کد خبر: 620775
تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۵:۴۹
نهضت حسيني از منظر انديشمندان اهل سنت در گفت و شنود «جوان» با حجت‌الاسلام والمسلمين سيدهادي خسروشاهي
شاهد توحيدي

رويكرد عالمان و انديشمندان اهل سنت از فصول در خور پژوهش در بازخواني نهضت حسيني است كه سوگمندانه تاكنون كمتر بدان پرداخته شده است. در گفت و شنود پيش رو استاد و محقق فرزانه حجت‌الاسلام والمسلمين سيدهادي خسروشاهي به مدد سال‌ها پژوهش خويش درمنابع اهل سنت بدان پرداخته‌اند كه لطف ايشان را سپاس مي‌گوييم.

به عنوان مقدمه‌اي بر موضوع اصلي سخن، لطفاً بفرماييد كه وجود چه خصالي در نهضت حسيني باعث شده است كه دل و ذهن تمامي انسان‌هاي آزاده جهان- فارغ از مذهب وگرايش آنان- نسبت به اين واقعه جلب و جذب شود؟

بسم‌الله الرحمن الرحيم. بي‌ترديد نهضت مقدس و پرافتخار حسيني زادگاه جاودانه حركت‌هاي جهادي و منبع لايزال معارف الهي و معنوي و چشمه‌سار آثار و بركات دنيوي و اخروي تشنگان و پويندگان راه اهل‌بيت ايمان است كه پيوسته در همه زمان‌ها و مكان‌ها از آن بهره‌مند مي‌شوند.

نهضت خونين حضرت امام حسين(ع) گرچه به ظاهر در روز دهم محرم سال 61 هجري سركوب شد و خاندان آن حضرت به اسارت كشيده شدند و حكام ظلم و تباهي به ظاهر جشن پيروزي! بر پا كردند اما از فرداي روز عاشورا صداي حق‌طلبي عاشوراييان در هر كوي و برزن پيچيد و پرچم پيروزي خون بر شمشير را برافراشت و كاخ بيدادگري را لرزاند. راز اين حقيقت را بايد در ماهيت اين نهضت جست‌وجو كرد و آن چيزي جز ايثار براي اصلاح امور و احياي فضايل انساني و كرامت بشري و فداكاري در راه حق و حقيقت نبود. چنان كه سالار شهيدان هنگام خروج از مدينه هدف از اين حركت را چنين بيان كرد: «... من نه از روي خودخواهي، سركشي و هوسراني از مدينه خارج مي‌شوم و نه براي ايجاد فساد و ستمگري، بلكه هدفم از اين اقدام اصلاح مفاسد امت جدم و منظورم امر به معروف و نهي از منكر است و مي‌خواهم روش جدم پيامبر و پدرم علي‌بن بيطالب را استمرار ببخشم...»(1)

اصلاح جامعه از كجروي‌ها و انحرافات خواسته باطني هر انسان آزاده‌اي است و به همين دليل است از آن هنگام و تا به امروز، نهضت حسيني همواره مورد توجه عاشقان حق و حقيقت بوده و هست و هر روزه، رازي از آن براي پويندگان راه كمال و سعادت گشوده مي‌شود و چون چشمه‌سار معرفت الهي همواره مي‌جوشد و تشنگان فضايل انساني را سيراب مي‌سازد و اين خصلت اساسي و اصلي براي جذب عدالتخواهان و استمرار اين حركت است.

پيامدهاي نهضت حسيني براي كليت جهان اسلام كه موجبات تحسين همه مذاهب اسلامي را فراهم آورده كدامند؟

بركات و پيامدهايي را كه جهانيان پس از قيام امام حسين(ع) شاهد آن بودند، مي‌توان در چند نكته خلاصه كرد:

اول: آگاهي‌بخشي به مسلمانان و معرفي گروه باطل و احياي ارزش‌هاي اسلام راستين... اين نهضت؛ با كنار زدن پوشش و پرده فريب ديني كه امويان به روي حكومت ضد بشري خود كشيده بودند، ماهيت حكومت آنان را افشا و چهره واقعي و ماهيت حقيقي حاكميت را كه به نام اسلام بر مردم حكمراني مي‌كرد، براي افكار عمومي آشكار ساخت و ارزش‌هاي اسلامي و انسان را كه نياز اساسي هر جامعه‌اي است و توسط امويان به دست فراموشي سپرده مي‌شد، زنده كرد.

نهضت حسيني به جهانيان فهماند كه شهادت در راه خدا ارزشي است كه به انسان زندگي جاودانه مي‌بخشد. چنان كه خداوند مي‌فرمايد: «وَ لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ.»(2) همچنين يك نظام اجتماعي اگر بخواهد پايدار بماند، بايد به يك مرجع شايسته و تكيه‌گاه الهي متكي باشد و بايد آن را معرفي كرد و آن نيست جز مكتب اهل‌بيت پيامبر(ص)، چنان كه پيامبر گرامي اسلام(ص) فرمود: «اني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي اهل بيتي...»(3) پس كتاب خدا و عترت پيامبر(ص)، مدام بخش اين حركت است.

دوم: شكل‌گيري و ايجاد زمينه‌هاي يك سلسله از قيام‌هاي اسلامي پس از نهضت‌ امام حسين(ع) يعني پس از نهضت مقدس عاشورا، حركت‌ها و قيام‌هاي متعددي در پيگيري آن واقعه بر ضد حاكمان ستمگر صورت گرفت كه در تاريخ ماندگار است: قيام مدينه، قيام توابين، قيام مختار ثقفي، قيام زيد بن علي و شهيد فخّ.

واقعه عاشورا نه فقط براي مسلمين كه براي غيرمسلمين نيز به مثابه سرمشق مورد توجه قرارگرفته است، چنان كه مهاتما گاندي، رهبر مبارزات استقلال‌طلبانه مردم هند مي‌گويد: «من شرح زندگاني امام حسين، آن شهيد بزرگوار اسلام را به‌دقت خوانده و توجه كافي به حوادث كربلا كرده‌ام و بر من روشن شده است كه اگر هندوستان بخواهد به يك كشور پيروز بدل شود، بايد از راه و روش امام حسين درس بگيرد.»(4) و در امتداد همين حركت در جهان معاصر هم شاهد بيداري اسلامي براي احياي ارزش‌هاي انساني و اخلاقي در كشورهاي اسلامي و غير اسلامي از طرف مردمي هستيم كه در برابر ستمگران و حاكمان زر و زور و تزوير مبارزه و مقاومت مي‌كنند. همچنان كه مسلمانان مظلوم عراق، بحرين، فلسطين، افغانستان، ميانمار و... به‌‌رغم همه فشارها تسليم زورگويي ستمگران نمي‌شوند و دست از اعتقادات و مبارزات خود برنمي‌دارند و بي‌ترديد منشأ و مرجع همه اينها پيروي از مباني نهضت مقدس سالار شهيدان و سرور آزادگان جهان امام حسين(ع) است. البته روايات ديگري هم از بزرگان اهل سنت درباره فضايل حسنين(ع) و لزوم احترام به آنان وارد شده است كه تنها به نمونه‌هايي از منابع آنها در پاورقي اشاره مي‌كنيم.(7)

رويكرد اهل سنت به امام حسين(ع) و نهضت آن بزرگوار موضوع اصلي اين گفت و شنود است. ازمنظر حضرتعالي در اين باره مي‌توان به چه سرفصل‌هايي اشاره كرد؟

در مورد فضايل و مناقبي كه علماي بزرگ برادران اهل سنت درباره شخص امام حسين(ع) نقل كرده‌اند، فقط به چند نمونه فهرست‌وار اشاره مي‌كنيم.

طبري در تاريخ خود آورده است: «حسين(ع) مولود خاندان نبوت و در آغوش پيامبر و علي و خاندان حضرت زهرا رشد كرد و تربيت يافت و همه ارزش‌ها و اخلاق متعالي انساني را از آنان فرا گرفت و در واقع مي‌توان در شخصيت حسين(ع) عزت نفس، ستم‌ناپذيري، صلابت در راه حق، حماسه‌آفريني و حق‌پرستي، مروت و جوانمردي، شجاعت و وفاي به عهد، صبر و شكيبايي، سخاوت و بخشندگي، تواضع و فروتني، عبادت و بزرگي و... را يك جا مشاهده نمود.» او سپس با اشاره به مصاديق ابعاد رفتاري و اخلاقي آن حضرت مي‌نويسد: «حسين يگانه قهرماني است كه در مبارزه با ستم و مقاومت در برابر ظلم و آسان شمردن مرگ در راه حق و عزت و شرافت انساني گوي سبقت را از همه افراد بشري ديگر ربوده است.»(8)

در مقتل خوارزمي(9) در باره مروت و جوانمردي امام حسين(ع) آمده است كه آن حضرت هنگام رودررويي با سپاه حرّ جوانمردانه دستور مي‌دهد به آنها آب بدهند و اين سنت جوانمردي را از پدرش آموخته بود كه حتي به سپاه دشمن نيز ترحم مي‌كرد.(10)

امام حسين(ع) در عين حال كه جرئت، شجاعت و شهامت را از جد و پدر بزرگوارش به ارث برده بود، به عهد و پيمانش و حتي صلح برادرش با معاويه وفادار ماند، چنان كه بلاذري در «انساب الاشراف» مي‌نويسد: «چون حسن بن علي(ع) رحلت كرد، شيعيان كوفه طي نامه‌اي ضمن تسليت به امام حسين(ع) او را دعوت به قيام كردند...»(11) ولي آن حضرت در پاسخ نوشتند: «تا معاويه زنده است، نبايد حركتي كرد...»!

همچنين ابن عبد ربه در عقد الفريد(12) سليمان بن احمد در المعجم الكبير(13) محمد بن جرير طبري در تاريخ خود(14) در باره استمرار و ادامه صلابت در راه حق و حق‌پرستي امام حسين(ع) مي‌نويسند:

«حق‌خواهي و حق‌پرستي حسين(ع) يكي از علل قيام او بود و در واقع عزت نفس او نيز در عمق وجود و ذاتش ريشه داشت.» حسين(ع) با سخنان حقيقت‌جويانه پا به عرصه قيام و مبارزه گذاشت و فرمود: «آيا نمي‌بينيد به حق عمل نمي‌شود و از باطل دوري نمي‌گردد؟ در اين صورت شايسته است مؤمن لقاي پروردگارش را خواهان شود. من مرگ را جز سعادت نمي‌دانم و زندگي با ستمكاران را جز ملالت يا ملامت نمي‌بينم.»

اخيراً از جنابعالي اثر ارجمندي تحت عنوان «فلسفه نهضت حسيني» از منظر چهار متفكر اهل سنت منتشر شده كه مي‌تواند درموضوع اين گفت‌وگو مورد استناد قرارگيرد. لطفاً قبل از پرداختن به ديدگاه اين چهارتن مقداري در باره اين اثر نو انتشار توضيح بفرماييد.

بايد عرض كنم علاوه بر ديدگاه مثبت خلفاي سه‌گانه و نوشته‌هاي علما و شخصيت‌هاي بزرگ و پيشين اهل سنت كه در كتاب‌هاي خود در فضيلت و شخصيت امام حسين(ع) در همه زمينه‌ها بيان شده‌اند، در عصر ما نيز شخصيت‌هاي بسياري از بزرگان و علماي برادران اهل سنت آثار و تأليفات ارزشمندي از خود به يادگار گذاشته‌اند و ما از ميان آنها فقط چهار نفر را كه از لحاظ تاريخ زندگي به ما نزديك‌ترند انتخاب كرده‌ايم كه شخصيت‌هاي معروف ديني، اجتماعي، سياسي و تأثيرگذار در جامعه جهاني به شمار مي‌روند و هر كدام از آنها موفقيت و پيروزي خود را در عرصه‌هاي ديني، اجتماعي و سياسي و حتي زندگي شخصي در پيروي از راه و روش امام حسين(ع) مي‌دانند.

در كتاب «فلسفه نهضت حسيني» براي روشن شدن اهميت موضوع، نخست شرح حال مختصري از آن چهار شخصيت برجسته- در اول هر بخش مربوط به ديدگاه آنها- تقديم خوانندگان شده و سپس ترجمه مقالات و ديدگاه آنان را نقل كرده‌ام. اين چهار شخصيت برجسته و معاصر عبارتند از:

1- سيدابوالاعلي مودودي، 2- شهيد سيد قطب، 3- ابوالكلام آزاد 4- محمد اقبال لاهوري.

البته در بخش آخر كتاب به تناسب موضوع مقاله‌اي را ‌آورده‌ايم كه تقريباً 58 سال پيش، در 1376ﻫ..ق توسط اينجانب نوشته شده و در مقدمه ترجمه كتاب «السياسه الحسينيه» آيت‌الله كاشف الغطاء، سياست حسيني چاپ تبريز آمده است.

اشاره فرموديد به تحليل مرحوم سيدقطب در باب نهضت حسيني. به‌طور مشخص وي بركدامين جنبه از اين نهضت انگشت گذارده و آن را مورد بحث قرارداده است؟

مرحوم سيدقطب تفاوت شكست ظاهري و واقعي را مورد توجه قرار مي‌دهد و با استناد به تفاوت منطق الهي و مادي نتيجه مي‌گيرد كه بسياري از اين شكست‌هاي ظاهري، به واقع پيروزي و منشأ قيام‌هاي عدالت‌خواهانه در طول تاريخ بوده است.

وي در شرح آيه‌اي در سوره غافر در تفسير معروف خود: في ظلال القرآن در اين باره اذعان مي‌دارد: «حسين «رضي الله عنه» از يك سو با آن شكل بزرگ و سترگ شهيد مي‌شود و البته از سوي ديگر شهادت او فاجعه بسيار عظيمي است، ولي آيا همچون شهادتي پيروزي است يا شكست؟... به صورت ظاهر و با معيار كوچك انسان، اين امر شكست به شمار مي‌آيد، ولي در اصل حقيقت و با معيار بزرگ الهي، پيروزي است زيرا روي كره زمين شهيدي نيست كه همچون حسين «رضي الله عنه» دل‌ها به عشقش بتپد و قلب‌ها لبريز از مهر و محبت وي و جان‌ها شيداي وي شود و از غيرت و فداكاري او به جوش و خروش درآيد، چه دل‌ها، قلب‌ها و جان‌هاي شيعيان مسلمان و چه مسلمانان غيرشيعه و حتي دل‌ها و جان‌هاي بسياري از غيرمسلمانان! چه بسا شهيدي كه اگر هزار سال زنده مي‌ماند، نمي‌توانست عقيده و دعوتش را ياري دهد و پيروز كند، آن گونه كه با شهادت خود عقيده و دعوتش را ياري داده و پيروز كرده و نمي‌توانسته است با هيچ سخنراني‌اي مفاهيم والا و بالا را در دل‌ها به وديعت بنهد و هزاران نفر را به انجام كارهاي بزرگ و سترگ برانگيزد، آن گونه كه حسين(ع) با واپسين قيام و سخنراني خود چنين كرده و آن را با خون خود نوشته است و سرمشق و انگيزه حركت و نهضت و قيام فرزندان و نوادگان- ‌آيندگان‌- شده و در واقع برانگيزاننده جنبش و قيام در خط سير سراسر تاريخ در ميان همه نسل‌ها شده است.

پيروزي كدام است؟ و شكست كدام؟ ما نيازمند مراجعه به شكل‌ها، صورت‌ها، انواع و اقسام ارزش‌ها و معيارها هستيم، پيش از آن كه بپرسيم وعده ياري و پيروزي خدا در دنيا بر پيغمبران خود و مؤمنان چگونه و كجا بوده است؟»

از ديگر شخصيت‌هايي كه تحليل وي در باب واقعه عاشورا در اثر جنابعالي آمده، مرحوم مولانا ابوالكلام آزاد است. وي در تحليل خود از واقعه عاشورا چه جنبه‌هايي را مورد توجه قرار مي‌دهد؟

مولانا ابوالكلام آزاد رساله‌اي در تاريخ حركت و نهضت امام حسين نگاشته كه طي آن براساس منابع تاريخي به نقل مرحله به مرحله واقعه عاشورا پرداخته است. وي در واپسين بخش‌هاي اين رساله تحت عنوانِ« وظيفه اصحاب حسين(ع)»مي نويسد:

«اين خلاصه‌اي از چگونگي تاريخ فاجعه‌اي است كه از چندين قرن پيش به ما رسيده است و نمي‌توان اهميت آن را تخمين زد و اگر كسي بخواهد آن را فراموش كند، هر سال كه ماه محرم تجديد مي‌شود، اين حادثه بزرگ را در خاطر ما زنده مي‌سازد، ولي افسوس تعداد كساني كه اين فاجعه را با نظر دقيق مي‌نگرند و معناي آن را درك مي‌كنند تا در تلاش و نبرد حق و باطل، زشت و زيبا كه در جهان امروز هم ادامه دارد از آن بهره‌مند شوند، بسيار كم هستند.

حادثه كربلا در واقع براي تثبيت و تحكيم اساس حقيقت است. فداكاري و قرباني باشكوهي است كه قرن‌ها از آن گذشته است. كسي كه ادعا مي‌كند پيرو صادق و مخلص حسين(ع) است، بايد هميشه آماده باشد تا از اين روش انساني پيروي كند و در محدوده مخصوص به خود در راه حق و عدالت فداكاري را پيشه سازد.

در اين جهان مادي همه چيز فناناپذير است ولي يك شهيد هميشه براي افراد پاك و عادل الهام‌بخش زنده‌اي خواهد بود، البته براي تصوير ماهيت حكومت اموي چند نكته بايد توضيح داده شود كه حكومت بني‌اميه يك حكومت اسلامي نبود و هر نوع حكومتي كه اساسش بر زور و تعدي باشد، هيچ‌وقت نمي‌تواند حكومت اسلامي باشد. اموي‌ها روح آزادي انسان‌ها را در هم كوبيدند و اساس قدرت خود را بر اصول غيرانساني و روش‌هاي تجاوزكارانه قرار دادند. سبك و سيره حكومت اموي به‌طور كلي با حكومت الهي تطبيق نمي‌كرد بلكه همواره تحت تأثير عوامل و مقاصد سياسي و مادي بود. آنچنان تهديد جدي براي نابودي ارزش‌هاي اساسي اسلام و نيازمند جهادي مردانه و تلاشي شجاعانه عليه استبداد و جانفشاني براي تأمين حكومت حق و آزادي‌اي بود كه امام حسين(ع) براي مقابله با تحكيم آن روش، پرداخت.»

مولانا ابوالكلام آزاد در بخش ديگري از همان فصل در نكته‌اي ذيل عنوان «نقش حسين(ع)» ادامه مي‌دهد:

«سيدالشهدا، امام حسين(ع) عليه رژيم متجاوز اموي نبرد مقدسي را آغاز و از بيعت با آن سلطه استبدادي امتناع كرد. حسين(ع) ميراث مقدسي از خود براي نسل‌هاي آينده باقي گذاشت، به اين معني كه مسلمانان هيچ‌گاه نبايد تسليم زور و خودكامگي شوند كه به قيمت آزادي فطري بشر تمام مي‌شود. تلاش و كوشش در اين راه مستلزم تجهيزات قواي انساني يا تهيه پول و موادي از آن قبيل نيست كه به ميزان قدرت و سيطره‌اي كه دشمن يا دستگاه استبدادي در اختيار دارد، شخص به عهده بگيرد.

حسين بن علي(ع) داراي يك قدرت نظامي و جنگي نبود، بلكه پشتيبانان و ياران وي يك گروه كوچك بي‌سلاح بودند ولي كسي كه پاي در سنگر حق‌پرستي مي‌گذارد، به نتايج و عواقب كار نمي‌انديشد. نتيجه و محصول جهاد و تلاش در اختيار قدرتي است كه هميشه طرفدار حق و عدالت است. ستمگري بالاخره دچار بازگشت و شكست مي‌شود و با وجود غلبه و برتري عدد و منابع قدرت مأيوس و افسرده خواهد شد. در آن گونه موارد بر اثر تلقين شيطان كه در ذهن مدافعان حقيقت شك و ترديد ايجاد مي‌كند، انسان تسليم محافظه‌كاري و گرفتار ترديد مي‌شود كه آيا نتيجه عمل و اقدام تا آن حد ارزش دارد كه كسي جان خويش را نثار كند؟ اين ترديد در صورت دقت به‌سهولت برطرف خواهد شد. صرف‌نظر از نمونه‌هاي جهاد، حادثه صحنه كربلا نمونه درخشنده و فروزنده‌اي از نبرد شجاعانه‌اي است كه به‌وسيله 62 تا 72 مرد صورت گرفته است، آن هم مرداني با اسلحه كم در برابر قواي عظيم يك دولت. درست است كه نهضت حسين به ظاهر خويشان و نزديكانش را گرفتار شديدترين مشكلات، شكنجه‌ها، گرسنگي و تشنگي كرد و آنها يكي پس از ديگري در خاك و خون غلتيدند و حتي آن قدر توانايي نبود كه مقداري نان و آب براي آنان تهيه شود، با اين حال حسين(ع) خود را تسليم اراده خداي متعال نمود و آن همه زخم‌هاي سنگين را در بدنش تحمل كرد، ولي در بوته آزمايش پيروز و موفق شد و سر بريده‌اش به عنوان پرچم پيروزي جاودانه ماند.»(16)

در كتاب «فلسفه نهضت حسيني» با درج اشعاري از علامه محمداقبال لاهوري فضيلت و منقبت امام حسين(ع) و انقلاب او پايان مي‌يابد، هرچند ارادت اقبال به اهل بيت(ع) امري روشن است اما اگر درباره زمينه‌هاي اين گرايش نكاتي بفرماييد، سودمند خواهد بود.

درباره اقبال لاهوري اينجانب سخنراني مبسوطي در هفته بزرگداشت اقبال در استانبول كه به دعوت آقاي رجب طيب اردوغان كه شهردار استانبول و از اعضاي حزب سلامت ملي و از ياران نجم‌الدين اربكان بود، ايراد كردم كه در تبيين ديدگاه‌هاي وي مباحث خوبي در آن مطرح شده است. متن اين سخنراني چند سال قبل در روزنامه «اطلاعات» چاپ شد و اكنون به تناسب موضوع كتاب «اسلام سياسي در تركيه» در پيوست آن نقل شده است كه ان‌شاءالله به‌زودي چاپ خواهد شد اما ارادت اقبال به امام حسين(ع) و نهضت او و نيز فلسفه آن، به شكلي واضح در اشعاري كه سروده، آمده است و مروري بر بخشي از آن ما را از هر تحليلي بي‌نياز مي‌كند. اقبال مي‌گويد:

هر كه پيمان با هوالموجود بست

گردنش از بند هر معبود رست

مؤمن از عشق است و عشق از مؤمن است

عشق را ناممكن ما، ممكن است

عقل را سرمايه از بيم و شك است

عشق را عزم و يقين لاينفك است

آن شنيدستي كه هنگام نبرد

عشق با عقل هوس‌پرور چه كرد؟

آن امام عاشقان پور بتول

سرو آزادي ز بستان رسول

الله الله باي بسم الله پدر

معني ذبح عظيم آمد پسر(17)

بهر آن شهزاده خيرالملل

دوش ختم‌المرسلين نعم‌الجمل(18)

سرخ‌رو عشق غيور از خون او

شوخي اين مصرع از مضمون او

در ميان امت آن كيوان جناب

همچو حرف قل هو الله در كتاب

موسي و فرعون و شبير و يزيد

اين دو قوت از حيات آيد پديد

زنده حق از قوت شبيري است

باطل آخر داغ حسرت ميري است

چون خلافت رشته از قرآن گسيخت

حريت را زهر اندر كام ريخت

خاست آن سر جلوه خيرالامم

چون سحاب قبله باران در قدم

بر زمين كربلا باريد و رفت

لاله در ويرانه‌ها كاريد و رفت

تا قيامت قطع استبداد كرد

موج خون او چمن ايجاد كرد

بهر حق در خاك و خون غلتيده است

پس بناي لا اله گرديده است(19)

مدعايش سلطنت بودي اگر

خود نكردي با چنين سامان سفر

دشمنان چون ريگ صحرا لاتعد

دوستان او به يزدان هم عدد

سرّ ابراهيم و اسمعيل بود

يعني آن اجمال را تفصيل بود

عزم او چون كوهساران استوار

پايدار و تند سير و كامكار

تيغ بهر عزت دين است و بس

مقصد او حفظ آئين است و بس

ما سوي الله را مسلمان بنده نيست

پيش فرعوني سرش افكنده نيست

خون او تفسير اين اسرار كرد

ملت خوابيده را بيدار كرد

تيغ لا چون از ميان بيرون كشيد

از رگ ارباب باطل خون كشيد

نقش الا الله بر صحرا نوشت

سطر عنوان نجات ما نوشت

رمز قرآن از حسين آموختيم

ز آتش او شعله‌ها اندوختيم

شوكت شام و فر بغداد رفت

سطوت غرناطه هم از ياد رفت

تار ما از زخمه‌اش لرزان هنوز

تازه از تكبير او ايمان هنوز

اي صبا‌اي پيك دورافتادگان

اشك ما بر خاك پاك او رسان(20)

با سپاس از حضرتعالي كه پذيراي اين گفت‌و‌شنود شديد. برقرار باشيد.

بنده هم از اقدام و همكاري شما سپاسگزارم و خوانندگان محترم را توصيه مي‌كنم كه كليات اشعار و ديوان دكتر محمد اقبال لاهوري را حتماً مانند حافظ و مثنوي در كتابخانه خود داشته باشند و حتماً اشعار عرفاني- معنوي و پر محتواي آن را هم مطالعه نمايند. والسلام عليكم اولاً و آخراً.

پي نوشت‌ها در دفتر روزنامه موجود است.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار