جوان آنلاین: صبح دیروز سهشنبه بیست و ششم دی ماه، خواهر و برادر نوجوانی به شعبه اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران رفتند و اعلام کردند تصمیم گرفتهاند در آستانه میلاد حضرت علی (ع) و روز پدر، پدر خطاکارشان را ببخشند. دختر ۱۱ ساله که دست برادر ۱۶ سالهاش را گرفته و همراه یکی از بستگان نزدیکش به دادسرا آمدهبود، با چشمانی گریان گفت: «مادرم را دوست داشتم، اما ۱۸ ماه قبل ناپدید شد تا اینکه تیرماه امسال من و برادرم متوجه شدیم پدرم به کلانتری رفته و اعتراف کرده مادرمان را به قتل رساندهاست. من و برادرم فهمیدیم که حادثه اتفاقی بوده و پدرمان هم پس از حادثه پشیمان شده و به همین دلیل هم خودش به اداره پلیس میرود و اعتراف میکند. پدرم در مدتی که فکر میکردیم مادرم ناپدید شدهاست، خیلی به ما توجه میکرد، اما از روزی که خودش را به پلیس معرفی کرده ما نه مادر و نه پدر داریم. مدتی است که هر شب خواب مادرم را میبینم و از اینکه ما تنها شدهایم، ناراحت است. من مطمئنم مادرم پدرم را بخشیدهاست و او هم دوست دارد ما تنها نباشیم. به همینخاطر من و برادرم تصمیم گرفتیم در آستانه میلاد حضرت علی (ع) و روز پدر به دادسرا بیاییم و پدرمان را ببخشیم.»
پسر ۱۶ ساله هم گفت: «دوست ندارم الان که مادرم را از دست دادهام، پدرم را نیز از دست بدهم. او مرتکب قتل مادرم شدهاست، اما پشیمان است و ما هم او را میبخشیم.»
آغاز ماجرا
اواخر تیرماه سال قبل مردی همراه دو فرزند ۱۰ و ۱۵ سالهاش در تهران به اداره پلیس رفت و اعلام کرد همسرش به طور ناگهانی گم شده است.
وی در ادعایی گفت: «من مکانیک هستم و هر روز برای کار به مغازهام میروم. روز قبل وقتی از مغازهام به خانه آمدم، دیدم همسرم پرستو در خانه نیست. دختر و پسرم به من گفتند وقتی از مدرسه به خانه آمدهاند، مادرشان در خانه نبودهاست. فکر کردم برای انجام کاری بیرون رفته باشد، اما وقتی دیر کرد، نگرانش شدیم و برای پیدا کردنش جستوجو کردیم. به هر جایی عقلمان میرسید، سر زدیم و حتی به بیمارستانها هم رفتیم، اما ردی از همسرم پیدا نکردیم. الان متوجه شدم او تمامی مدارک شناساییاش را هم با خودش بردهاست.»
با شکایت مرد میانسال، تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی تحقیقات خود را برای پیدا کردن ردی از زن گمشده آغاز کردند. مأموران پلیس در بررسیهای خود هیچ ردی از پرستو پیدا نکردند.
عذاب وجدان
در حالی که یک سال از حادثه گذشته بود و راز گمشدن پرستو در پردهای از ابهام قرار داشت، شاکی روز شنبه سوم تیرماه امسال در تهران به اداره پلیس رفت و گفت یک سال قبل همسرش را به قتل رسانده و در این یک سال هم عذاب وجدان داشتهاست و الان به خاطر عذاب وجدان تصمیم گرفته به قتل همسرش اعتراف کند.
وی گفت: «پرستو دوست صمیمی خواهرم بود و به خانه ما رفت و آمد داشت. ۱۶ سال قبل خواهرم او را برای ازدواج با من معرفی کرد و در آن زمان من هم در مغازه مکانیکی مشغول به کار بودم و درآمد زیادی هم نداشتم. پرستو دختر خوبی بود و از او خوشم آمد و همراه خانوادهام به خواستگاریاش رفتم و او هم خبر داشت که من مکانیکم و درآمد خیلی بالایی ندارم. ما با هم ازدواج کردیم و خیلی زود هم اولین فرزندمان که الان پسر ۱۵ سالهای است، به دنیا آمد و چند سال بعد هم دخترمان به دنیا آمد. زندگی خوبی داشتیم و خوب و خوش در کنار فرزندانمان زندگی میکردیم و با کم و کاستی میساختیم. کمکم وضع مالیمان هم خوب شد و الان هم خانهای در یکی از خیابانهای غربی تهران دارم و علاوه بر آن خانه باغی در کردان کرج و خودرو هم دارم.»
اختلاف
متهم ادامه داد: «فکر میکردم حالا که زندگیمان سر و سامان گرفته و همه چی هم داریم، بیشتر با هم خوش هستیم، اما اشتباه فکر میکردم، چون همسرم تازه چشم و همچشمیاش شروع شدهبود. او به زندگی دیگران توجه میکرد و همیشه زندگی خودش را با زندگی دوستان و بستگان و حتی همسایهها مقایسه میکرد. دوست داشت هر سال وسایل زندگیاش را عوض کند و به همین دلیل هر روز نق میزد و میگفت وضع مالی ما خوب نیست و از دیگران کمتر داریم. هر روز که میگذشت، اختلافات و درگیریهای ما بیشتر میشد تا جایی که در درگیری او را ناخواسته به قتل رساندم.»
باغ کردان
متهم ۵۱ ساله گفت: «هر شب خسته و کوفته از سر کار به خانه میآمدم، اما در خانهام آرامش نداشتم و با همسرم مشاجره و درگیری داشتم. شب ۲۷ تیرماه سال قبل وقتی دختر و پسرم خواب بودند، با هم درگیر شدیم که او را هل دادم و سرش به ستون برخورد کرد و بیهوش شد. وقتی به خودم آمدم، دیدم فوت کردهاست. همان شب جسد را داخل پتویی پیچاندم و با خودرویم به باغ شخصیام در کردان بردم و جسد را داخل چاه انداختم. صبح به فرزندانم گفتم مادرشان حالش خوب نیست و بعد هم آنها به مدرسه رفتند. من کیف و مدارک شناسایی او را هم به باغ بردم و داخل چاه انداختم و روی آن خاک ریختم. میخواستم وانمود کنم همسرم مدارکش را برداشته و از خانه قهر کرده و به مکان نامعلومی رفتهاست. پس از حادثه به پلیس اعلام کردم همسرم گم شدهاست و در این یک سال هم روزهای تعطیلی همراه فرزندانم به باغ میرفتم، اما عذاب وجدان داشتم. عذاب وجدان لحظهای مرا رها نمیکرد تا اینکه خسته شدم و پس از یک سال تصمیم گرفتم به اداره پلیس بیایم و به قتل همسرم اعتراف کنم و آرام شوم.»
بخشش
پس از اعتراف متهم، مأموران به دستور بازپرس جنایی راهی باغ کردان شدند و جسد پرستو را از عمق ۱۴ متری چاه بیرون کشیدند و به پزشکی قانونی منتقل کردند.
متهم پس از اعتراف و بازسازی صحنه جرم راهی زندان شد. در حالی که پرونده متهم تکمیل شدهبود و قرار بود به زودی به جرم قتل عمد همسرش در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شود، صبح دیروز دو فرزند او به دادسرای امور جنایی رفتند و اعلام کردند پدرشان را به مناسبت روز پدر بخشیدهاند. بدین ترتیب، متهم پس از فاصله گرفتن از چوبه دار به زودی از جنبه عمومی جرم در دادگاه کیفری محاکمه میشود.