رئيس شوراي شهر تهران نيز انتخابات شوراي شهر را بسيار مهم ميداند و معتقد است مسائل روزمره شهر مسائلي مهم و در حال گذار است كه با زندگي مردم و شهروندان در تماس است؛ مسائلي كه مردم هر روز آن را لمس ميكنند و به همين دليل نيز انتخاب اعضاي شوراي شهر ميتواند نقش بسزايي را در زندگي روزمره افراد داشته باشد. مهندس مهدي چمران بر اين باور است كه اگر اصولگراها انسجام خود را حفظ كنند ميتوانند باز هم پيروز عرصه انتخابات شوراها در دوره چهارم همچون دو دوره قبلي باشند.
با گذشت سه دوره از تشكيل شوراهاي شهر و روستا فكر ميكنيد استقبال مردم از انتخابات چهارمين دوره چگونه خواهد بود؟
انتخابات شوراي شهر قاعدتاً هنوز آن جايگاه انتخاباتي خود را در بين مردم پيدا نكرده است! البته آن هم دلايل خاصي دارد. مردم فكر ميكنند كه مهمترين كار انتخاباتي آنها انتخاب رئيس قوه مجريه يعني رئيسجمهور است و در شرايط زندگي و سرنوشت كشورشان انتخاب رئيسجمهور و مشي سياسي كه وي دارد و كارهايي كه ميتواند در كل كشور و در سياست جهاني انجام دهد، جايگاه بالايي دارد، بنابراين بيشترين استقبال و حضور آنها در انتخابات رياست جمهوري است. انتخابات مجلس شوراي اسلامي هم در درجه دوم قرار دارد.
به اين دليل كه نمايندگان يك كشور براي چهار سال انتخاب ميشوند و اين قوه كه قوه مقننه است تأثيرات بسياري در شرايط و تصميمگيريها و همه عوامل اقتصادي و سياسي كشور دارد.
در مورد شوراي شهر هم اعضاي اين شوراها بالطبع تنها در شهر و روستاي خودشان ميتوانند تصميمگيري كنند و اين تصميمات، تصميمات ملي نيست بلكه محلي است، بنابراين استقبالي كه در رياست جمهوري ميشود در انتخابات شوراي شهر شكل نميگيرد، البته اين موضوع در شهرهاي كوچك صادق نيست و روستاها هميشه اينگونه نيستند زيرا برخي به دلايل شرايط خاص منطقهاي تعصبات خاصي نيز بر جريانات منطقهاي و محلي خودشان دارند، به همين دليل افراد در انتخابات شوراي شهر و روستاي خود با تمام قدرت شركت ميكنند و پاي صندوقهاي رأي ميآيند اما در شهرهاي بزرگ فكر ميكنند درست است كه تصميمات در شورا و شهرداري است اما بازهم تصميمات دولت اين تصميمات را تكميل ميكند و به مرحله اجرا درميآورد كه همين ميتواند ميزان مشاركت قابل پيشبيني در انتخابات شوراي شهر را تا حدودي كه انتظار داريم، كاهش دهد.
يعني ديدگاه عمومي اين است كه شوراها تأثير چنداني در روند تصميمگيريها ندارند؟
من بايد اضافه كنم كه اين ديدگاه چندان درست نيست و مسائل روزمره شهر مسائلي مهم و در حال گذار است كه با زندگي مردم و شهروندان در تماس است و مردم هر روز آن را لمس ميكنند، بنابراين اين مسائل در نحوه زندگي، مسائل و آرامش آنها تأثيرات بسزايي ميتواند داشته باشد.
همانگونه كه در دوره اول شوراي شهر، كمتجربگي و رسوخ و نفوذ مسائل سياسي به شورا و سياسي بودن شورا و سياسي كار كردن اعضا كه مسائل را با سياستهاي روز كشور گره زدند، سبب شد تا مردم نگرشي منفي به اين مسائل داشته باشند و ببينند كه شرايط زندگي آنها از نظر مسائل رفاه شهري در شرايط مناسبي قرار ندارد. از اين نظر، مردم گلايهمند بودند، پس همانگونه كه در مورد سرنوشت نهايي كشور بايد ارتباط و حساسيت داشته باشيم بايد به همان ميزان هم به مسائل محلي و اطراف خود حساس باشيم تا بهترين روشها و عمليات اجرايي را داشته باشيم، چون اين مورد هم اثر مستقيمي بر آرامش و اقتصاد دروني محل ما ميگذارد.
به عبارتي اگر شوراها و شهرداريها بتوانند براساس قانون، وسعت كار و صحنه كار را وسعت دهند، ميتوانند در بسياري از مسائل ديگر محلي، نفوذ و دخالت مؤثر داشته باشند و اين نفوذ و دخالت در نهايت به اصلاح كارها ميانجامد و به بهبود زندگي و كار مردم ختم ميشود. در چنين شرايطي مجموعه اين بهبوديها در روستاها و شهرها در بهبود شرايط كلي كشور مؤثر ميشود، اما متأسفانه ما اين مورد را كمي كمرنگ ميبينيم و دقت زيادي روي آن نداريم. در شرايطي كه اگر روي اين مسئله تمركز كنيم متوجه ميشويم كه انتخابات شوراها جايگاه بالايي دارد.
همان جايگاهي كه حضرت امام (ره) براي آن قائل بودند و همان جايگاهي كه قانون اساسي براي آن قائل است. مديريت محلي ميتواند يك مديريت كارآمد و توانا باشد كه مسائل محلي و استقلال محلي را حفظ كند. يك مثال ساده اين است كه ما تمام توان خود را بگذاريم و بياييم در خارج خانه خوب زندگي كنيم اما در داخل خانه خوب زندگي نكنيم و خانه را رها كنيم، در نتيجه از آرامش و آسايش و اقتصاد خانوادگي مطلوب محروم هستيم، در حالي كه بخش عمدهاي از زندگي ما در داخل خانه است. حال اگر بخواهيم همين خانه را يك شهر فرض كنيم متوجه ميشويم كه چه آسيبهايي متوجه آن است.
اصولاً نهادي به نام شوراي شهر چرا بايد در عرصه تصميمگيري وجود داشته باشد، يعني اگر شوراي شهر و روستا وجود نداشته باشد چه اتفاقي رخ ميدهد؟
وجود شوراي شهر در عرصه مديريت و تصميمگيري يكي از مباني ديني ما به حساب ميآيد و جزو مباني اعتقادي و مذهبي ما محسوب ميشود. در ثاني، يك تجربه موفق جهاني نيز در اين رابطه وجود دارد. اين بسيار منطقي است كه هميشه يك جمعي از نخبگان يا كساني كه در مسائل يا مواردي از مديريت شهري آمادگي و اطلاعات بيشتري دارند، بهتر از يك نفر ميتوانند تصميمگيري كنند. قاعدتاً وقتي يك جمع بخواهد در يك مورد تصميم بگيرد، اين تصميم به صلاح مملكت نزديكتر خواهد بود.
بر همين اساس هم قوه مقننه، مجلس شوراي اسلامي، مجلس خبرگان رهبري و مجمع تشخيص مصلحت نظام شكل گرفتهاند و ما چنين مجالس و مجامعي را در كشور داريم. در جهان هم سنا و مجلسهايي از اين دست براي تصميمگيري جمعي و مشورت گروهي وجود دارد. از سوي ديگر، افتخار حكومتهاي اينچنيني اين است كه از حكومت استبدادي تك نفره به حكومتي كه بر مبناي مشورت و شوراست گرايش پيدا كردهاند. فقط حكومتهاي استبدادي، شورا به معناي واقعي ندارند؛ شورايي كه با رأي مردم انتخاب شود. اين از افتخارات نظام جمهوري اسلامي است كه شورا دارد و اعضاي اين شوراها را هم خود مردم انتخاب ميكنند.
اصولگرايان ميتوانند كرسيهاي شوراها را براي بار سوم در اختيار بگيرند يا ممكن است گرايش ديگري در اين دوره از انتخابات عرض اندام كند؟
اين مورد نظري نيست و بايد صبر كرد و ديد. فكر ميكنم پيروز انتخابات مردمي باشند كه ميآيند و در انتخابات شركت ميكنند. كساني هم كه انتخاب ميشوند قطعاً و يقيناً بايد خدمتگزاران مردم باشند و در هر گروه و دستهاي كه هستند بايد تنها به فكر مردم و آسايش آنها باشند.
برگزاري همزمان انتخابات شوراي شهر با انتخابات رياست جمهوري ممكن است موجب سياسي شدن شوراها شود، عدهاي با سياسي شدن اين انتخابات مخالفند. نظر شما به عنوان رئيس عالي شوراهاي كشور در اين باره چيست؟
انتخابات شورا قاعدتاً رنگ و بوي سياسي هم دارد اما «سياسيكاري» نبايد در انتخابات رخ دهد. چه ايرادي دارد كه گروههاي مختلف افراد مورد نظر خود را ارائه دهند و مردم از بين آنها انتخاب كنند. در انتخابات شوراي شهر و روستا در دوره سوم شاهد بوديم كه مردم نيامدند كه به يك گروه سياسي رأي دهند بلكه منتخبي از افرادي را كه ميشناختند، انتخاب كردند.
به عنوان رئيس شوراي شهر صادقانه بگوييد، عملكرد اصولگرايان در اين دوره بهتر بوده يا اصلاحطلبان؟
من در اين مسائل دخالت نميكنم، اما تصميمگيريها در اين دوره بر مبناي سياسيبازي نبود و براساس منطق، نياز و تفكر كار انجام ميشد.
شنيدهها حاكي از اين است كه اصلاحطلبان برنامهريزي گستردهاي را براي ورود به شوراي شهر انجام دادهاند، شما اين برنامهها را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
دستهجات مختلفي براي موفقيت برنامهريزي ميكنند. در كل ما يا هر گروه ديگر سياسي بايد برنامهريزيهاي صحيح خود را داشته باشيم تا به موفقيت برسيم، ولي من فكر ميكنم كه مردم بيشتر نگاهشان به خدمت كردن و خدمتگزاران است و به كساني رأي ميدهند كه بهتر ميتوانند خدمت كنند و آرامش شهر را حفظ كنند و همه تلاش و سعي خود را براي خدمتگزاري به مردم وقف كردهاند.
آيا اصولگراها هم برنامهريزي براي حضور در انتخابات شوراي شهر و روستا را آغاز كردهاند؟
به اعتقاد من خير! تاكنون چنين اقدامي شكل نگرفته است. بيشك نبايد براي انتخابات شوراي شهر و روستاها ليستهاي متعددي از سوي اصولگرايان داده شود و قطعاً بايد به يك ليست واحدي رسيد و چون كار سياسي در اين زمينه قرار نيست انجام شود و يك كار تخصصي است، بايد نظرات خود را به همراه نفرات مورد نظر زودتر اعلام و شايستهها را به مردم معرفي كنند.
آيا ائتلاف سهگانهاي كه در انتخابات رياست جمهوري شكل گرفته در انتخابات شوراي شهر و روستا هم شكل ميگيرد يا اتفاقي جز اين رخ ميدهد؟
من هنوز چنين چيزي را نديدهام و ما براساس همان گروهي كه در دوره دوم شورا وارد شوراي شهر شديم و دوره سوم هم با همان گروه بوديم، در اين دوره نيز با همان هسته اصلي و مبناي اصلي كار در انتخابات شوراي شهر و روستا ورود پيدا ميكنيم و براساس همان محور، كار خودمان را پيش ميبريم.
فكر نميكنيد كه اصلاحطلبان با همان برنامهريزي دور نخست با وجود برخي اختلاف نظرها در بين اصولگرايان، صندليهاي شوراي شهر را بار ديگر به دست آوردند؟
بينش، ميثاق و منطق حكم ميكند كه انسجام را در بين خود حفظ كنيم و در صورتي كه چنين اتفاقي رخ ندهد، بيشك شكست احتمالي نيز اتفاق ميافتد. اين امر طبيعي است و اين بينش سياسي كه پايه و مبناي ساير بينشهاست، بايد بين تمامي اصولگرايان وجود داشته باشد تا به موفقيت برسيم.
به اعتقاد شما شوراي شهر در اين چند سال، قدرت و نفوذ لازم را داشته است يا خير؟
انتظاري كه از شورا داريم با اختياراتي كه ما الان داريم كمي متفاوت است. اسم شورا درشت و بسيار پراهميت است كه بايد هم اينگونه باشد اما متأسفانه خيلي مواقع بايد دست به عصا راه رفت تا از حيطه اختيارات محدودي هم كه در اختيار ماست، فراتر نرويم. ما سعي كرديم شهرداري تهران را از بيبرنامگي مالي و به خصوص بيبرنامگي شهرسازي در طول اين ساليان نجات بخشيم و به حول و قوه الهي در اين زمينه كاملاً موفق بودهايم.
همين كه مردم از شورا انتظارات زيادي دارند خيلي خوب است، مردم ميدانند كه شورا در خيلي از زمينهها كمك ميكند. در اصل هم همين گونه است و در زمينههاي متفاوتي شوراي شهر يك گستره بزرگي از فعاليتها را در شهر دارد كه بسيار مهم و ارزشمند هم است. در عين حال توانستهايم براي تهران يك طرح جامع و تفصيلي منطقي و با تمام توان علمي كشور تهيه كنيم كه اين كار در نوع خودش بينظير است.