اين پرونده هشت سال است كه در جريان است و سه نفر اول متهمان آن نيز به قتل رسيدهاند. پروندهاي كه روز گذشته روي ميز هيئت قضات قرار گرفت، دومين قتل اعضاي باند پنج نفرهاي بود كه سال ۸۴ با قتل زني به نام فرشته به جريان افتاد.
يازرلو، نماينده دادستان تهران ابتدا به دفاع از كيفرخواست پرداخت و گفت: تنها يكي از ولي دم مقتول شناسايي شده است و من از سوي فرزندان وي درخواست قصاص دارم. پدر مقتول درخواست ديه كرده و در صورت صدور اجراي حكم، دادستاني تفاضل ديه را پرداخت خواهد كرد.
سپس مريم يكي از متهمان به جايگاه آمد و گفت كه در جريان قتل فرشته نقش نداشته است. او گفت: فرشته دوست من بود و بيشتر وقتمان را با هم بوديم. هانيه هم يكي از متهمان بود كه با هم رابطه خوبي نداشتيم. شب حادثه داخل سوئيت بوديم كه هانيه به سراغ ما آمد و مرا كتك زد. آن شب من قرص خواب زيادي خورده بودم. بعد هم شالي به دور گردن فرشته انداخت. مدام به من ميگفت سر شال را بگير و بكش، اما من به حال خودم نبودم. خودش فرشته را با همان شال خفه كرد. صبح كه مأموران زندان آمدند، گفتم فرشته كشته شده است. حرفم را قبول نكردند و گفتند دروغ ميگويم اما وقتي پاي جسد را گرفتم و روي زمين كشيدم، باور كردند.
متهم گفت: من به خاطر شركت در سرقت هفت خودرو به زندان افتادم. پدر و مادرم جدا از هم زندگي ميكردند و من گاهي با يكي از آنها زندگي ميكردم كه درگير ماجراي سرقت شدم و بعد پليس مرا دستگير كرد. متهم ادامه داد: دوران زندانيام تمام شد و قرار بود كه آزاد شوم اما از بداقبالي همان شب اين حادثه اتفاق افتاد. صبح روز بعد جلوي در زندان رفتم چون اسمم در ليست آزاديها بود. مأمور زندان وقتي اسمم را ديد، مرا به داخل برگرداند و به اتهام شركت در قتل بازداشت شدم.
بعد از آن فاطمه در جايگاه حاضر شد و گفت قبول دارد كه در قتل فرشته شركت داشته است. او گفت: من قبل از اين پرونده عضو باندي بودم كه با همدستي دوستانم دختري را به قتل رسانديم. بعد هم در شعبه ۸۰ دادگاه كيفري محاكمه و به درخواست دادستان به پرداخت ديه محكوم شديم اما بعد از قتل فرشته بار ديگر پايم به پرونده ديگري باز شد.
فاطمه توضيح داد: به خاطر كارهايي كه ميكرديم، ما را از بقيه جدا و در سوئيت نوجوانان خطرناك نگهداري ميكردند. من، هانيه و هديه هر كدام در اتاقهاي خودمان بوديم و مريم و فرشته هم كنار هم بودند. يك روز قبل از حادثه از مريم خواستيم از مأموران برايممان غذا بگيرد. او هم رفت و بعد از مشاجره با مأموران مقداري غذا گرفت. همان لحظه هانيه و فرشته با هم دعوايشان شد. مدتها بود كه با هم اختلاف داشتند. هانيه فرشته را كتك زد. سر فرشته زمين خورد و حالش بد شد. من ميانجيگري كردم و از هانيه خواستم فرشته را كتك نزند. بعد هم نيمههاي شب كه خوابيده بوديم، متوجه شديم چيزي زير پتوي فرشته تكان ميخورد. هانيه و هديه را بيدار كردم و با هم به سراغ فرشته رفتيم و ديديم كه تشنج كردهاست. من سعي ميكردم حال او را خوب كنم اما هانيه گفت فرشته بايد بميرد چون شنيدهام به ما خيانت كرده و ما را لو داده است.
متهم ادامه داد: هانيه دوباره به جان فرشته افتاد و او را زد. البته مريم را هم كتك زد. هانيه با كتك مريم را وادار كرد تا يك شال بياورد. فرشته هم از اين وضعيت خسته شده بود و به خاطر دردي كه داشت و اينكه ميدانست نميتواند از دست او راحت شود، هانيه را قسم داد او را بكشد. مريم شال را آورد. هانيه شال را دور گردن فرشته پيچيد و از مريم خواست بكشد. مريم نتوانست و شال از دستش در رفت بعد از من خواست بكشم من هم يك طرف شال را گرفتم و كشيدم. بعد هديه آمد و آنقدر با هاينه شال را از دو طرف كشيدند كه جانش را از دست داد.
فاطمه ادامه داد: هانيه و زن ديگري به نام سميه كه در اين پرونده درگير بودند. در زندان كشته شدند. گفتند كه هانيه به خاطر مسموميت دارويي فوت شده است. هديه هم در زندان خودكشي كرد.
بعد از پايان جلسه دادگاه، هيئت قضات براي صدور رأي پرونده وارد شور شدند.