کد خبر: 457978
تاریخ انتشار: ۲۱ دی ۱۳۹۰ - ۰۸:۱۱
گفت‌وگوي «جوان» با سخنگوي وزارت امور خارجه درباره سياست خارجي
فاطمه صناعي | گرچه وعده مصاحبه از سوي آقاي مهمانپرست با محور ديپلماسي عمومي به روزنامه جوان به عنوان نخستين رسانه متقاضي داده شد و پيشتر هماهنگي‌ها صورت گرفت اما به هر دليلي اين محور در يك مصاحبه اختصاصي با يك رسانه ديگر پيش از جوان مطرح شد. به هر حال پس از يك ماه هماهنگي به دفتر آقاي مهمانپرست در وزارت خارجه رفتيم. تصميم گرفتيم ابتدا با محور كليات وزارت خارجه و بحث درباره ديپلماسي عمومي پيش رويم، سپس به مباحث موضوعي درخصوص انقلاب‌هاي عربي منطقه و بررسي ويژگي‌ها و علت‌ها بپردازيم. سؤالاتي كه درخصوص مواضع دستگاه سياست خارجي جمهوري اسلامي و عملكرد آن مطرح است و بعضاً سر و صداهايي را در رسانه‌ها به راه انداخته است. گفت‌وگوي روزنامه جوان و رامين مهمانپرست را درادامه مي‌خوانيد.
آقاي مهمانپرست به عنوان سؤال اول پيش از اينكه وارد مباحث موضوعي شويم، يك سؤال كلي درخصوص طرز عمل دستگاه سياست خارجي‌مان داشتم؛ اينكه در دستگاه سياست خارجي تصميم‌گيرنده چه كسي است؟ آيا شخص رئيس‌جمهور تعيين‌كننده است و وزير امور خارجه صرفاً يك اجراكننده است يا خير؟
شما اطلاع داريد كه دستگاه سياست خارجي مجري سياست‌هاي كلي نظام در امور بين‌الملل است. بنابراين ممكن است در تصميم‌سازي‌ها وزارت خارجه نقش جدي داشته باشد اما تصميم نهايي و كلان بايد در مراجعي كه در كشور ما طبق قانون اساسي تعريف شده، گرفته شود.
ما شوراي عالي امنيت ملي را داريم كه با حضور مسئولان در بخش‌هاي مختلف تشكيل جلسه مي‌دهند. رياست شوراي عالي امنيت ملي با رئيس‌جمهور است و دبير شوراي عالي امنيت ملي هم كه با نظر رهبري تعيين مي‌شوند. بنابراين مصوبات شوراي عالي امنيت ملي كه به تأييد مقام معظم رهبري مي‌رسد، بناي اصلي سياست خارجي مي‌شود.
پس اينكه بخواهيم بدانيم وزارت خارجه به تنهايي تصميم مي‌گيرد يا نه، براساس رويه قانوني هم ما بايد اگر پيشنهادي داريم، در مراجع مربوطه براي تصميمات كلان مطرح كنيم تا پس از تأييد و تصويب و تأييد مقام معظم رهبري اجرا كنيم.
يك زمان هست كه سياست‌هاي كلان تصويب شده است، ما مي‌خواهيم در آن چارچوب به وظايف‌مان عمل كنيم. براي اينكه به وظايف‌مان در آن چارچوب عمل كنيم، اينها كارشناسي مي‌شود، بخش‌هاي مختلف نظرات‌شان را مي‌دهند، از بعد سياسي و حقوقي. نظرات برخي ارگان‌هايي ديگر را ممكن است بگيريم، دائماً درحال رايزني با سازمان‌ها، ارگان‌ها و هرجايي كه فكر مي‌كنيم مي‌تواند در آن مسئله همكاري خوبي داشته باشد، هستيم. بعضي جاها ممكن است نظر شخص رئيس‌جمهور گرفته شود، نظر شوراي عالي امنيت ملي در آن موضوع تخصصي گرفته شود. به هر صورت سعي مي‌كنيم حتي زماني كه مي‌خواهيم در چارچوب سياست‌هاي كلان عمل كنيم، با مشورت جمعي و با اخذ ‌نظرات دستگاه‌هاي مسئول بهترين تصميم را بگيريم. اين هم بستگي به موضوعي دارد كه مي‌خواهيم در مورد آن تصميم بگيريم.
آيا مواردي داشته‌ايم كه پس از اتخاذ سياست از سوي شوراي عالي امنيت ملي و تأييد رهبري، شخص رئيس‌جمهور يا وزير امور خارجه شخصاً تصميم نهايي اتخاذ كنند؟
بايد سياست‌هاي كلان يا بسيار مهم در روابط خارجي ما اتخاذ شود، براي مثال بحث رابطه با امريكا؛ اينها جزو مسائل كلي است كه حتماً بايد نقطه نظر مقام معظم رهبري اخذ شود و قبل از نظر ايشان كار كارشناسي آن در شوراي عالي امنيت ملي انجام مي‌شود. پس يا سياست‌ها در مسائل بسيار مهم است كه خطوط كلي را ترسيم مي‌كند كه رويه آن مشخص است يا در چارچوب سياست‌هاي مشخص ما مي‌خواهيم اجراي اين سياست‌ها را دنبال كنيم. در اجرا هم خطوط كلي معلوم است، فقط شكل و روش اجرا يا زمان آن مورد بررسي قرار مي‌گيرد. اين را سعي مي‌كنيم با يك كار كارشناسي در داخل وزارت خارجه و اخذ نظرات سازمان‌هايي كه تأثيرگذار هستند، بهترين تصميم را بگيريم. يك زمان ممكن است نظر شخص آقاي رئيس‌جمهور گرفته شود، يك زمان در آن حد نباشد، مثلاً با يك وزارتخانه‌اي هماهنگي صورت بگيرد، كافي باشد يا با بخش‌هايي از شوراي عالي امنيت ملي و كميته‌هاي تخصصي آن، بستگي به موضوع دارد.
وارد بحث ديپلماسي عمومي شويم. با توجه به كاركرد اين اداره تازه تأسيس و تأكيد بر ديپلماسي در فضاي رسانه‌ها آيا اين فضا براي سفراي ايران نيز تعريف شده است كه در ساير كشورها با رسانه‌هاي خارجي محلي و... همكاري داشته باشند مثلاً در قالب يادداشت و مقاله.
تمام سفيران ما همكار ما در حوزه اطلاع‌رساني هستند. بسياري از مواردي كه بايد يك پوشش فراگير داده شود يك موضوع، در اينجا تدوين شده و چارچوب‌هاي آن مشخص مي‌شود. به همه نمايندگي‌هاي خارج از كشور ارسال مي‌شود و در آن چارچوب از آنها خواسته مي‌شود كه روي آن كار كنند. ارتباط با رسانه‌ها توسط سفرا يكي از وظايف آنهاست كه وضعيت داخل كشور و تحولات منطقه را اطلاع‌رساني مي‌كنند. به شكل‌هاي مختلف اين ارتباط وجود دارد يا مصاحبه‌هاي دوره‌اي دارند، گاهي به شكل بيانيه اين تبادل اطلاعات صورت مي‌گيرد و ما متن‌هاي مختلفي را در اختيار آنها مي‌گذاريم. گاهي اوقات هم در يك مقطع حساس و يك دليل خاص همه بسيج مي‌شوند براي اينكه اطلاع‌رساني داشته باشند، هم رسانه‌ها، هم دانشگاه‌ها و هم مراكز مطالعاتي تحقيقاتي در اين خصوص همكاري مي‌كنند.
يك بحث هم كه شما اشاره كرديد اين است كه ما از ظرفيت رسانه‌اي كشورهاي خارجي مي‌توانيم استفاده كنيم. زماني ممكن است در قالب يادداشت و مصاحبه و مقاله‌اي باشد اما يك زمان هست كه ما تعيين مي‌كنيم كه چه فردي با كدام رسانه اگر مصاحبه داشته باشد و با شروطي كه ما تعيين مي‌كنيم مي‌توانيم بيشترين استفاده را از آن مصاحبه در فضاي افكار عمومي همان منطقه داشته باشيم.
مثلاً رياست محترم جمهوري سفرهايي كه به مجمع عمومي سازمان ملل داشتند، از اين فرصت استفاده كردند و هم با رسانه‌هاي بسيار قدرتمند غربي مصاحبه‌هايي داشتند كه آنها هم مجبور بودند اين مصاحبه‌ها را پخش كنند. البته شروطي هم ما داشتيم كه پخش زنده باشد، سانسور در آن نباشد و در فضاي آزاد آنها سؤال‌هايشان را بپرسند و ما هم حرف‌هايمان را بزنيم تا مردم اين كشورها بتوانند سخنان ما را دريافت كنند. يا سخنراني در دانشگاه بوده است. نتيجه اين جلسات در سطوح مختلف اين است كه ما از همان رسانه‌ها استفاده مي‌كنيم و حرف‌هايمان را به گوش مردم كشور خودشان مي‌رسانيم. چون اگر قرار باشد ما فقط از توانايي‌هاي رسانه‌هاي خودمان استفاده كنيم، توانايي‌ها محدود است. يك بحث هم قدرت كشورهاي غربي براي طراحي‌هايي كه مي‌كنند تا از رسانه به عنوان يك ابزار قوي در تغيير چهره كشورها استفاده كنند، شايد ما نتوانيم در حد و اندازه آنها رسانه‌هايمان را پوشش دهيم اما مي‌توانيم از همان رسانه‌ها براي رساندن حرف‌هايمان به مردم دنيا استفاده كنيم.
در حال حاضر جنبش وال‌استريت يكي از بحث‌هاي مهم غرب است. با توجه به هدف ديپلماسي عمومي كه همان تأثيرگذاري روي افكار عمومي كشورهاي ديگر است، آيا با توجه به فرصت به وجود آمده در موضوع جنبش وال‌استريت، دستگاه سياست خارجي ما فعاليت خاصي انجام داده است؟ براي مثال در حوادث انتخابات سال ۸۸ ايران سايت‌هاي امريكايي ويژه آن مقطع به راه افتاده بود و آمار لحظه به لحظه از اتفاقات ايران را گزارش مي‌كرد. فضايي كه خلأ آن اكنون در ايران احساس مي‌شود.
بايد ببينيم كه به بحث وال‌استريت را از چه جنبه‌اي نگاه مي‌كنيد. يك زمان هست كه به مردم در امريكا و كشورهاي اروپايي مي‌خواهيد اطلاع‌رساني كنيد و بگوييد كه وضعيت نامناسب اقتصادي و اجتماعي و رفاهي شما به دليل سياست‌هاي غلط سياستمداران شماست كه اينها به حركت دربيايند كه اين را مسئولان كشور ما به صورت مرتب براي آنها گفته‌اند. هم مقام معظم رهبري و هم رؤساي قوا بنا به موقعيتي كه پيش آمده سخن گفته‌اند و اينكه چه نتايجي مي‌تواند اين سياست‌ها داشته باشد. مقامات ديگر ما چه در سفارتخانه‌ها و چه نهادهاي ديگر هر كدام به هر نوعي سياست‌هاي كشور را منتقل كرده‌اند كه علت اين حوادث و بحران‌ها چيست. پس فكر مي‌كنيم بخشي از اين حركت‌هايي كه به وجود آمده به دليل نوع اطلاع‌رساني است كه صورت گرفته است. آنها را متوجه مي‌كند و يك نوع بيداري است. در منطقه ما بيداري اسلامي است كه ما معتقديم انقلاب اسلامي ريشه و منشأ آن بوده است. دنياي غرب و شرق يك طراحي براي آن دوران كرده بودند و آمده بودند دو گروه درست كرده بودند؛ يك عده بلوك غرب بودند و يك عده بلوك شرق بودند.
بعد از فروپاشي شوروي امريكايي‌ها احساس كردند زمينه براي يكه‌تازي و يك نظم نويني كه خودشان آماده كرده بودند آماده شده و ابزارشان هم كشورهايي بودند كه با آنها اعلام همكاري كرده بودند. حكامي كه سرسپرده امريكا و غرب بودند. ما معتقديم جمهوري اسلامي ايران با انقلاب اسلامي خودش در ۳۳ سال پيش اين فضا را شكست و با ارائه چهره يك كشور مستقل كه نمي‌خواهد وابسته باشد و مي‌خواهد روي پاي خودش بايستد، يك الگويي را به كشورهاي منطقه معرفي كرد.
چرا طول كشيد تا اين موج در مردم اتفاق بيفتد؟
چون وقتي اين اتفاق افتاد دنياي شرق و غرب سعي كردند صداي اين انقلاب را خفه كنند و اجازه ندهند يك كشور به صورت مستقل بدون وابستگي به بلوك غرب و شرق بخواهد فعاليت كند و اتفاقاً موفق هم باشد. پس انواع توطئه‌ها در اين ۳۳ سال عليه ملت ما شكل گرفت و دائماً اين فشارهايي كه به ملت ما مي‌آوردند سعي مي‌كردند به مردم منطقه منتقل كنند و غيرمستقيم به آنها بگويند كه اگر مي‌خواهيد مسير استقلال را طي كنيد، بايد تاوان‌هاي سنگين بپردازيد. يك ترسي ايجاد مي‌كردند كه كشورهاي ديگر به سمت استقلال حركت نكنند. چرا مردم منطقه به سمت انقلاب حركت كردند، چون ديدند هرچه فشارها روي مردم ما سنگين‌تر مي‌شود، استقلال ما مستحكم‌تر مي‌شود. يك رهبري قاطع دارند، پشت سر رهبري هستند و در سايه رهبري‌شان دارند به پيشرفت‌هاي بسياري دسترسي پيدا مي‌كنند. كم‌كم مردم منطقه ديدند در چنين وضعيتي احساس غرور به آنها دست مي‌دهد. اين شد يك فرمول و يك بيداري به وجود آورد. ممكن است شكل و انگيزه‌ها يكسان نباشد اما در اصل بيداري ما معتقديم انقلاب اسلامي تأثير جدي داشته است. ما ثابت كرديم كه يك ملت روي پاي خودش بايستد و راه خودش را ادامه دهد.
پديده‌اي كه اكنون در غرب به آن دامن زده شده، از وال‌استريت شروع شد و به شهرها و كشورهاي ديگر كشيده شده، تأثيرپذير از انقلاب اسلامي و انقلاب‌هاي منطقه است. ما غيرمستقيم تأثير در حركت داشته‌ايم. الان هم مي‌توانيم كمك كنيم و روشنگري را ادامه دهيم. اين يك موج جهاني است و ادامه آرمان‌هاي ماست. فكر مي‌كنيم كشور ما حرف‌هاي جديدي دارد. نظم جديدي كه بايد شكل بگيرد. اضافه شدن كشورهاي مستقل كه اجازه نمي‌دهند حقوق‌شان پايمال شود.
بحث استارت كار كه شما مي‌فرماييد، درست است كه با تأثيرپذيري غيرمستقيم از انقلاب اسلامي و انقلاب‌هاي عربي در پي آن شكل گرفته اما اكنون اين سؤال است كه آيا دستگاه سياست خارجي اين خلأ را احساس نمي‌كند كه در فضاي به وجود آمده بايد يك فعاليت ويژه‌اي انجام دهد. فعاليتي كه مي‌تواند در زمينه سايبري ويژه جنبش وال‌استريت و انقلاب‌هاي عربي منطقه باشد يا با توجه به دو همايش بين‌المللي كه از سوي نهاد رهبري و با حضور و سخنراني ويژه ايشان برگزار و با بازتاب بسيار گسترده‌اي از سوي رسانه‌هاي خارجي روبه‌رو شد، آيا وزارت خارجه حركتي در زمينه انتشار گسترده سخنان مقام معظم رهبري به شكل بولتن و... از طريق سفارتخانه‌ها يا فضاي سايبري انجام داده است؟
سايت وزارت خارجه همه مواضع رهبري و سياست خارجي را به دو سه زبان منتشر مي‌كند و اين رويه كار ماست كه آخرين تحولات و مواضع را روي سايت مي‌گذاريم اما بعضي از موضوعات كه جنبه مهم‌تر پيدا مي‌كند، ما جدا از سايت اينها را براي همه سفارتخانه‌ها مي‌فرستيم و به زبان‌هاي متعددي ترجمه مي‌شود و گاهي غير از رسانه‌ها براي سفارتخانه‌هاي خارجي با يادداشت رسمي ارسال مي‌شود. بعضي از اينها به چند هزار نفر ايميل مي‌شود.
وزارت خارجه در حد توان خودش اين را جزو وظايف خودش مي‌داند و انجام داده است اما شايد هنوز در كشور عادت نكرديم كه همه كارهاي حوزه ديپلماسي عمومي را از دولت نخواهيم. متأسفانه همين تفكر يك تفكر دولتي است. ما بايد بدانيم كه ديپلماسي عمومي يعني به كارگيري همه ظرفيت‌ها به ويژه ظرفيت‌هاي غيردولتي ما براي تبيين افكار عمومي. يعني الان ما يك مركز ديپلماسي عمومي هم راه‌اندازي كرديم، اينكه همه بنشينند و بگويند وزارت خارجه در اين خصوص چه كار كرد كه يك تفكر دولتي است. ما معتقديم به اندازه تك‌تك افراد كشورمان در داخل و خارج كه به شكلي به انقلاب اسلامي علاقه دارند، فضا براي ديپلماسي عمومي داريم. مثلاً يك دانشجو يا مجموعه دانشجويان به عنوان يك گروه بتوانند همبستگي شان را اعلام كنند. حتماً تبليغ غيردولتي و مردمي تأثير بيشتري دارد. اگر فقط دولت بگويد، كسي كه گوش مي‌كند ممكن است بگويد اين موضع يك دولتي است و حرف آن ملت نيست. بنابراين دانشگاهيان مي‌توانند به ميدان بيايند. يك هنرمند بيايد و يك مستند بسازد.
آقاي مهمانپرست اين صحبت شما كاملاً صحيح است كه ظرفيت‌هاي غيردولتي بسيار تأثيرگذارتر از ظرفيت‌هاي دولتي است. مثلاً همين گروه دانشجويان. اين را در پرانتز بگويم كه طي صحبت با چند كارشناس حوزه بين‌الملل تأثيرگذارترين رسانه در افكار عمومي خارجي فضاي مجازي است. همين الان من گروه‌هاي دانشجويي به شما معرفي مي‌كنم كه با ظرفيت بسيار بالاي فكري و تحقيقاتي آماده فعاليت هستند اما هيچ‌گونه امكاناتي ندارند و از طرف هيچ نهاد و سازماني پشتيباني نمي‌شوند. واقعا به اين پشتيباني نياز دارند. ما الان از فضاي داخلي كشورمان مطلع هستيم. دانشجويي كه هزينه تحصيلش را به سختي پرداخت مي‌كند با چه انگيزه‌اي خلاقيت و ظرفيت خود را به كار گيرد و چهره‌اي فعال داشته باشد در حالي كه در معاش خود درگير است. آيا وزارت خارجه در اداره ديپلماسي عمومي چنين ظرفيتي را درنظر گرفته است؟
اين حرف شما درست است يعني حتماً بايد براي ديپلماسي عمومي يك رديف بودجه خوب در نظر گرفته شود. به هر صورت كارهاي فرهنگي و غيردولتي هزينه دارد و خيلي‌ها نمي‌توانند خودشان قبول هزينه كنند. كشورهاي ديگر هم كه آمدند به ديپلماسي عمومي توجه كردند يا به صورت رسمي در وزارت خارجه يا ارگان‌هاي ديگر اين تشكيلات را به وجود آورده‌اند، بودجه‌هاي مستقيم و غيرمستقيم قابل توجهي دارند. مثلاً در وزارت خارجه امريكا هنگامي كه معاونت ديپلماسي عمومي ايجاد كردند، بودجه‌هاي ۵۰ ميليون دلاري، ۷۰ ميليون دلاري براي آن در نظر گرفتند كه اين فقط براي سازماندهي و مديريت بخشي از كارهاست. در صورتي كه ما معتقديم در امريكا بودجه‌هايي كه صرف ديپلماسي عمومي مي‌شود، چندين ميليون دلار است. وقتي امريكايي‌ها مي‌خواهند با نظام و مردم ما مقابله كنند، مي‌آيند به هاليوود مي‌گويند يك فيلم بسازد. هاليوود مثلاً فيلم «۳۰۰» را مي‌سازد. مي‌گويد مردم ايران بي‌فرهنگ و بي‌تمدن هستند. مي‌آيد فيلم «ثريا» مي‌سازد، «بدون دخترم هرگز» مي‌سازد. فيلم‌هاي مختلف مي‌سازد. يعني هاليوود را به كار گرفته است. شما چند فيلم هاليوودي مي‌توانيد پيدا كنيد كه نشان مي‌دهد تروريست‌ها يك هواپيما را مي‌سازند، افراد بي‌گناه را مي‌كشند؛ همه آنها محاسن دارند و مسلمان هستند. اين نشان دهنده اين است كه صهيونيسم و محور امريكايي- صهيونيستي آمده از ابزار هنري و رسانه‌اي‌اش براي جنگ نرم استفاده مي‌كند و بودجه‌هاي سنگين براي اين كار مي‌گذارد.
خوشبختانه در كشور ما توجه به ديپلماسي عمومي جدي شده است. يعني من شخصا نظر آقاي رئيس‌جمهور را مي‌دانم. با ايشان چندين بار صحبت كردم. او قائل به اين مسئله است و اينكه تا جايي كه جا دارد كمك كند. با كميسيون امنيت ملي مجلس صحبت كردم. مجلس آمادگي كامل دارد كه در اين مسئله كمك كند. بايد يك رديف بودجه مشخص براي ديپلماسي عمومي در نظر گرفته شود. خود آقاي دكتر صالحي هم حمايت خود را از اين كار اعلام كرده است. ما اكنون داريم طراحي هايمان را انجام مي‌دهيم. اين جلساتي كه ما به عنوان شوراي راهبردي و كميته‌هاي تخصصي داريم نيز در همين راستاست.
با توجه به اين صحبت شما اين قول را مي‌دهيد كه پس از در نظر گرفتن رديف بودجه مستقل در مجلس براي ديپلماسي عمومي شما نيز در وزارت خارجه يك بخش از اين بودجه را به گروه‌هاي مستقلي كه به هيچ نهاد و ارگاني وابسته نيستند، در نظر بگيريد؟
ما همين الان در حد توان مان اگر ببينيم يك مجموعه‌اي آمادگي دارند و مي‌توانند كار مؤثر انجام دهند، علاقه به كار دارند، ما توان آنها را ارزيابي مي‌كنيم؛ در حد توان خودمان و با امكانات موجودمان سعي مي‌كنيم آنها را پشتيباني كنيم. البته كه امكانات ما محدود است اما اميدواريم كه دولت در بودجه سال آينده و مجلس هم با دست باز بودجه خوبي را براي اين موضوع پيش‌بيني كند.
ما جلساتي با حوزه مطبوعاتي ارشاد داريم. به هر حال نقش رسانه بايد براي همه جا بيفتد. اگر قرار باشد ما نموداري ترسيم كنيم، اين نمودار روند صعودي دارد گرچه هنوز مطلوب نيست. همه دارند به جايگاه خبرنگاران و رسانه‌ها پي مي‌برند. اينكه يك بودجه‌اي براي رسيدگي به خبرنگاران در نظر گرفته شود، خيلي مهم است و در چند كشور دنيا اين مسئله مورد توجه قرار گرفته است و به ميزاني كه برايشان اهميت داشته براي آن بودجه و امكانات در نظر گرفته‌اند. من فكر مي‌كنم ما جزو چند كشوري هستيم كه نگاه ويژه‌اي به اين مسئله داشته‌ايم و همه مسئولان ما نيز به اين امر توجه دارند منتها بايد كم‌كم براي آن امكانات مناسب هم تدارك ديد. البته حتماً امكانات كشور ما قابل مقايسه با كشورهايي كه بودجه‌هاي هنگفت در نظر مي‌گيرند، نباشد. از سوي ديگر ناهماهنگي در اين بين ضربه بزرگي مي‌زند. بعضي كارها اصلاً بودجه نمي‌خواهد. زندگي يك ايراني در مناطق ديگر مي‌تواند انتقال‌دهنده فرهنگ ايرانيان باشد.
از طرف ديگر براي مثال ما سال گذشته جلسه‌اي تشكيل داديم و همه تقريباً گروه‌هاي هنري در اين جلسه شركت كردند. اولين سؤال آنها اين بود كه شما چطور توانستيد ما را با انواع ديدگاه‌ها و سليقه‌ها دور هم جمع كنيد، ما هيچ جا دور هم جمع نمي‌شويم. نكته دوم اين بود كه آنها مي‌گفتند ما نمي‌دانيم چه ارتباطي بين ما و وزارت خارجه وجود دارد. ما براي آنها تشريح كرديم كه اگر در موضوعاتي كه به شكلي به امنيت و منافع ملي ما برمي‌گردد، به زبان هنر توليداتي داشته باشيم كه هدف اصلي آن مخاطب خارجي باشد، نظر مردم آنها نسبت به مردم ما عوض مي‌شود. يعني يك مستندساز مي‌تواند با زبان هنري با مردم حرف بزند و شمشير او برش داشته باشد. اگر من ۱۰ بار موضع‌گيري سياسي كنم آنقدر اثر ندارد كه اين اثر دارد. از طرف ديگر فضا دادن به خبرنگاران خارجي در زمان‌هاي خاص مانند ۲۲ بهمن و روز قدس و تهيه گزارش توسط خود آنها با مشاهده واقعيت صحنه سبب خنثي شدن هجمه‌هاي دولت‌هايشان به سمت ايران مي‌شود.
متأسفانه اكنون كه غرب گريبانگير اعتراضات مردمي است و با ادعاي آزادي بيان حتي شبكه‌هاي اجتماعي را فيلتر مي‌كند، خلأ يك فعاليت منسجم در راستاي ديپلماسي عمومي و جنگ رواني متقابل احساس مي‌شود. اكنون زمان مانور رسانه‌اي ايران است...
من مي‌گويم هر كسي با هر ميزان ظرفيتي كه دارد، هر كاري مي‌تواند انجام دهد. همه صبر نكنيم بگوييم ما كه تواني نداريم، اين كار وزارت خارجه يا ارشاد يا... است. الان كه همه درخصوص وال‌استريت و اعتراضات غرب اطلاع دارند، بروند و كار انجام دهند.
البته كه اين مسئله از سوي فعالان رسانه در شبكه‌هاي اجتماعي انجام مي‌شود.
ما به رسانه‌ها كمك مي‌كنيم تا خبرنگار اعزام كنند و فعاليت داشته باشند. درخصوص كمك به رسانه‌ها البته ما يك شاخص ديگر هم داريم و آن ارتباط رسانه با دستگاه سياست خارجي است و اين بايد يك نمودي در رسانه آنها داشته باشد. مثلاً بعضي‌ روزنامه‌ها هستند كه بخش سياست خارجي جزو برنامه‌ها و دغدغه‌هاي آنها نيست. ما براي خبرنگاران كلاس‌هاي آموزشي مي‌گذاريم، با آنها ارتباط برقرار مي‌كنيم اما فقط از همين خبرنگاراني كه رسانه‌ها معرفي كرده‌اند و دوره‌هاي آموزشي را گذرانده‌اند، براي ارتباطات خبري و سفرهاي خارجي استفاده مي‌كنيم.
از بحث ديپلماسي عمومي خارج شويم. آقاي مهمانپرست يك انتقادي كه به دستگاه وزارت خارجه ما درخصوص انقلاب‌هاي عربي وارد است، اين است كه چرا دستگاه سياست خارجي ما يك استراتژي مشخص براي تعامل با انقلاب‌هاي عربي ندارد؟
مواضع سياست خارجي به ويژه در مورد موضوعات مهم در مراجع بالاتر تصميم‌گيري مي‌شود. مثلاً اگر در مورد تحولات منطقه قرار است موضع مشخصي گرفته شود، حتماً در شوراي عالي امنيت ملي روي آن بحث مي‌شود. آن چيزي كه تاكنون انجام شده همگي مصوب شوراي عالي امنيت ملي و با تأييد مقامات ارشد نظام بوده است. پس اگر كسي هم مي‌خواهد نقدي بزند بايد به آن مراكز كه اين تصميمات را مي‌گيرند، نقد بزند. چرا به وزارت خارجه مي‌زند.
پس وزارت خارجه صرفاً يك عنصر عمل‌كننده و اجراكننده است.
وزارت خارجه هم يك عضو شوراي عالي امنيت ملي است كه اطلاعاتش را آنجا عرضه مي‌كند، پيشنهاداتش را مي‌دهد، نظر كارشناسي‌اش را مي‌دهد اما مجموعه‌اي كه آنجا هستند، بحث مي‌كنند و سياست‌هايي كه مصوب مي‌كنند، به وزارت خارجه ابلاغ مي‌كنند. اين يك نكته مهم است كه برخي ممكن است فكر كنند ما سليقه‌اي اقدام مي‌كنيم. فرض كنيد يك كشوري در منطقه ما نيروي نظامي مي‌برد در يك كشور ديگر، ما راجع به اين كشورها چه تصميمي بگيريم؟ حتماً در آن جلسات بحث و چارچوب‌هاي كار مشخص مي‌شود يا اينكه مثلاً ميزان ارتباطات با اتحاديه اروپا چه ميزان باشد و اينكه كشوري را به رسميت بشناسيم يا نشناسيم.
نكته بعدي اينكه عده‌اي مي‌گويند شما منفعل بوده يا از تحولات منطقه عقب بوده‌ايد. ما اين حرف را قبول نداريم. ما راجع به تحولاتي كه به وجود آمده از ابتدا موضع‌مان مشخص بوده يا موضعگيري به صورت صحبت سخنگو بوده يا بيانيه وزارت خارجه بوده يا صحبت‌هاي وزير بوده يا اقدامات و سفرها بوده است. ما دقيقا موضع مان را قدم به قدم نسبت به آنچه اتفاق افتاده در مورد تحولات منطقه گفتيم و نسبت به مواضع سياست خارجي‌مان پايبنديم. حالا ممكن است برخي بگويند اين مواضع تبليغاتي يا جنجالي نبوده است. ما به دنبال تبليغات يا جنجال نيستيم. بعضي كشورها در منطقه هستند كه براي پيشبرد سياست خارجي‌شان خيلي جنجال به پا مي‌كنند. يك حركت‌هايي انجام مي‌دهند كه فكر مي‌كنم از ديد افكار عمومي بيشتر شبيه به يك گزارش باشد. ما به دنبال اين چيزها نيستيم.
ما در روابط‌مان با ساير كشورها يك اصول مشخصي داريم كه بارها بر اين اصول تأكيد كرده‌ايم. ما گفته‌ايم از حركت‌هاي مردمي استقبال مي‌كنيم. ما گفتيم اگر دولت‌هاي منطقه يا هر كشور ديگر مي‌خواهد دولتي مقتدر داشته باشد، بايد از حمايت‌هاي مردمي برخوردار باشد. پس اگر مردم‌شان خواسته‌اي دارند، بايد اين خواسته‌ها را بشنوند. اگر اكثريت مردم يك جامعه يك خواسته‌اي دارند، امكان ندارد بتوان يك دولت مقتدر داشت مگر اينكه خواسته اكثريت را رعايت كرد. اگر اقليتي در يك جامعه خواسته‌اي دارند و خواسته‌هايشان را به شكل مسالمت‌آميز بيان مي‌كنند، آن را هم بايد شنيد و در حد امكان به آن خواسته‌ها جواب داد. اگر يك اقليتي در يك جامعه بگويند همه خواسته‌هاي ما بايد اجرا شود، كشورهاي ديگري هم از بيرون منطقه ما بيايند و بگويند بايد همه خواسته‌هاي اين گروه اقليت انجام شود، ما مي‌گوييم اسمش دموكراسي نيست، اين ديكتاتوري است. ديكتاتوري اقليت به اكثريت معني ندارد. در هر جامعه‌اي بايد نظر اكثريت به اقليت حاكم شود.
مثل سوريه.
بايد شنيد اما اگر اصرار بكنيد كه اين خواسته اقليت بايد به اكثريت غالب شود، اين منطقي نيست. يك زمان هست كه شما مي‌گوييد مسالمت‌آميز خواسته‌هايي داريد. حتماً برخوردهاي خشونت‌آميز با اين گروه‌ها را ما محكوم مي‌كنيم. هيچ‌جا و در هيچ كشوري ما تأييد نمي‌كنيم. يك زمان هست مردمي كه خواسته‌هايي دارند، در بين اينها دست به خشونت و كشتار مي‌زنند. اين ديگر خواسته‌هاي مسالمت‌آميز نيست. يا اصلاً نگذاشتند مسالمت‌آميز بيان كنند يا يك گروه‌هايي وارد شده‌اند و نگذاشته‌اند و دارند دست به اقدامات خشونت‌آميز مي‌زنند. حتماً اين با خواسته‌هاي مشروع مردمي فرق مي‌كند.
پس ما يك اصول ثابت داشتيم كه پاي آن ايستاديم و همه جا هم اعلام كرديم و به خاطر فضاي سنگين دست از مواضع‌مان نكشيديم. مي‌گوييم كشورهاي غربي دارند دوگانه رفتار مي‌كنند. شعار دموكراسي آنها در يك جا استناد و در جاي ديگر فراموش مي‌شود، پس دوگانه است و هنگامي كه دوگانه است يعني براي اهداف خاصي اين مواضع را مي‌گيرند. راجع به حقوق بشر، تروريسم و بحث هسته‌اي دوگانه برخورد مي‌كنند. ما حرف‌هايمان را زديم. توضيح مي‌دهيم كه به موضع فلان كشور به اين دليل كه رفتار مي‌كند، انتقاد داريم. خب دستگاه سياست خارجي غير از تحليل مسائل خارجي، تبيين مواضع رسمي كشور، اطلاع‌رساني و آگاهي افكار عمومي، رايزني‌ها به شكل‌هاي مختلف چه تلفني و چه رفت و آمدهاي سياسي، ارتباط با مراجع بين‌المللي و حضور در اين مجامع براي دفاع از حقانيت يك كشور چه كار بايد كنيم.
من با بعضي‌ها كه انتقاد مي‌كردند، در تماس بودم. مي‌گفتند شما منفعل بوديد و عقب هستيد. مي‌گفتم كه ما اين كارها را در حوزه سياست خارجي بلديم. خواهش مي‌كنيم كه اگر شما مورد ديگري را بلد هستيد و به ذهنتان مي‌رسد كه فكر مي‌كنيد به نفع منافع كشور است، پيشنهادتان را بدهيد. ما بررسي مي‌كنيم. حتماً اگر پيشنهاد خوبي باشد ما انجام مي‌دهيم. يا مي‌گويند ما پيشنهادي نداريم، خودتان برويد فكر كنيد يا بعضي‌ها پيشنهادهاي غيرقابل توجيه مي‌گويند. مي‌گويند در فلان منطقه بهتر بود شما عمليات نظامي مي‌كرديد. خب اگر در دستگاه سياست خارجي قرار باشد غير از روابط خارجي عمليات ديگري انجام شود، اولاً حتماً بايد در مراجع بالاتر تصميم گرفته شود و اگر آنها ديدند كه چنين كاري صلاح است، حتماً بايد به تأييد مقام معظم رهبري برسد. اگر هم به تأييد مقام معظم رهبري رسيد، باز هم مجري آن ما نيستيم. ما سياست خارجي هستيم.
در مورد بحرين با وجود گذشت حدود ۹ ماه نه تنها آل‌خليفه اصلاً به ايران به عنوان ميانجي‌گر نگاه نكرده يا از ايران كمك نخواسته، بلكه بارها مواضع ضدايران گرفته است. از طرفي ما شاهد حضور نظامي عربستان در بحرينيم كه منجر به كشتار شيعيان بحرين مي‌شود. در واقع عربستان با يك سياست راديكالي در بحرين پيش مي‌رود. برخي معتقدند كه سياست ما در قبال اين رفتار عربستان منفعلانه و به نوعي با مماشات همراه بوده است در حالي كه مي‌توانستيم موضعگيري‌هاي قاطعانه‌اي داشته باشيم. در اين خصوص توضيح بفرماييد.
من معتقدم دستگاه سياست خارجي كارش را به خوبي انجام داده است و موضعش هم مشخص و براساس تصميم‌گيري جمعي در مراجع عالي كشور اتخاذ شده است. نظر شخصي وزارت خارجه نيست. روي همه حركات هم حساب شده تصميم‌گيري شده است. شما ممكن است انتقاد داشته باشيد و كاري هم نداشته باشيد كه اين سياست را چه كسي بررسي يا تعيين كرده است. اين قانع‌كننده نيست بايد كمي محكم تر، جدي‌تر و شفاف‌تر باشد. شما بفرماييد الان جمهوري اسلامي بايد چه سياستي اتخاذ كند كه مفيد باشد و نظر مردم را هم جلب كند؟
در شرايطي كه آل خليفه به شدت مردم را سركوب و شكنجه مي‌كند، ما شاهد ديدار آقاي صالحي و همتاي بحريني ايشان در نيويورك بوديم كه با تأييد مقامات بحريني همراه و در رسانه‌هاي داخلي ما بسيار حاشيه‌ساز شد. در شرايطي كه مردم بحرين به دست آل‌خليفه و آل‌سعود شديداً سركوب مي‌شوند، ديدار آقاي صالحي با همتاي بحريني‌اش چه لزومي داشت؟
در نيويورك پادشاه بحرين درخواست ديدار با رئيس‌جمهور را داد. آقاي رئيس‌جمهور به هر صورت برنامه‌هاي كاريشان اجازه نداد اين ملاقات انجام شود.
يعني اين ديدار در چارچوب سياست‌هاي نظام بوده است اما برنامه‌هاي كاري رئيس‌جمهور اجازه ملاقات به ايشان نداد؟
برنامه‌هاي كاري رئيس‌جمهور پر بود، اجازه نداد اين ديدار انجام شود. بعد از آن وزير امور خارجه بحرين از دكتر صالحي درخواست كرد. يعني به دنبال درخواست آنها اين ملاقات انجام شد. در اين ملاقات ما حرف‌هايمان را راجع به بحرين و سياست‌هاي اشتباهي كه آنها در قبال مردم بحرين دارند، زديم. همه اعتراضاتمان را به آنها منتقل كرديم. آنها هم درخواست كمك از ما داشتند. ما كمك كنيم كه فضاي آنجا به سمتي پيش رود كه اينها بتوانند با مردم به نتيجه برسند. پس راجع به بحرين ما غير از تمام سياست‌هايي كه دنبال كرديم، دخالت خارجي را محكوم كرديم، سركوب مردم رامحكوم كرديم، به مراجع مختلف بين‌المللي نامه نوشتيم، با مقامات كشورهاي مختلف ديدار كرديم و اعتراضاتمان را بيان كرديم. به شكل‌هاي مختلفي كه مي‌توانستيم به كمك مردم بحرين برويم، وارد شديم. نهايتاً هم آنها از ما درخواست ملاقات كردند كه كمك بگيرند و در ملاقات هم وزير خارجه شان درخواست كرد كه سفرا به محل مأموريت برگردند. از طريق سفرا ارتباطات بيشتر شود. پس اين كارها انجام شد. حالا شما ممكن است شما بگوييد در اين حد هم كافي نيست. خيلي دارند به مردم بحرين ظلم مي‌كنند. من از شما مي‌خواهم بگوييد الان چه كار كنيم بهتر است؟
آقاي صالحي در صحبت هايشان در ديدار با وزير خارجه بحرين در نيويورك، بحث گفت‌وگو با آل‌خليفه را مطرح كردند. در شرايطي كه مردم بحرين مثل مردم ليبي، مردم تونس، مردم مصر اعتراض‌شان نسبت به رژيم ديكتاتور آل‌خليفه را ابراز مي‌كنند و بسياري از تظاهرات‌كنندگان در زندان‌هاي آل‌خليفه تحت شكنجه‌هاي سنگين و حبس‌هاي طولاني‌مدت هستند، آيا درخواست از مردم بحرين براي گفت‌وگو صحيح است؟
بايد حرف مردم را شنيد و به آن عمل كرد. چه شكلي مي‌شود حرف مردم را شنيد؟ اصلاً فرض را بر اين مي‌گذاريم كه اين گفت‌وگو صحيح نيست. شما بفرماييد بايد چه كار كنند؟
وزارت خارجه همان سياستي كه در قبال مردم ليبي و مصر و تونس در پيش گرفت، درباره مردم بحرين هم در پيش بگيرد. همان‌طور كه مردم اين كشورها را به مبارزه با رژيم ديكتاتور و ادامه حركت‌هاي انقلابي با صدور بيانيه‌هاي مختلف تشويق مي‌كرد، چنين راهبردي را هم در مورد مردم بحرين به كار گيرد.
ما دلمان مي‌خواهد از مردم بحرين حمايت كنيم. شما چه روشي را پيشنهاد مي‌دهيد؟
شايد يك روش حمايت از مردم بحرين اين باشد كه الان در قبال عربستاني كه نيروهاي نظامي‌اش را وارد بحرين كرده و به سركوب شيعيان مي‌پردازد، در قبال عربستان سياست معتدلي را كه اكنون در پيش گرفته‌ايم نداشته باشيم.
ما سياست معتدل و مماشات نداشتيم. حرف‌هايمان را زده‌ايم. گفتيم آن كار غلط است و گفتيم كه اين مسئله را بدتر مي‌كند، بغرنج مي‌كند و نبايد در مسائل داخلي كشورهاي ديگر دخالت كنند. همه جا هم گفتيم.
قبول داريد كه اين موضعگيري‌هاي دستگاه سياست خارجي كمرنگ بوده است؟
شما پيشنهاد دهيد.
مثلاً شبيه به همان سياستي كه در قبال جواناني كه انقلاب دوم مصر را رقم زدند، اتخاذ كرديد.
شما داخل عربستان را مي‌گوييد؟
خير، بحث ما درخصوص بحرين است.
شما پيشنهاد دهيد كه چه كار جديدي بايد انجام بدهيم.
شايد نياز به انجام كار جديدي نباشد. شايد اصلاح يا انجام ندادن يك‌سري از كارهاي قبلي بهتر بود. شايد اگر ديدار آقاي صالحي و همتاي بحريني‌اش انجام نمي‌شد بهتر بود. به تعبير ديگر اين ديدار چه دستاوردي براي دستگاه ديپلماسي ما داشت؟
ما حرف‌هايمان را صريح به آنها گفتيم. درخواست‌كننده آنها بودند و از ما درخواست كمك داشتند و مي‌گفتند گرفتار شديم. درخواست ملاقات در سطح رئيس‌جمهور يعني در بالاترين سطح كردند، قبول نشد. بعد در سطح وزير خارجه درخواست كردند. در ملاقات هم ما همه حرف‌هايمان را زديم و همه اشكالاتي كه به آنها وارد است را گفتيم و گفتيم كه شما داريد روش اشتباهي را دنبال مي‌كنيد.
نتيجه چه شد؟ آيا ماحصل گفت‌وگو اين شد كه آل خليفه از سركوب‌هايش بكاهد؟ شما مي‌گوييد درخواست كمك كردند، چه كمكي خواستند؟
ما به آنها گفتيم بايد حرف مردم را گوش دهيد. ببينيد مردم چه مي‌خواهند، به خواسته‌هايشان گوش دهيد، در غير اين صورت مشكل شما پيچيده‌تر مي‌شود. شما ممكن است انتقاد به اين ملاقات داريد. من مي‌گويم از نظر شما اگر اين ملاقات را قبول نمي‌كرديم، بهتر بود و به نفع مردم بحرين بود؟ من در اين خصوص هم در دانشگاه‌ها و هم در مجلس صحبت كردم. گفتم همه ما از وضعيتي كه مردم بحرين دارند، ناراحتيم. عواطف مردم ما جريحه‌دار شده است. به ويژه به دليل اينكه ظلم مضاعف به مردم بحرين شده است. ما هم در سياست خارجي اين كارها را كرده‌ايم. به نظر شما ديگر چه كاري مي‌توانستيم بكنيم؟ اين را هم در دانشگاه به من گفتند و هم در مجلس كه بايد عمليات نظامي انجام دهيم. من همانجا كه مطرح شد، يكي از دانشجويان مقطع دكترا يا فوق‌ليسانس بود كه گفت شما سياست خارجي منفعلي در قبال بحرين داشته‌ايد. توضيح كامل دادم كه ما اين كارها را كرده‌ايم. اگر كار ديگري مي‌شود انجام داد شما بگوييد. گفت بايد عمليات نظامي انجام دهيم. گفتم همه دوستان شما كه رشته تحصيلي‌شان علوم سياسي يا روابط بين‌الملل است و اساتيد شما اينجا نشسته‌اند. من قبل از پاسخ به شما از همه نظر مي‌خواهم. آيا همه موافقيد كه ما درباره بحرين بايد عمليات نظامي مي‌كرديم؟ همه با هم گفتند، نه. تازه اگر من نخواهم نظر جمع را بگيرم، بگويم اين يك پيشنهاد است و روي آن فكر مي‌كنيم. براي دفاع از مردم بحرين ما بايد وارد درگيري نظامي با عربستان شويم. اين پيشنهاد بايد به شوراي عالي امنيت ملي مي‌رود. اگر در آنجا نظر جمع مثبت باشد، بايد مقام معظم رهبري تأييد كنند و اگر آقا تأييد فرمودند و ابلاغ كردند، ما دستگاه اجراكننده نيستيم. نيروهاي نظامي هستند. براي اين مي‌گويم كه بعضي اوقات پيشنهادهايي كه مطرح مي‌شود، بايد در يك چارچوب باشد. وگرنه همين طور فقط انتقاد كنيم. بايد رويه را تغيير بدهيم. چشم تغيير مي‌دهيم، كدام طرفي برويم. رسانه‌ها بايد به مردم كمك كنند كه در تشخيص موضع درست و در تأمين منافع ملي مردم دچار گمراهي نشوند. ما هم كمتر از ديگران دلمان به حال مردم بحرين نمي‌سوزد. شما وقتي در دستگاه سياست خارجي كار مي‌كني، يك ابزاري داري. اين ابزار يا تهديد است، يا ملاقات است، يا موضع‌گيري است، يا پيگيري حقوقي است. بالاخره يك كارهايي كه شما در چارچوب ديپلماسي انجام مي‌دهيد. ما نمي‌توانيم بگوييم فلان كشور شما كار نادرستت را كنار بگذار، گوش نكرد با توپ و تانك حمله كنيم. ما كه مثل امريكايي‌ها نيستيم.
آقاي مهمانپرست در حال حاضر سه جريان رقيب در منطقه حضور دارند. جريان اسلام سلفي كه وهابيت عربستان سردمدار آن است. ديگري مدل اسلام سكولار است كه تركيه پرچم آن را در دست دارد. مدل سوم مدلي كه جمهوري اسلامي ايران مي‌تواند به عنوان يك الگو براي كشورهاي منطقه باشد. آيا شما اين تقسيم‌بندي را قبول داريد يا خير؟ چشم‌‌انداز ايران براي موفقيت در اين فضاي رقابتي چيست؟
ما يك شناختي از حركت مردم منطقه داريم و آن اين است كه ممكن است بعضي انگيزه‌هاي رفاهي و رها شدن از انگيزه‌هاي سياسي يا مسائل اجتماعي درون اين كشورها به دليل طولاني بودن دوره ديكتاتوري اين حاكمان نارضايتي به وجود آورده است اما ويژگي مشترك مردم منطقه گرايش به اسلام است. يعني آنها دلشان مي‌خواهد حكومتي در كشورشان باشد كه برخاسته از اسلام باشد و روح اسلام حاكم بر سياست كشورها باشد. پس هر جرياني كه فكر كند مي‌تواند يك نظر جدايي از نظر مردم را تحميل كند و مدلي ارائه دهد كه خواست مردم نباشد، اين مدل موفق نخواهد شد. چون حركت مردمي است. براساس فطرت مردم ايجاد شده و مسيرش را دنبال مي‌كند. مثلاً در تونس يك تحرك مردمي به وجود آمد، آقاي زين‌العابدين بن علي بركنار شد، در انتخابات مجلس مؤسسان گروه اسلامگرا بيشترين رأي را آورد. يا در ليبي همين كه مردم احساس كردند توانستند قذافي را از بين ببرند يا نيروهاي هوادار آن نتوانستند شهرهايي در ليبي را به تصرف خودشان دربياورند، مردم جشن پيروزي گرفتند. آقاي عبدالجليل پيش از سخنراني نماز شكر مي‌خواند.
بعد مي‌گويد مي‌خواهيم جشن‌مان را با الله‌اكبر و تكبير اعلام مي‌كنيم و بعد اعلام مي‌كنيم كه در قانون اساسي جديد بايد شريعت اسلامي اعمال شود. پس اينها نشان دهنده اين است كه مردم به دنبال به دست آوردن استقلال كشورشان در شرايطي هستند كه روح اسلام حاكم باشد. اين هم معنا و مفهوم خودش را دارد.
حالا اگر قرار باشد يك جريان با يك گرايش خاصي اينها را از اسلامي كه دخالت مستقيم در اداره كشور داشته باشد، دور كند، تحليل ما اين است كه موفق نخواهد شد. يعني مردم آن اسلامي را مي‌خواهند كه به آنها عزت و اقتدار مي‌دهد، به آنها هويت و راه و چاه اداره كشور را نشان مي‌دهد. اگر اسلام جريان ديگري كه مطرح است اينها را به آنها بدهد، ممكن است به آن توجه كنند، اگر اينها را ندهد، به آن توجه نمي‌كنند.
آيا در اين شرايط سياست خارجي جمهوري اسلامي در قبال اين انقلاب‌هاي عربي به يك استراتژي واحدي رسيده است؟
ما از همه حركت‌هاي مردمي در كشورهاي منطقه استقبال مي‌كنيم. ما احساس مي‌كنيم همه اين تحولاتي كه اتفاق مي‌افتد، حركت‌هاي مثبتي است و هر ميزان كه مردم در سرنوشت خودشان در كشورهايشان نزديك شوند، معني‌اش اين است كه به استقلال نزديك مي‌شوند و به هر ميزان كه مردم به استقلال نزديك شوند، معني‌اش اين است كه از وابستگي به غرب دور مي‌شوند و به جاي تأمين منافع امريكا و كشورهاي متحدش و منافع رژيم صهيونيستي، منافع مردم خودشان را تأمين مي‌كنند. پس طبيعي است كه ما از همه حركت‌هايي كه در منطقه اتفاق مي‌افتد، استقبال كنيم و امريكا و رژيم صهيونيستي و حاميان شان ناراحت شوند. ما فكر مي‌كنيم اين موج بيداري اسلامي در منطقه دارد منافع غرب را تهديد مي‌كند و دارد اين موج اسلامگرايي همه مردم منطقه را به سمتي مي‌برد كه به استقلال‌شان نزديك شوند. همان چيزي كه ما از اول انقلاب خواستيم.
آيا جمهوري اسلامي ايران مدعي الگو براي كشورهايي كه انقلاب عربي در آنها رخ داده، است؟
ما مدعي هيچ چيز براي هيچ كس نيستيم. ما مي‌گوييم مردم منطقه خودشان قضاوت كنند. خودشان هستند كه الگو پيدا مي‌كنند. اين بيداري در آنها به وجود آمده و خودشان مي‌دانند كه به چه شكلي عمل كنند مي‌توانند روي پاي خودشان بايستند و سرافراز و سربلند باشند. بالاخره كشورهاي ديگر و آينده آنها را هم مي‌بينند. مي‌بينند كه به چه شكل عمل كنند به استقلال نزديك مي‌شوند، به چه شكل عمل كنند وابستگي‌ها ادامه پيدا مي‌كند. بنابراين ما مدعي هيچ چيز نيستيم. مي‌گوييم كه انقلاب ما در اين بيداري تأثير داشته است اما مردم منطقه هم خودشان هوش و ذكاوت دارند و هم خودشان مي‌توانند مقايسه كنند.
با توجه به بحث ديپلماسي عمومي آيا اين خلأ را در وزارت خارجه حس نمي‌كنيد كه همايشي برگزار كنيد، چون شركت‌كنندگان اين كنفرانس‌ها هر كدام سفيري هستند كه به كشور خود باز مي‌گردند.
اين كار كه دارد انجام مي‌شود. ما براي كمك اعلام آمادگي كرديم و اين بحث را در پايان تمام بيانيه‌هايمان كه براي آنها صادر كرديم، آورده‌ايم. ما از تيم‌هاي مختلف دعوت مي‌كنيم. همايش‌هاي بين‌المللي برگزار مي‌شود. وقتي مقام معظم رهبري در همايش شركت مي‌كنند و رؤساي قوا پشت سر ايشان مي‌آيند، اين نشان از اهميت اين اجلاس‌ها دارد. ما از اين رفت و آمدها حمايت مي‌كنيم.
حس نمي‌كنيد اين كنفرانس‌ها و همايش‌ها براي تأكيد بيشتر بايد تكرار شود؟ اين اقدامات براي آشنا كردن بيشتر سياسيون جديد كشورهاي تازه انقلاب كرده در برنامه كاري شما هست؟
اينها در برنامه كاري ما هست. به هر ميزان كه آنها محدوديت نداشته باشند، ما استقبال مي‌كنيم. يعني هميشه ما در سطوح مختلف مردمي، رسمي، رسانه‌اي دعوت عام داريم. منتها برخي اوقات خود آنها يك محدوديت‌هايي دارند كه هر قدر اين محدوديت‌ها كم شود و احساس كنند كه مي‌توانند راحت‌تر رفت و آمد كنند ما استقبال مي‌كنيم. بعضي جاها براي بازسازي، بعضي جاها براي پيشرفت علمي، بعضي جاها براي كمك سياسي و هر جا كه آنها فكر كنند كمك ما به درد آنها مي‌خورد، اعلام آمادگي مي‌كنيم.
يك بحث ديگري كه هنوز در رسانه‌ها مطرح و لازم است شما اين فضا را شفاف كنيد، به كارگيري الفاظ متفاوت است. در همايش بيداري اسلامي مقام معظم رهبري در سخنراني‌شان از همين لفظ «بيداري اسلامي» استفاده كردند اما در پايان همايش رئيس‌جمهور در سخنراني خود از لفظ «بيداري انساني» استفاده كرد. به نظر مي‌رسد در فضايي كه همه نگاه‌ها منعطف به نقطه‌اي است و توجه همگان را با توجه به اهميت موضوع به خود جمع كرده است تا ببينند چه اتفاقي مي‌افتد، اين تغيير لفظ پس از گفتار مقام معظم رهبري صحيح نباشد. اصلاً به نظر شما ما در منطقه شاهد بيداري اسلامي يا بيداري انساني و مردمي يا انقلاب دموكراتيك بوده ايم؟
من زياد فرق اينها را نمي‌دانم اما مي‌دانم كه مردم منطقه ما مسلمان هستند و اگر بيدار شوند، مردم مسلمان هستند كه بيدار شده‌اند. حالا هم بيداري اسلامي مي‌شود هم انساني مي‌شود. اصلش اين است كه بيدار شوند و اصلش اين است كه مردم مسلمانند و در بيدار شدن دنبال گرايش‌هاي اسلامي هستند.
از اينكه اين فرصت را در اختيار ما قرار داديد،‌ سپاسگزارم.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار