اشتباه، اشتباه است، فرقي نميكند چرا و به چه دليل رخ دهد. چراكه نتيجهاش در هر صورت يكي است. مثل دروغ گفتن ميماند كه گاهي سعي ميشود با پسوند مصلحتي ماستمالياش كرد. اما فرقي در واقعيت وجودي آن ايجاد نميكند و در نهايت پذيرفتني نيست، حتي اگر برايش دليل و برهان بتراشند و مصلحتي بخوانندش.
قهر اين روزهاي مليپوشان كشتي فرنگي هم مثل دروغ مصلحتي ميماند! قهري كه پذيرفتني نيست و اشتباه است. حتي اگر پشت آن دليلي مثل حمايت از سرمربي باشد كه اصل حرفش درست است، اما روشي كه در پيش گرفته به هيچ عنوان قابل قبول نيست و جايي براي حمايت نميگذارد!هيچ توجيهي نميتوان آورد براي اين اشتباه. براي مرداني كه شايد قصدشان حمايت بوده، اما راهي كه براي اين حمايت در پيش گرفتهاند، اشتباه محض است. آنقدر كه حتي قصد و نيتشان را هم زير سؤال ميبرد!
شايد ساك روي دوش انداختن فرنگيكاران و ترك اردو توسط آنها از آن جهت غير قابل هضم باشد كه از كشتي انتظاري ديگر ميرود. انتظار مرام و منشي پهلواني؛ آنچه كه در رفتار اين روزهاي فرنگيكاران نشاني از آن ديده نميشود.
فرنگيكاران به بيراهه زدهاند. آنها اصل پهلواني را به دست فراموشي سپرده و سعي دارند با زور و نه با فن و دانش حريف را با حربه « هل دادن» از تشك بيرون كرده و امتياز بگيرند. حال آنكه بيشك نميتوان اميد زيادي به اين مبارزه و امتياز گرفتن از آن داشت، چراكه هر آن ممكن است حريف جملهاي دفاعي كرده و با فني زيركانه رشتههاي آنها را پنبه كند. حال آنكه اگر توانشان را به جاي هل دادن روي فن زدن بگذارند، بازنده هم كه بشوند حداقل كشتي زيبايي گرفتهاند و زير سؤال نميروند!
برخي اتفاقات از ذهن مردم پاك نميشود. اين ماندگاري اما هميشه به اتفاقات خوب برنمي گردد و اتفاقات ناگوار را هم شامل ميشود. يعني همانطور كه يك مدال المپيك براي مدتها يا گاه هميشه در ذهن مردم باقي ميماند، يك اشتباه بيموقع و نابخشودني هم در ذهن آنها ماندگار ميشود. اشتباهي مثل قهر بيموقع بنا كه نامي جز خطاي نابخشودني نميتوان روي آن گذاشت. خطايي كه شاگردان او را هم به اشتباه وا داشت و باعث شد آنها هم به همان راه اشتباهي بروند كه استاد و مربيشان رفته بود و بابتش سرزنش شده بود.
در اينكه بنا يكي از بهترين مربيان كشتي فرنگي است، شكي نيست. اما همين عنوان برتر باعث
ميشود كه چنين اشتباهي از او پذيرفته نشود؛ اشتباهي كه در بدترين زمان ممكن رخ داد و باعث شد شاگردانش هم به اشتباه بيفتند. شاگرداني كه حتماً آنقدر حرفشنوي از سرمربي خود دارند كه با اشاره او بازگردند. اما بنا راه اشتباهي را كه رفته بود، ادامه داد تا اين تصميم نابخشودني او براي هميشه در اذهان عمومي باقي بماند!
جدا از توقعي كه از بنا و شاگردانش وجود دارد، آنچه باعث سنگينتر شدن گناه آنها بابت اين قهر بيموقع و اشتباه ميشود، اين است كه از كشتيگيران انتظار ميرود منش پهلواني را همواره رعايت كنند. حال آنكه كمترين گناه بنا و شاگردانش حتي اگر دليلشان براي اين قهر موجه باشد كه با اين وجود باز هم نميتوان آن را توجيه كرد، اين است كه منش پهلواني را كه از اصول اوليه كشتي است زير پا گذاشته و رعايت نكردهاند؛ مسئلهاي كه بيشك از ذهن مردم پاك نخواهد شد!
اين البته اولين باري نيست كه بنا به اين دليل كه نميتواند حرف حق خود را به كرسي بنشاند بدترين راه ممكن را در پيش گرفته و قهر ميكند. قهري كه اين بار شاگردانش را نيز به پيروي از او وا داشته و آنها نيز تحت عنوان حمايت از مربي خود ساكها را به دوش انداخته و تيم ملي را رها كردهاند. آن هم در حساسترين زمان ممكن كه تيم ملي به آنها احتياج دارد و اين مسئله حتي اگر دليلش محكم و به حق هم باشد توجيه نميشود و خطايي نابخشودني است. خصوصاً از جانب بنا كه حتي سعي نكرد شاگردانش را از تصميم اشتباهي كه به تبعيت از او گرفتهاند منصرف كند و آنها را به تيم ملي بازگرداند. مسئلهاي كه بيشك به عنوان نقطهاي سياه در كارنامه باقي خواهد ماند. نقطه تاريكي كه باعث شده طي اين مدت اين مربي به رغم تواناييهايي كه همه به آن اذعان دارند، مورد انتقادهاي تند و تيز قرار گيرد!