شمشيرها را از رو بستهاند، صدا و سيما كه حاضر نيست قدمي عقبنشيني كند و كفاشيان هم ديگر روي دنده لج افتاده. او ميگويد يا حق فوتبال را بدهيد يا دوربينها به ورزشگاه راه داده نميشود. صدا و سيما هم در مقام مقابله به مثل به راحتي از كنار اخبار فوتبال داخلي ميگذرد. بازيها پخش نميشود و اخبار آن را بايد از طريق سايتها و روزنامهها و راديو پيگير بود. مسئلهاي كه به گفته ترابيان، رئيس كميته بازاريابي فدراسيون كه بارها در جلسات فدراسيون با صدا و سيما حضور داشته قابل حل است، اگر كمي منطقي و به دور از لجاجت به آن نگاه شود.
به نظر ميرسد اختلاف فدراسيون و صدا و سيما به اين زوديها حل و فصل نميشود، خصوصاً كه جلسه دوشنبه هم بينتيجه ماند و طرفين همچنان به لجباري اصرار دارند و با اين وجود آيا ميتوان به تمام شدن اين اختلافات اميدوار بود؟
ببينيد، هيچ چيز قطعي نيست. البته اين فقط نظر شخصي و فهم من از اين قصه است. يك فرمول كلي در دنيا وجود دارد كه مختص ما و ايران و آسيا نيست، بلكه يك مسئله كلي است كه همه كشورهاي پيشرفته و حرفهاي در فوتبال آن را اجرا ميكنند. حتي فيفا هم به آن تأكيد دارد و اينطور نيست كه بگوييم درآمدزايي از فوتبال مسئلهاي است كه ما آن را باب كرده و به انجامش اصرار داشته باشيم. در تمام دنيا فوتبال درآمد قابل توجهي از حق پخش تلويزيوني دارد. به طور مثال در جام جهاني 2014، هفتاد درصد از درآمد 6/4 ميليارد دلاري فيفا از حق پخش تلويزيوني بود كه در اين ميان تنها 7/1 ميليارد دلار آن را از حق پخش تلويزيوني فوتبال در اروپا به دست آورد. پرداخت حق پخش تلويزيوني فوتبال در دنيا و اروپا يك مسئله روتين است كه فيفا نيز به آن تأكيد دارد. اما اينجا، اين مسئله هنوز جا نيفتاده و فدراسيون براي گرفتن حق پخش فوتبال با مشكلات بسياري مواجه است. حقي كه تاكنون پرداخت نشده است!
فكر ميكنيد چرا صدا وسيما حاضر به پرداخت مبلغي كه فدراسيون پيشنهاد داده، نيست؟ آيا به آن دليل نيست كه صدا و سيما سالها بدون پرداخت ريالي بازيها را پخش كرد؟
درك مسئله حق پخش كار سختي نيست اما نه براي صدا و سيما كه سالها بازيها را مجاني پخش كرده و حالا ميخواهد بابت اين مسئله دست به جيب شود. جا انداختن اين مسئله براي صدا و سيما كه اين پول حق فوتبال است كار سختي شده. به ياد دارم در جام جهاني 98 كل درآمد محيطي و پخش تلويزيوني فوتبال را شركت سروش كه وابسته به صدا و سيماست، به مبلغ 60 ميليون تومان گرفته بود. با اين وجود نميتوان جوابگوي باور صدا و سيما و نياز فوتبال در اين خصوص بود!
پافشاري صدا و سيما براي عدم پرداخت حق واقعي پخش باعث لجبازي فدراسيون شد. كفاشيان اجازه ورود دوربينهاي صدا و سيما را به ورزشگاهها نداد و بازيهاي ليگ و جام حذفي پخش زنده نشد. اين مسئله به ضرر فوتبال و صدا و سيما نيست؟
مطمئن باشيد كه از اين عدم پخش تلويزيوني هم فوتبال و هم صدا و سيما ضرر ميكنند. هر دو در يك قايق سوار هستند، هر كدام كه دست از پارو زدن بكشند يا گوشهاي از قايق را سوراخ كنند، هر دو آسيب ديده و غرق ميشوند. صدا وسيما بابت اين بازيها آگهي گرفته و مبالغ زيادي از اين طريق عايدش ميشود كه حالا بايد از همه آنها فاكتور بگيرد، برنامههاي ورزشي هم با مشكل روبهرو ميشوند، همين برنامه 90 را اگر در نظر بگيريد وقتي بازيها پخش تلويزيوني نشود چطور ميخواهد روي آنتن برود؟ به چه مسئلهاي قرار است بپردازد، اين تعداد بالاي پيامكهايي كه گفته ميشود تعداد آن ميليوني است خودش درآمدزايي است براي صدا و سيما، حالا تصورش را كنيد بدون پخش بازيها اين برنامهها تا چه زمان ميخواهند دوام بياورند و كيفيت خود و حتي اسپانسرهايشان را حفظ كنند. مردم براي علاقهمندي به مجريها كه پاي اين برنامهها نمينشينند، اين فوتبال است كه آنها را پاي برنامههاي تلويزيوني مينشاند. براي فوتبال هم به همين شكل، مثلاً كرش ميخواهد نفراتش را انتخاب كند، چند مربي را بر سر چند بازي بفرستد تا همه بازيها را پوشش دهد، چون ديگر پخشي وجود ندارد كه سر فرصت به تماشاي بازيها بنشيند! اين مسئله به هر دو طرف آسيب جدي ميزند.
در واقع يعني اين مشكل حل شدني نيست.
اين مسئله هم حل شدني است. البته به شرط آنكه جلساتي كارشناسانه برگزار شود و طرفين منطقي به ماجرا نگاه كنند و نخواهند حرف خود را با زور به كرسي بنشانند.
منظورتان اين است كه تاكنون جلسات كارشناسانه در اين خصوص برگزار نشده است؟
چرا، جلسات كارشناسانه برگزار شده اما متأسفانه حكايت صدا و سيما حكايت مرغ يك پا دارد است و به اين شكل نميتوان مشكل را حل كرد. صدا و سيما بايد به مردم و شرايط فوتبال هم توجه كند و به خاطر مردم هم كه شده منطقي به اين مسئله نگاه كند. به نظرم مجلس بايد در اين مسئله ورود كرده و يك رديف بودجه در نظر بگيرد. تعارف كه نداريم، فوتبال ما هم مثل صدا و سيما دولتي است. پس دولت هم بايد دست به كار شود و كمكي براي حل اين مشكل بكند. ميشود يك بخش اين پول را دولت بدهد و يك بخش آن را صدا و سيما.
بين مبلغ صدا وسيما و فدراسيون اختلاف زيادي وجود دارد و به نظر ميرسد همين اختلاف فاحش باعث شد مشكل حل نشود.
سازمان ليگ براي 30 درصد از درآمدي كه قرار است از تبليغات محيطي به دست آيد قراردادي 160 ميلياردي بسته، حالا فكر ميكنيد درآمد فوتبال از 70 درصد باقيمانده چه اندازه بايد باشد؟ خب اين طبيعي است كه فوتبال يك رقم قابل توجه و آنچه حق خود ميداند را طلب كند. اما صدا و سيما كه عادت به پرداخت پول بابت پخش بازيها ندارد، زير بار اين مسئله نميرود.
كفاشيان مدعي است يك اسپانسر ايتاليايي پول خوبي بابت حق پخش بازيها ميدهد.
اين هم منوط به موافقت صدا و سيماست. پيش از اين شبكه الجزيره براي گرفتن حق پخش پا پيش گذاشته بود و پول خوبي هم پيشنهاد داده بود. الان هم كه يك اسپانسر ايتاليايي اين پيشنهاد را داده، اما بعيد است كه تلويزيون انحصار خود را از دست بدهد، درحالي كه ميتواند حق فني خود را بگيرد و حق پخش را به اسپانسرها و شبكههايي كه پيشنهاد ميدهند بدهد تا فوتبال هم بتواند از اين مسئله سود خود را برده و به حق واقعي كه بايد به آن پرداخت شود برسد. اما صدا و سيما حاضر به هيچ گونه همكاري نيست! اصلاً شما ديدهايد تا به امروز حرفي در اين خصوص در برنامههاي ورزشي تلويزيوني زده شده باشد؟ نميشود كه يكطرفه به ماجرا نگاه كرد. اصلاً يك ميزگردي، برنامه كارشناسانهاي، نظرسنجي بگذارند و نظر مردم را در اين خصوص جويا شوند. صدا و سيما مدعي است كه به خاطر مردم كار ميكند، چرا در اين خصوص نظر مردم را نميخواهد و به خاطر آنها حاضر نيست اندكي كوتاه آمده و بعد از سالها حق فوتبال را بپردازد؟ به درازا كشيدن اين مسئله به ضرر فوتبال و صدا و سيماست. ضرري كه در همين دو هفتهاي كه بازيها پخش نشد هر دو طرف متوجه آن شدند.
عدم پرداخت حق پخش واقعي، باشگاهها را هم به شدت متضرر كرده است.
همين طور است. بدون شك اگر اين پول طي سالهاي گذشته پرداخت شده بود، بسياري از تيمهاي ريشهدار به دليل مشكلات مالي، از رده خارج نميشدند چراكه بسياري از اين تيمها به دليل مشكلات مالي نتوانستد آنگونه كه بايد و شايد در ليگ حاضر شده و به ردههاي پايينتر سقوط كرده و متضرر شدند. حال آنكه اين مسئله ميتواند مشكلات بسياري از باشگاهها را حل كند.