جوان آنلاین: «بسه دیگه بیخود گیر نده، تمیز شد»، «نه بابا اونجا رو که نمیخواد. چند ماه پیش تمیز کردیم»، «نذاشتی یه روز تعطیل استراحت کنیم و بخوابیم»، «آخ آخ سیاتیکم گرفت»، «باز بوی چی راه انداختی؟»، «اینا که باهاش داری شیشه تمیز میکنی تیشرتهای من نیست؟»، «ای بابا تازه کفش خریده بودی که»، «هر چی بنجله ریختن تو بازار»، «من یه هفته آخر اسفند پامو از در خونه بیرون نمیذارما» و...
اینها جملات تقریباً آشنایی است که جسته و گریخته میشنویم، به خصوص از سمت آقایان که از مشغلههای یک سال به ستوه آمدهاند و منتظر هستند هر چه زودتر تعطیلات از راه برسد و چند روزی را استراحت کنند. جملاتی که میتواند ارزش تمام ثانیهها و لحظهها را به چشم بر هم زدنی از بین ببرد و به قول معروف روزهای منتهی به سال جدید را با اوقات تلخی همراه کند. اوقات تلخیهای دم عیدی شاید تکراریترین موارد هر ساله برای همه ما باشد، اما قدری نگاه متفاوت میطلبد تا همانها به لحظات شیرینی تبدیل شود.
عید شور و حال خاصی دارد و بخشی از زیباییهای شهرها و به خصوص کلان شهرها در شب و روزهای منتهی به عید مدیون همین بساطیهای آخر اسفند است که رهگذران سر کیف میآیند و حتی با دیدن آنها ذوق میکنند.
همه ما نوروز ۹۹ و ۱۴۰۰ را به یاد داریم که به دلیل کرونا چه تلخی و سکوتی بر شهر حکمفرما بود. نه انگیزهای برای خرید و نه شوری برای آمدن بهار و عید. هرچه بود غم داشت. بسیاری از خانوادههای ایرانی در غم از دست دادن ناگهانی و یکباره عزیزانشان عزادار بودند. هر کس در اطرافیان خود سیاهپوشی داشت و به حدی جو آن روزها دلگیر بود که انگیزه و شوری برای آمدن بهار وجود نداشت. بهار منوط شده بود به دیدن تصاویر گذشته و تبریکهایی که از پشت قاب گوشی رقم میخورد. کسی نه جرئت خرید کردن داشت و نه تمایلی به آن و انگیزهای در پشت آن وجود نداشت.
تک تک ما آن روزها را به یاد داریم و در خاطرات ما ثبت شده است و اگر گاهی مروری بر آنچه گذشت داشته باشیم، انگیزه بالاتری برای تحمل شرایط سخت خواهیم داشت. اگر برای همه چیز آمادگی داشته باشیم لذت بیشتری از آن خواهیم برد. به این ترتیب ترافیک شبهای منتهی به عید تحمل پذیرتر خواهد بود. بیشک مدیریت خانه برای خانه تکانی با توانایی بیشتری صورت خواهد گرفت. همچنین شوق و ذوق خرید کردن که شگون شب عید است سخت نخواهد بود و با دستودلبازی بیشتری انجام میشود.
بد نیست در آستانه سال جدید چند خانه تکانی را جا نیندازیم. خانه تکانی ذهن و طلب بخشش از خدا برای همه قضاوتها و گمانهای بد. خانه تکانی چشم برای نگاههای ناپاک و یا نگاههای تند به پدر مادر و تمسخر و تحقیر دیگران. خانه تکانی گوش برای غیبتهایی که شنیدیم و عیبهایی که از دیگران گوشهایمان شنید و در نگاهمان رسوا شدند. خانه تکانی زبان برای تمام دروغها و تهمتها، غیبتها و تحقیرها، توهینها و ناسزاها. خانه تکانی دل برای حسدها، کینهها، بخل و تکبری که قلبمان را به آن آلوده کردیم و در دلهایمان باقی ماند. خانه تکانی دست و گاه برای تمام سستیها و کوتاهیهایی که با دست و پاهایمان انجام دادیم و جاهایی رفتیم که بیشتر و بیشتر از خدا دور شدیم.
چنین خانه تکانی باعث میشود همان اوقاتی که از آن حرف میزنیم را شیرینتر کنیم و با آمادگی بیشتری به سراغ نوروز برویم. فراموش نکنیم فرزندان ما از ما میآموزند و برای فردای خود درست از خودمان کپیبرداری میکنند. انرژی مثبت یا منفی ما به آنها منتقل میشود. مشارکت و کار دستهجمعی، همکاری، تعأمل و صبوری را به یکدیگر منتقل کنیم و با آرامش و متانت خود هم در خانه، هم در محل کار، هم در خیابانهای شهر با دلی آسوده و آرام به استقبال نوروز برویم.
ترافیک دم عید را به طراوت عیدانه ببخشاییم و در روزهای منتهی به سال جدید خود را به قدم زدن در لابهلای سبزهها و سنبلها و گلبرگها، شکوفههای سیب و آلبالو میهمان کنید.