتند به خاطر پول به استقلال رفتي.
به همان خدايي كه اعتقاد داريد نه، فقط موضوع پول نبود. من در اين مورد وقتي با بهروز رهبري فرد مشورت كردم به من گفت برو و زندگيات را تأمين كن. وقتي موضوع استقلال را با علي پروين در ميان گذاشتم به او گفتم اگر نصف اين پول را هم به من بدهند حاضرم در پرسپوليس بمانم اما پروين گفت ما از اين پولها در اين باشگاه به كسي نميدهيم. ديگر چارهاي نداشتم بايد زندگي خانوادهام را تأمين ميكردم.
گلزني به پرسپوليس با پيراهن استقلال چه لذتي دارد؟
همان لذتي كه گلزني با پيراهن پرسپوليس به استقلال داشت. ببينيد من شايد بازيكن حرفهاي نبودم اما سعي ميكردم هميشه حرفهاي فكر كنم. در هر تيمي كه بازي ميكردم سعي داشتم بهترين بازيام را انجام دهم. در هر تيمي كه بودم وقتي گل ميزدم يك نوع خوشحالي ميكردم، مثل زماني كه در ابومسلم بودم. البته قبول دارم كه گل زدن در دربي باعث ميشود در صدر اخبار و روزنامهها باشي اما واقعاً هر كدام لذت خودش را داشت.
بهترين روزهاي فوتباليات را در پرسپوليس داشتي يا استقلال؟
من سه سال در پرسپوليس بودم نميتوانم بگويم دوران خوبي را نداشتم قهرماني آسيا را با پرسپوليس تجربه كردم كلاً دوران خوبي بود اما در استقلال حدود چهار سال بودم و بايد بگويم بهترين دوران فوتبالي ام را در اين تيم گذراندم.
كلاً بازيكن پرحاشيهاي بودي.
شما حاشيه را به چه چيزي ميگوييد؟ داوري را زدم؟ با كسي در زمين دست به يقه شدم؟ با مربي، كتككاري كردم؟ اگر هر يك از اين كارها را انجام ميدادم حرف شما درست بود اما من فقط و فقط با تعصب بازي ميكردم. هواداران وقتي ميديدند من اينقدر محكم و پرتوان در زمين حاضر ميشوم با هر حركت من كف و سوت ميزدند و برعكس هواداران تيم رقيب هم با هر تكل من هزار فحش و بد و بيراه ميگفتند. به من لقب ياغي داده بودند. عكس من عكس يك روزنامه ميشد و ساير ماجرا...
پنج گل در دربي زدي. بهترين گلت كدام بود؟
پنج گل دربيهايم يك طرف و بقيه گلهايم هم يك طرف. اصلاً گلزدن در دربي يك چيز ديگر است. وقتي در آن جو گل ميزني نصف ورزشگاه به احترامت بلند ميشوند و شادي ميكنند. از سال 75 تا 81 در دربيها بودهام. در 13 دربي حضور داشتم، چهار گل به استقلال زدم و يك گل به پرسپوليس. در كل همه گلهايي كه زدم را دوست دارم.