هجدهمین دوره جام ملتهای آسیا هم به پایان رسید. به لحاظ آماری همه چیز مشخص است. قهرمان، آقای گل، زهردارترین خط حمله، مستحکمترین خط دفاع و بقیه «ترینهایی» که معمولاً بعد از هر تورنمنتی مشخص میشوند، همه معرفی شدهاند، اما این جام ملتها با تمام ۱۷ دوره گذشته تفاوتی اساسی داشت.
جام هجدهم ثابت کرد فوتبال آسیا در حال رشد و توسعه است. بدون تردید در دورههای قبل از این شاهد ظهور برخی تیمهای شگفتیساز بودیم؛ تیمهایی که طی مسابقاتی که برگزار شد در همان مقطع درخشیدند و بعد به خاطرهها پیوستند. چهار سال قبل هم وقتی قطر شگفتی آفرید و قهرمان شد، همه همین تصور را داشتند، اما قطر راه را به بقیه نشان داد؛ نشان داد میتوان با استفاده از علم روز فوتبال و ارتباط مستمر با دنیای حرفهای آن پیشرفت کرد و جلو رفت.
هجدهمین دوره جام ملتهای آسیا در حالی تمام شد که حالا قدرتهای قدیمی قاره کهن هیچ حاشیه امنیتی ندارند. اینکه تیمهایی، چون مالزی، تایلند، ویتنام، اردن، هنگکنگ، تاجیکستان، ازبکستان و دیگر گمنامان، بزرگانی، چون ایران، کرهجنوبی، ژاپن، استرالیا و عربستان را به چالش بکشند و حتی در حضور آنها تا پای فینال پیش بیایند، نشان از رشد و توسعه فوتبال در تمام کشورهای قاره آسیا دارد، نشان از اینکه دیگر قدرتهای قدیمی نمیتوانند با خیال راحت دم از قهرمانی بزنند و تصور کنند حریفی در آسیا برای آنها وجود ندارد.
فوتبال آسیا لباسی تازه بر تن کرده است؛ لباسی که تمام آنها که ادعای حرفهایبودن دارند، باید کاری کنند به قامتشان بیاید. فوتبال ایران هم از این قاعده مستثنی نیست و اگر میخواهد در سطح اول قاره باقی بماند، باید دلخوشبودن به گذشته و ادعاهای توخالی امروز را فراموش کند و گام در راه توسعه بردارد که اگر جز این باشد، هیچ حرفی در فوتبال آسیا برای گفتن نخواهد داشت.
بد نیست چند بازی مهم این جام را همیشه جلوی چشمان خود داشته باشیم. بازی برابر هنگکنگ، بازی مقابل سوریه و دیدار با قطر. بدون شک درسی که میتوان از این سه بازی گرفت تا سالها به کار فوتبال ایران خواهد آمد؛ اینکه متوجه باشیم حریفان آسیایی از بزرگ گرفته تا کوچک آنها بیکار ننشستهاند تا ما مثلاً به خیال خودمان در آسیا آقایی کنیم. باید اذعان کنیم دوران یکهتازی تمام شده و اگر هر حریفی را در آسیا دستکم بگیریم به شدیدترین شکل ممکن جریمه خواهیم شد که البته شدیم. وقتی در بازیهای آسیایی مقابل هنگکنگ باختیم و حذف شدیم، زنگ خطر به صدا درآمد، اما نشنیدیم. در جام ملتها بازهم این هنگکنگ بود که زنگ را به صدا درآورد و ما باز نشنیدیم و بعد سوریه و قطر تا حالا تنها حسرت برایمان به جا مانده باشد.
فوتبال زنده است و به حرکتش ادامه میدهد. حالا این ما هستیم که باید تصمیم بگیریم؛ اینکه میخواهیم همپای توسعه فوتبال آسیا و جهان پیش برویم یا آنکه همچنان میخواهیم در گذشتههای دور بمانیم و برای خودمان داستانسرایی و قهرمانسازی کنیم. باید جایگاه خود را در آسیا مشخص کنیم و این تنها با کار شبانهروزی و زحمت میسر میشود. جام ملتهای آسیا تمام شد، ولی جام جهانی همین نزدیکیهاست، اینکه ما کجای کار باشیم به خودمان بستگی دارد و بس.