کد خبر: 471331
تاریخ انتشار: ۱۸ خرداد ۱۳۹۱ - ۰۸:۰۰
چشم‌انداز بيداري اسلامي دركشورهاي مصر، سوريه وبحرين و ديگركشورهاي اسلامي در گفت‌وگوي «جوان» با حسين شيخ الاسلام

وي كه در سال ۸۲ عنوان موفق‌ترين سفير اقتصادي و همچنين مدير نمونه منتخب جشنواره شهيد رجايي را به خاطر سفارت موفق در دمشق كسب كرده نظرات خود در مورد سياست دولت دهم در قبال بيداري اسلامي را به اختصار توضيح مي‌دهد اما در مورد تحولات مصر و بحرين به صورتي صريح و موشكافانه اظهار نظر مي‌كند.


تجربه تاريخي نشان مي‌دهد امريكا براي منحرف كردن انقلاب‌هاي مردمي كشورهاي مختلف در طول دهه‌هاي اخير از تمام ابزارها استفاده مي‌كند (نمونه بارز آن را از سال ۵۷ به بعد در قبال انقلاب اسلامي كشورمان مي‌بينيم)، با توجه به بحث بيداري اسلامي در كشورهاي منطقه، مي‌توان ادعا كرد كه امريكا توانسته در انقلاب مردم مصر انحراف گفتماني يا كاركردي ايجاد كند؟
امريكا در طول ماه‌هاي گذشته خيلي تلاش كرده تا بتواند در انقلاب مردم مصر انحراف ايجاد كند اما تا زماني كه ملت مصر در صحنه هستند و به خداوند تكيه و توكل دارند و به تعليمات اسلامي عمل مي‌كنند، بعيد مي‌دانم امريكا موفق به انجام انحراف در انقلاب آنها شود. امريكايي‌ها در وهله اول تلاش كردند مبارك را حفظ كنند اما نتوانستند، زماني كه حكومت مبارك سقوط كرد و آنها نتوانستند مبارك را حفظ كنند، تلاش كردند نايب مبارك را كه از نزديك با او كار مي‌كرد (عمر سليمان؛ رئيس سازمان امنيت) را نگه دارند و در صدر حكومت باقي بگذارند اما ملت مصر به صحنه آمد و در خيابان‌ها تظاهرات كردند و عملاً نتوانستند اين كار را انجام دهند. امريكايي‌ها تلاش داشتند قبل از آنكه انتخابات رياست جمهوري برگزار شود و رئيس دولت انتخاب شود، قانون اساسي نوشته شود و هنوز هم در اين راستا تلاش‌هاي بسياري دارند. از جمله تلاش‌هاي ديگر امريكايي‌ها اين است كه بودجه ارتش در مجلس نيايد، يا آنكه قانون اساسي قبلي مصر بدون تغيير به عنوان قانون اصلي كشور باقي بماند، يا انتخابات رياست‌جمهوري برگزار نشود يا احمد شفيق رئيس‌جمهور بشود و ... بايد صبر كنيم و ببينيم نتيجه انتخابات رياست جمهوري مصر چه مي‌شود چون مردم واقعاً از بازماندگان رژيم قبل نفرت دارند و نمي‌خواهند كه دوباره به روي كار بيايند چرا كه اگر مي‌خواستند، كه انقلاب نمي‌كردند. ما يك‌سري نيروهاي خداداد در اين رابطه داريم مثلاً نيروي مقاومت كه از مردم مصر تشكيل شده و احزاب و شخصيت‌ها و گروه‌هاي سياسي مصر تا حزب‌الله لبنان، جمهوري اسلامي ايران و حماس را در برمي‌گيرد. در مقابل اين نيروي مقاومت خداداد، امريكا و اسرائيل و رؤساي وامانده عرب هستند كه همه‌كاري را انجام مي‌دهند تا انقلاب‌هاي مردم منطقه و از جمله مصر به انحراف كشيده شود.
انقلاب مردم مصر در كشمكش بين اين نيروهاست. البته نيروهاي مردمي، الهي و اسلامي در اين بين رو به پيروزي هستند و نيروهاي مقابل آن رو به نزول و فرود هستند، اما باز هم بايد منتظر بود و ديد كه آينده چه تغييراتي را ايجاد مي‌كند.

برخي رسانه‌ها از طرح بين‌المللي - منطقه‌اي خطرناكي در مصر خبر مي‌دهند، به اين معنا كه در صورت پيروزي نامزدهاي اسلامگرا در انتخابات رياست جمهوري، نيروهاي وابسته به شوراي‌عالي نظامي حاكم بر مصر اقدام به كودتاي نظامي بكنند و قطر، اسرائيل و امريكا هم به گونه‌هاي مختلف از آن حمايت كنند.
اصلاً نمي‌توانند چنين كاري را انجام دهند، تا ملت مصر در صحنه هست، نمي‌توانند چنين فعاليت‌هايي را انجام دهند.
انقلابي كه در مصر اتفاق افتاد مشخصات ويژه‌اي داشت، انقلابي بود كه هيچكس آمادگي آن را نداشت، نه گروه‌هاي سياسي چون اخوان‌المسلمين، نه ارتش مصر، نه حسني مبارك، نه غرب و نه هيچ‌يك از اين‌ها آمادگي اين رويداد را نداشتند، با اين حال اين انقلاب راه خودش را باز كرد. اما بزرگ‌ترين مشكل آن نداشتن رهبري مشخص بود، در عين حالي كه يك انقلاب مردمي و اسلامي بود.
مردم بدون رهبري مشخص در صحنه حاضر بودند، آنها مي‌دانستند چه نمي‌خواهند اما دقيقاً نمي‌دانستند چه چيزي را مي‌خواهند! غرب و استكبار در مواجهه با انقلاب مصر با توجه به موقعيت كليدي و حياتي مصر، در اولين مرحله عقب‌نشيني و ناچار به قبول كناره‌گيري حسني مبارك شد ولي تمام تلاش خود را انجام داد كه كمتر عقب نشيني كند. تلاش كرد عمر سليمان كه معاون و رئيس سازمان امنيت حسني مبارك بود را به جاي حسني مبارك سر كار بياورد اما مردم مقابله كرده و قبول نكردند.
مرحله‌ دوم عقب‌نشيني آغاز شد، غرب به ناچار رضايت به استقرار ارتش مصر و تشكيل شوراي‌عالي نظامي مصر داد. ارتشي كه پس از سياسيون و مقامات وابسته نظام حسني مبارك، بيشترين تماس‌ها و ارتباطات را با امريكايي‌ها و اسرائيل داشت و با اسرائيل به حالت عدم جنگ به سر مي‌برد و پايبند به قرارداد كمپ ديويد بود. اين قرارداد را سياسيون بعد از جنگ‌‌‌هاي مكرري كه ارتش مصر با اسرائيل داشت، با ذلت به ارتش تحميل‌ كردند.
بعد از اين قرارداد روابط تازه‌اي بين ارتش مصر و امريكا شكل گرفت به نحوي كه مشخصاً اسلحه‌ ارتش مصر امريكايي شد و به تبع آن آموزش‌هاي نظامي توسط امريكايي‌ها صورت مي‌گرفت كه همراه با كمك‌‌‌هاي مالي امريكا به ارتش مصر بود و تمام مقامات ارتش به امريكا سفر كرده بودند و بدين ترتيب امريكا در همه اركان ارتش مصر نفوذي قوي پيدا كرد.
به همين دليل غرب سعي كرد پس از سقوط حسني مبارك، ارتش مصر كنترل كشور را در دست بگيرد به اين اميد كه بعداً بتواند عقب‌نشيني‌هاي خود را به دست ارتش مصر جبران كند. به اين منظور ارتش هم در يك توافق نانوشته با بزرگ‌ترين نيروي سياسي صحنه مصر يعني اخوان‌المسلمين به تعامل پرداخت تا موقعيت مناسب را براي پيشبرد طرح‌هاي خود فراهم نمايد.
رقابت سياسي در اين مرحله بين اخوان‌المسلمين و ارتش مصر براي كسب قدرت شكل گرفت و اين رقابت را پس از اينكه قدرت در دست ارتش مصر افتاد و شوراي نظامي تشكيل شد، مي‌بينيم.
در اين ايام مي‌بينيم كه ارتش گاهي پيشروي مي‌كرد و سعي مي‌كرد مسير انقلاب را يك قدم به نظام گذشته برگرداند ولي مردم مقاومت مي‌كردند و اخوان‌المسلمين مي‌آمد در صحنه و با ارتش مذاكره مي‌كرد و ارتش مجبور به عقب‌نشيني مي‌شد. اينجاست كه حضور مردم مصر در صحنه خيلي مهم بود و مردم نيز همواره در صحنه بودند. به طور مثال ارتش مي‌آمد و مي‌گفت: «انتخابات عقب بيفتد». مردم مقاومت مي‌كردند و در صحنه حضور پيدا مي‌كردند و خواسته‌شان اين بود كه بايد انتخابات در موعد مقرر برگزار شود و بعد از آن ديديم كه موضوع عدم تغيير قانون اساسي پيش آمد و باز مردم ارتش را عقب زدند.
ارتش خواسته‌هايي داشت؛ مي‌خواست در قانون اساسي، جايگاه ويژه‌اي داشته باشد و زير سلطه‌ هيچ ارگان ديگري نباشد، به اين دليل كه در چند دهه‌ اخير همواره قدرت در مصر در دست ارتشي‌ها بوده است. جمال عبدالناصر ارتشي بود. انورسادات و مبارك ارتشي بودند كه بعد از‌ كودتاي افسران آزاد به قدرت رسيده بودند. اما اينبار هم به دليل مقاومت انقلابيون مصر، ارتش نتوانست به اين خواسته برسد. بعد از آن تلاش نمود كه بودجه ارتش به مجلس نرود و ارتش بودجه‌ مستقل داشته باشد كه مجلس تعيين‌كننده آن نباشد، باز هم مجبور به عقب‌نشيني شد. همه خواسته‌‌هاي ارتش منجر به حضور مردم در صحنه و عقب‌نشيني آنها شد.
اخوان‌المسلمين اعلام كرده بود كه نامزدي براي رياست‌جمهوري معرفي نخواهد كرد، بازي كه بر سر كميته تدوين قانون اساسي درآوردند و اصرار ارتش بر نخست‌وزيري جنزوري و. . . باعث ترس اخوان‌المسلمين شد كه كنترل صحنه از دست آنها خارج شود، به همين جهت آقاي خيرات الشاطر را به عنوان كانديداي انتخابات رياست جمهوري معرفي كرد، اين درحاليست كه كانديداهاي مسلمان ديگري چون آقاي عبد‌المنعم ابوالفتوح كه قبلاً از اعضاي اخوان‌المسلمين بوده ولي بعداً از اخوان جدا شده بود يا او را اخراج كرده بودند نيز حضور دارد.
به هرحال در دور اول انتخابات مصر محمد مرسي به عنوان كانديداي اسلامگراها به دور دوم انتخابات راه يافت واين پيام‌هاي بسياري دارد. البته در مصر يك پارلمان انتخاب شد؛ پارلماني كه اسلامگرا‌ها اكثريت آن را تشكيل مي‌دهند و اجزاي مؤثرشان از اخواني‌ها هستند و ملي‌گراها وچپ‌ها جايگاه خاصي ندارند. از اينجا به بعد بود كه غربي‌ها وسعودي‌ها روي كساني كه با رژيم سابق همكاري داشته‌اند و همچنين غربگرا‌‌‌هاي مصر، سرمايه‌گذاري كلاني كردند. سيل پولها آنقدر بود كه صداي مردم مصر را درآورد. فرياد مردم بلند شد كه امريكايي‌ها براي تأثيرگذاشتن در رهبران آينده‌ مصر درحال پول خرج كردن هستند. اين دعواها را درحال حاضر هم براي دور دوم انتخابات رياست جمهوري مصر نيز شاهد هستيم. حضرت امام(ره) كاري را صورت داد كه الان هم كارايي دارد و آن اين بود كه توپ، تانك، مسلسل ديگر اثر ندارد. فرق حضرت امام(ره) و انقلاب اسلامي ايران با انقلاب‌هاي قبل هم در اين است كه انقلاب‌‌هاي قبل از انقلاب اسلامي كشورمان به نيروي ارتش آزادي‌بخش متكي بوده‌اند، الي انقلاب برشفكي شوروي كه يك نيرويي بود كه از كارگران تشكيل مي‌‌شد. ارتشي بود كه از كارگران تشكيل مي‌شد (ارتش سرخ) و با ارتش تزار جنگيد و وقتي ارتش كارگران پيروز شد، انقلاب پيروز شد. در چين هم همين‌طور بود اما ماهيت آن فرق مي‌كرد. ارتش آن، كشاورزان بودند. در الجزاير، در انقلاب فرانسه يا نيكاراگوئه يك عده نخبه بودند كه به اسم ارتش آزادي‌بخش مسلح شدند و جنگيدند عليه ارتش تزاري يا ارتش استبداد و پيروز شدند. اما روش حضرت امام (ره) اين نبود امام ملت را آنجايي كه مي‌شد هزار هزار، ده هزار ده هزار يا صد هزار
صد هزار به صحنه آورد، آن هم با دست خالي و نيت قربت الي‌الله و پيروز شد و اين‌طور شد كه توپ، تانك، مسلسل ديگر اثر نداشت. براي اينكه يك تانك بين صدهزار نفر هيچ‌كاري نمي‌تواند انجام بدهد. اين چيزي كه به عنوان بيداري اسلامي مي‌بينيم و مشخصه آن (كه از ايران به عاريه گرفته) حضور پررنگ مردم مهم‌ترين عامل تغييردهنده در صحنه است يا به عبارت ديگر مهم‌ترين اهرم اصلي تغيير در صحنه است.

پس شما معتقديد بستر و زمينه لازم براي انحراف در انقلاب مردم مصر وجود ندارد؟
اگر ملت مصر به مانند چند ماه گذشته در صحنه باقي‌بماند و آن را نشان بدهد، استكبار نمي‌تواند كار ديگري انجام بدهد و غلط مي‌كند كه كاري انجام دهد. امريكايي‌ها ممكن است دوست داشته باشند كودتا كنند، اسرائيلي‌‌ها ممكن است دوست داشته باشند كودتا كنند اما هر قدمي كه برمي‌دارند اشتباهاتشان بيشتر بيشتر مي‌شود و اين باعث مفتضح‌تر شدن آنها مي‌شود. 

شما اصل طرح كودتاي امريكايي‌ها در مصر را هم تأييد مي‌كنيد؟
بله و آن را رد نمي‌كنم. بلاشك در ذهن آنها طرح‌هايي نظير كودتا هست. همانطور كه بارها از مبارك دفاع كردند. مثل اينكه كارتر وقتي محمدرضا شاه از ايران رفت و بختيار را به عنوان جانشين معرفي كرد، بلافاصله در تلويزيون امريكا حضور پيدا كرد و از بختيار حمايت گسترده كرد. هركسي كه اندكي عقل و درايت داشت مي‌فهميد كه بختيار ماندني نيست الا كارتر كه متصل به پنتاگون و CIA و وزارت خارجه امريكا بود. البته از انصاف نگذريم كه در اسناد لانه جاسوسي، امريكا ما ديديم كه وزارت خارجه امريكا به دولتمردان اين كشور گفته بود كه از اين افراد دفاع نكنيد كه اينها ماندني نيستند ولي عملاً برعكس آن را عمل كردند.

نقش گروه‌هاي سلفي را چگونه ارزيابي مي‌كنيد، آيا پشتيباني مردمي دارند؟
سلفي‌ها در مصر مانند مانند سلفي‌ها‌ي عربستان نيستند، تابع عربستان نيز نيستند، مصري‌ها خودشان را بزرگتر از اين مي‌دانند كه عربستان برآنها آقايي نمايد. عقايد آنها هم به تندي وهابي‌ها نيست و فرهنگ ملايم مصر برآنها اثر كرده. گروه‌هاي سلفي همانطور كه در انتخابات مجلس شركت كردند، در انتخابات رياست‌جمهوري نيز حضور داشتند. اگرچه نامزد آنها را كميته تائيد صلاحيت‌ها رد كرد ولي به‌طور مؤثر درانتخابات و سياست آينده مصر حضور داشتند. به نظر من امكان توافق سلفي‌ها و اخوان بر اجراي شريعت قابل حصول است. اين شعار و عقيده اخوان‌المسلمين بوده است و خيرت الشاطر به‌رغم اينكه اخوان اعلام كرده بود براي اجراي شريعت، مصّر نيست، خيلي جدي اين شعار را در تبليغات خود مطرح كرد. اين با آنچه در انقلاب‌هاي قبل بود، كاملاً فرق مي‌كرد. در آن انقلاب‌ها تكيه بر ارتش آزادي‌بخش بود. ارتش آزادي‌بخش با ارتش سلطنت مي‌جنگيد و اگر پيروز مي‌شد، انقلاب پيروز شده بود؛ مثلاً در روسيه ارتش آزادي‌بخش (ارتش سرخ، ارتش كارگران) با ارتش تزاري يا در چين ارتش كشاورزان، در الجزاير ارتش مجاهدين، در كوبا و در فرانسه همچنين ولي اين روش حضرت امام (ره) نبود و ايشان مردم را در جايي مثل تهران ميليون ميليون به خيابان‌ها مي‌آورد.

با توجه به ماهيت انقلاب‌هاي منطقه كه همان بيداري اسلامي است، كشورمان انتظارات مثبتي از حضور اسلامگرايان در قدرت داشت اما اسلامگرايان و حتي برخي از اين گروه‌ها مثل اخوان‌المسلمين دربرخي از اوقات عليه ايران موضع مي‌گيرند، به نظر شما ايران به آن انتظاراتي كه دارد مي‌رسد يا ايران خوشبينانه عمل مي‌كند؟
بلاشك بيشترين بهره از بيداري اسلامي نصيب جمهوري اسلامي ايران گرديده است براي اينكه همان روش انقلاب ايران و همان روش حضرت امام(ره) است كه دارد به پيروزي مي‌رسد. روش حضرت امام(ره) چه بود؟ اين بود كه مردم از هر قشر و طبقه‌اي با هر نوع تفكري همه و همه با نيت قربت ‌الي‌الله به صحنه بيايند و با دست خالي در مقابل تانك، توپ و مسلسل يك خواست مشخص را فرياد بزنند و پايداري و استقامت كنند و آنقدر ادامه بدهند تا دشمن مجبور به عقب نشيني بشود. 

انقلاب با انگيزه‌ الهي دارد تحقق مي‌يابد. امام(ره) اعتقادش اين بود كه مردم را بياورد در صحنه با دست خالي، حتي توپ، تانك و مسلسل ديگر اثر ندارد. وقتي يك ميليون نفر مي‌آيند در صحنه در تهران خب، يك تانك مي‌تواند چه قدر شهيد كند، مي‌تواند صدنفر را شهيد كند، با بقيه‌اش چه كار مي‌كند؟ متوجه مي‌شويد چه مي‌گويم؟ يك هواپيما مي‌تواند بمباران بكند و هزارتا را شهيد كند، با بقيه‌اش مي‌خواهد چه كار كند؟ حضرت امام (ره) اين روش را بردند به حج، جايي كه از همه كشورهاي اسلامي مي‌آمدند. در حج به اسم مراسم برائت آنجا نشان مسلمان‌ها دادند. همين روش رفت در فلسطين شد انتفاضه، خيلي خب حالا همين اين بيداري اسلامي است كه شما مي‌بينيد، همين است كه در ميدان تحرير پر از آدم مي‌شود، تانك مي‌آيد وسطش كاري نمي‌تواند بكند و تسليم مي‌شود. تانك ارتش تسليم مي‌شود در مقابل موج مردمي، گاهي وقت‌ها مي‌زند صد نفر را شهيد مي‌كند ولي چاره‌اي ندارد جز تسليم. خب اين روش امام(ره) موفق شده، اين بيش‌ترين موفقيت، بيش‌ترين بهره‌اش براي مسلمان‌ها و تفكر حضرت امام (ره) و خط انقلاب اسلامي بوده و در اين شكي نيست. 

انقلاب مصر و انقلاب تونس، بدون داشتن يك رهبري قاطع دچار كمبودهايي است يا عدم يك مكتب راهنما نيز يكي ديگر از مشكلات انقلاب مصر است. همانطور حضرت امام(ره) مي‌فرمودند اسلام ناب محمدي (ص) يعني همان اسلام عاشوراست، همان اسلام كربلاست، همان اسلامي است كه در نظريه ولايت‌فقيه متجلي شده و در قانون اساسي ما نهادينه گرديده است، خيلي ارزشمند است ولي اينكه آيا آنها مي‌توانند اين راه را بيايند؟ اين يك علامت سؤال جلويش است، به اضافه آن خطر بزرگي كه بايد متوجه آن باشيم. 

وقتي كه استكبار ديد يك چنين بيداري اسلامي در حال رشد است و اين روند دارد پيش مي‌رود و اينجاست كه استكبار ‌حربه‌ قديمي‌اش را كه همان اختلاف انداختن بين شيعه و سني است با تمام توان وارد معركه مي‌كند و در الويت همه برنامه‌هاي خود قرار مي‌دهد. عناصر وابسته‌اش و تمام سيستم تبليغاتي‌اش به اين موضوع پرداختند كه متأسفانه بعضي ناپخته‌هاي دو طرف امت اسلامي هم دامن زدند و اينجا بيشتر بهرمند اصلي استكبار بود و بيش‌ترين ضرر را ما كرديم؛ ما كه پيامبرمان يكي است، همه به طرف يك قبله نماز مي‌خوانيم. ما حتماً بايد متوجه باشيم كه ما بر سر اصول با هم متحد هستيم و واحديم. ما همه ايمان به خدا داريم و نماز مي‌خوانيم و به قرآن اعتقاد داريم و وحدت دستور اصلي ما بايد باشد. همانطوري كه مقام معظم رهبري مديريت مي‌فرمايند، توجه داشته باشيم كه تفرقه دستور اصلي شيطان و همپيمانان اوست.

با توجه به مشخص شدن بخشي از ساختار حكومت مصر و در كنار آن مطالبات مردم اين كشور، آينده روابط مصر و كشورمان را چگونه پيش‌بيني مي‌كنيد؟
اين جالب است كه ايران يك عنصر كليدي و حائز اهميت در انتخابات اخير مصر به‌شمار آمده و در آينده هم به حساب خواهد آمد. همه مناظره‌كننده‌ها و كانديداها تأكيد بر روابط با جمهوري اسلامي دارند. اين خودش نشان‌دهنده اهميت روابط با ايران و جايگاه ويژه كشورمان در مناسبات منطقه و مطالبات مردمي كشورهاي اسلامي است. البته در انتخابات كشور امريكا هم همين روند را شاهد هستيم و اين خود نشان مي‌دهد كه مردم و مسئولان هر كشوري دوست دارند تكليف خود را با كشور بزرگ و قدرتمندي مثل ايران مشخص كنند.

وضعيت آينده سوريه و حكومت بشار اسد با توجه به تحولات دروني اين كشور را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
معارضه سوريه به خاطر حماقت‌هاي كشورهايي نظير امريكا، فرانسه، انگليس، اسرائيل و تركيه به اين شكل درآمده، اين معارضه مي‌توانست يك معارضه معقول در داخل خاك سوريه باشد اما با اتفاقاتي كه در طول ماه‌هاي گذشته افتاده است، معارضه سوريه را تبديل كرده‌اند به جنگي كه يك طرف آن مزدوراني قرار دارند كه از خارج اسلحه و پول مي‌گيرند و فعاليت‌هاي تروريستي در داخل كشور سوريه مي‌كنند. اين مزدوران عليه ملت خود و ارتشي مي‌جنگند كه مقابل اسرائيل مبارزه داشته است و اندك اندك مردم هم از اين عارضه خود را دور كردند.
 
نمي‌خواهم بگويم همه آن ۵۰ درصدي كه رأي دادند يا آن ۶۰ درصدي كه به رفراندوم قانون اساسي رأي دادند، طرفدار آقاي بشار اسد هستند ولي حداقل آن اين است كه مخالف اين معارضه‌اي هستند كه كشورشان را به‌هم ريخته است و زمينه را براي دخالت خارجي‌ها آماده كرده است. مردم مي‌بينند اين گروه هنوز روي كار نيامده به اين شكل جنايت مي‌كنند و اين‌طور آدم مي‌كشند، چه برسد به آنكه در رأس حكومت قرار بگيرند. اگر آقاي بشار بتواند جلوگيري كند، از به كار بردن خشونت و ادامه دادن اصلاحاتي كه از ماه‌هاي قبل شروع كرده (كه اصلاحات خوب و مناسبي هم بوده است) قطعاً وضعيت سوريه روز به روز بهتر هم خواهد شد. 

آقاي بشار اسد با اين اصلاحات قانون احزاب و قانون انتخابات را عوض كرد و انتخابات شهرداري‌ها و شوراي شهر را برگزار كرد، قانون اساسي را تغيير و به رفراندوم گذاشت و حزب بعث از اين به بعد هم كاره‌اي نيست و آقاي بشار اسد مادام‌العمر رئيس‌جمهور نيست و ديگر اينطور نيست كه حزب بعث تنها بتواند كانديدا براي رياست جمهوري معرفي كند و ديگران تنها آري يا نه به صندوق‌هاي رأي بيندازند. مردم به اين اصلاحات رأي داده‌اند و اگر گروه‌هاي معاند در اين اصلاحات هم مشاركت مي‌كردند امروز سهمي از اين اصلاحات را مي‌شد به نام آنها هم زد اما با عدم مشاركت آنها اسم تمامي اين اصلاحات به نام بشار اسد زده شد. 

چند روزي است كه درگيري‌هاي لبنان به تحولات سوريه افزوده شده و دمشق را با بازي‌هاي منطقه‌اي جديدي مواجه كرده است. برخي‌ها معتقدند هدف از اين حمله، منصرف كردن ارتش و درگير كردن آن و در نتيجه پراكنده شدن ارتش است تا امكان اجراي طرح جفري فلتمن براي ايجاد منطقه‌اي امنيتي بين مرز سوريه و لبنان فراهم شود. 

اينجا هم محلي مي‌شود براي تروريست‌پروري. متأسفانه الان تركيه پادگاني را در اختيار ارتش آزاد (نه ارتش است كه عده‌اي تروريست را درون خود جاي داده است و نه آزاد كه از خارج ارتزاق مي‌شوند) قرار داده تا بتواند اين گروه فعاليت‌هاي خود را دنبال كند. 

با يك ديد واقع‌بينانه، ناآرامي‌ها و تحولات سوريه را رو به آرامش مي‌بينيد يا تشديد اوضاع؟
بنده اعتقاد دارم مردم از تروريست‌ها فاصله خواهند گرفت اما عمليات تروريستي ادامه خواهد داشت و به اين زودي‌ها منقطع نخواهد شد.

اقدامات ضد اسلامي جمهوري آذربايجان را چطور مي‌بينيد، با توجه به اينكه دولت الهام علي اف با سركوب اعتراضات مردمي به برگزاري جشنواره مبتذل يورو ويژن هم دست‌زد؟
امريكا و انگليس اين كشور را عليه جمهوري اسلامي ايران و مسلمانان آن كشور كمك مي‌كنند. علي‌اف اگر با مردم كشورش كه بيشتر آنها شيعيان هستند همراه بشود، مي‌تواند به آينده سياسي دولت خود اميدوار باشد، اگر نه كه مانند ساير كشور‌ها و حكمرانان آنها بايد طعم سقوط را بچشد. 

تحولات كشور بحرين را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
برخي‌ها فكر مي‌كنند كه مردم بحرين در مقابل آل‌خليفه ايستاده‌اند، برخي‌ها هم فكر مي‌كنند در مقابل آل‌سعود ايستاده‌اند اما واقع امر اينطور نيست. مردم بحرين در مقابل مهم‌ترين و بزرگ‌ترين ابزار آقايي امريكا در دنيا ايستاده‌اند. قبل از انقلاب اسلامي امنيت نفت در خاورميانه براي امريكا به صورت كامل فراهم بود و امريكائي‌ها با اداره نفت، دنيا را اداره مي‌كردند. بعد از انقلاب اسلامي امريكائي‌ها خيلي تلاش كردند كه با تغيير نظام ما، نظام ديگري را جايگزين كنند و بدين وسيله منافع خود را در خاورميانه محقق كنند. مردم بحرين امروز شيعه و سني به خيابان‌ها مي‌آيند و عليه حكومت فاسد آل‌خليفه قيام مي‌كنند. در هفته‌هاي اول آل‌خليفه به تنهايي نتوانستند از پس مردم برآيند، به دستور امريكا نيروهاي عربستاني هم به كمك آمدند اما باز هم از پس مردم بحرين برنيامدند، حالا هم حرف از الحاق بحرين به عربستان مي‌زنند. البته به هيچ عنوان اين الحاق عملياتي نيست و دوره شاهان به اتمام رسيده است. اينها حماقت بزرگي را مرتكب شده‌اند؛ يعني اينها يك مسئله‌اي را كه بين عده‌اي از مردم بحرين و آل‌خليفه بود، تبديل كردند به موضوعي كه تمام ملي‌گرا‌ها هم عكس‌العمل نشان دادند و در مقابل اين اقدام ايستادند. آل‌خليفه هم سياست‌هاي اسرائيل را پيش‌گرفته يعني براي آنكه تركيب جمعيتي در بحرين دستخوش تحول شود، از لات و لوت‌ها و وحشي‌ها و بيابان‌‌نشين‌هاي عراق و سوريه و عربستان و اردن آدم به شهرها آورد و به آنها تابعيت بحريني داد. در روز نكبت كه همه بايد به اشغال فلسطين توسط صهيونيست‌ها توجه كنند و از آواره كردن ۳۰۰ هزار فلسطيني حرف به ميان بياورند، از الحاق بحرين به عربستان گفتند؛ البته همانطور كه عرض كردم اين شدني نيست. 

عملكرد دستگاه ديپلماسي كشورمان در خصوص تحولات منطقه و بيداري اسلامي را چگونه مي‌بينيد؟
بنده علاقه‌اي ندارم در اين رابطه صحبت كنم اما آنقدر معطل كرديم كه حضرت آقا خود را ملزم ديد در صحنه حضور پيدا كند. ما آنقدر حرف از بيداري انساني و صحبت‌هايي نظير آن كرديم كه مقام معظم رهبري خودشان حضوري پرصلابت و هدفمند در صحنه ايفا نمودند؛ به مانند بسياري از مسائل و موضوعات ديگر، آقا خودش صحنه را در دست گرفته است و اداره مي‌كند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار