ديدار پدر و دختر پس از 12 سال

اين مرد كه اشك پهناي صورتش را پوشانده بود، گفت: من اهل مشهد هستم. ۱۳‌سال قبل در شهرستان سياهكل ازدواج كردم. يك سال بعد در حالي كه همسرم باردار بود، با هم اختلاف پيدا كرديم و مجبور شدم او را ترك كنم و به زادگاهم برگردم. همسرم نيز غيابي از من طلاق گرفت و مدتي بعد هم فهميدم دخترمان متولد شد. چندين بار براي ديدن دخترم از مشهد به سياهكل آمدم اما همسر قبلي‌ام هرگز اجازه نداد دخترم را ببينم. بعد از اينكه آخرين تلاش‌هايم ناكام ماند، در مشهد ازدواج كردم و حالا از ازدواج دومم صاحب دو دختر هستم اما هرگز اشتياق ديدن دختر اولم از ذهنم پاك نمي‌شود. اين موضوع آن قدر زندگي‌ام را تحت تأثير خود قرار داد كه در تعطيلات عيد امسال تصميم گرفتم همراه همسر و دو دخترم براي ديدن دخترم به شمال كشور بياييم. حالا هم وقتي به خانه همسر اولم آمدم، متوجه شدم همسر اولم بعد از طلاق از من با مرد ديگري ازدواج كرده است و هر دو نفر فوت شده‌اند و از سرنوشت دخترم خبري ندارم.
بعد از مطرح شدن اين درخواست، پليس تحقيقات گسترده‌اي را براي پيدا كردن دختر وي آغاز كرد. در ادامه جست‌وجو خانواده‌اي كه از سرنوشت اين دختر و مادرش با خبر بودند، راز ۱۲سال زندگي دخترك تنها را فاش كردند. يكي از اعضاي اين خانواده به پدر وي گفت: زن جواد مدتي بعد از تولد دخترش با مرد ديگري ازدواج كرد اما زندگي مشترك آنها دوام زيادي پيدا نكرد، چراكه شوهرش به مواد مخدر اعتياد پيدا كرد و بعد از چند سال فوت شد و زن جوان هم كه دشواري زيادي را تحمل كرده بود، بيمار شد و از دنيا رفت و دخترك تنها ماند و پيرزني از اقوام مادرش سرپرستي او را به عهده گرفت.
وي ادامه داد: مرد ميانسال وقتي از سرنوشت دخترش با خبر شد، اشك شوق در چشمانش حلقه زد و بلافاصله با كمك مأموران پليس به ديدن دخترش شتافت. بر اساس اين گزارش، دخترك كه ساعتي قبل از ديدار پدرش توسط پليس از ماجرا خبردار شده بود، براي ملاقات پدرش ثانيه شماري مي‌كرد و آرام و قرار نداشت. سرانجام موعد ديدار فرا رسيد.
پدر و دختر براي رسيدن به هم گا‌م‌هايشان را تند بر مي‌داشتند و هر دو در حالي كه اشك تمام صورتشان را خيس كرده بود، يكديگر را در آغوش كشيدند. صداي گريه شوق اطرافيان به گوش مي‌رسيد و دخترك گريه‌كنان از پدرش خواست تا او را ديگر تنها نگذارد. با طي مراحل قانوني، دختر نوجوان به پدرش تحويل داده شد.