جوان آنلاین: کانال تلگرامی «از بهشتی برای امروز» بخشهایی از فرمایشات شهید بهشتی را به اشتراک گذاشت. شهید عزیز فرمودهاند: قرآن مىفرماید این روح الهى که به این انسان داده شد، با تمام خصوصیات اصیلش باید مورد توجه قرار بگیرد. آن خصوصیات اصیل چیست؟ در میان موجودات عالم، موجودى که کارش را صددرصد از روى اختیار انجام مىدهد، کیست؟ صددرصد چه کسى؟ خداست. این روح الهى که به انسان دادند، همراه با آن یک مسئولیت کوچک هم به او دادند. گفتند تو با این روح الهى مسئول آن هستى که از لابهلاى بندها و پیچوخمهایى که در پیکرت و در رابطه میان پیکرت با محیط طبیعت و اجتماع وجود دارد، با اختیار و انتخابگرى خودت، راه را به سوى آینده تاریک یا روشن بگشایى.
بله، «هرکس خربزه مىخورد، پاى لرز آن هم مىنشیند». هر کس افتخار انسانبودن و حامل روح خدابودن را مىخواهد داشته باشد، باید بار سنگین مسئولیتداشتن و انتخابکردن را هم به دوش بکشد. یک شب که در این زمینه بحث مىکردم، یاد یک ضربالمثل از زبانهاى بیگانه افتادم که مىگوید «هرکس حق انتخاب دارد، رنج انتخاب نیز دارد.»
در جامعههایى که حکومتهایشان بدون انتخاب سرکار مىآید، هر کسى کار خودش را انجام مىدهد، حکومتها هم مىآیند و مىروند و اصلاً درباره تعیین حکومت به زحمت نمىافتند، مبارزات انتخاباتى به معناى واقعى معنى دارد؟ فکر کردن، اندیشیدن، حسابکردن، پیداکردن افراد شایسته، شناختن آنها، آمادهکردن آنها، قانعکردن آنها براى اینکه اختیار امور را در دست بگیرند، از این زحمتها برایشان هست؟ نه. مردم راحت مىخورند، مىخوابند و زندگى مىکنند و حکومتها هم مىآیند و مىروند، کارى هم به کار همدیگر ندارند. عملاً حق «انتخاب ندارند» و «رنج انتخاب» را هم ندارند، اما اگر قرار باشد در جامعهاى مردم بخواهند زمامدار انتخاب کنند و کار را به دست منتخب خودشان بسپارند، کار مشکلى خواهد بود. شناختن و بعد جمعآورى و متمرکزکردن اکثریت آرا روى یک فرد یا یک گروه، چقدر کار مشکلى است. یک کار کوچک، یک شرکت، یک مدرسه یا یک جلسه را با اداره جمعى و گروهى اداره کنید تا این رنج سپردن کار به دست کارگردان منتخب را لمس کنید و ببینید که چاه، چند سر آب دارد.
جامعهاى که بخواهد حق انتخاب داشته باشد، باید بداند که رنج انتخاب هم دارد. اتفاقاً یکى از علل واقعى شکست جامعههایى که به فکر به دست آوردن حق انتخاب مىافتند، اما حاضر نیستند راه پررنج انتخابکردن را طى کنند، همین است که به اصطلاح، هوسهاى مرده را رنگدار کردهاند، یعنى فکر کردهاند به آنها آزادى کامل داده شود و انتخاب مىکنند، ولى بعداً مىبینند چه آش درهمى پختهاند! آنوقت شکست مىخورند، مأیوس و ناامید مىشوند، چون اینها درک نکردهاند که انتخابکردن فردى یا گروهى براى سپردن زمام کار به دست او خیلى کار مىبرد، خیلى آمادگى مىخواهد، خودسازى و مهارت مىخواهد و به این یک شاهىصنارىها نصیب نمىشود. این ضربالمثل انصافاً جاندار است: «هر کسى حق انتخاب دارد، رنج انتخاب نیز دارد.»
انسان با داشتن فطرت و خمیرمایه حقپسند و خداجو و خداپسند، وقتى در میدان عمل زندگى وارد مىشود، راه خدا را هم باید انتخاب کند، چون خداوند او را به زور به راه خودش نیاورده و نخواهد آورد، پس به راه خدا هم باید با انتخاب برود، به راه حق باید با انتخاب برود و این انتخاب خیلى زحمت دارد، چون اصلاً انتخاب کى میسر است؟ کى من مىگویم انتخاب کردم؟ وقتى در برابر کششها و قطبهاى مغناطیسى گوناگون قرار بگیرم. هر قطب مغناطیسى، مرا به سویى بکشد، آن وقت مىگویم یکى من را اینطرف و یکى آن طرف مىکشد، اما من انسانى انتخابگر هستم و هوشیارانه آنچه باید، انتخاب مىکنم، یعنى من با انتخابم به یکى از آن مغناطیسها قاطعیت مىدهم. مغناطیسها سر جاى خود هستند. چه کسى به او قاطعیت مىدهد؟ من.
منبع: شهیدبهشتی ۱۴۰۰. در مکتب قرآن. ج۴. تهران:روزنه. صص ۲۳۰- ۲۲۹