جوان آنلاین: یاسر حسین العیساوی، معاون رئیس ستاد حشدالشعبی در امور عملیاتهای مهم و جبهههای جنگ است، او مهربانانه و متواضعانه پذیرای ما شد. همان ابتدا خودش را خدمتگزار مردم معرفی کرد و یاد ابومهدی را گرامی داشت. وی بر ادامه راه حاج قاسم تأکید میکند و قاطعانه میگوید که دیر یا زود انتقام خون این دو فرمانده و همراهان شهیدشان را از جنایتکاران امریکایی خواهند گرفت.
نقش ایران و بهویژه نقش شهید سلیمانی در پیروزی عراق مقابل تکفیریها و خنثی کردن طرحهای امریکا در کشور شما را چگونه ارزیابی میکنید؟
این را میگویم و پای حرفم هم میایستم و مطمئن هستم که تاریخ هم شهادت خواهد داد که اگر حضور حاج قاسم سلیمانی در صفوف جبهه مقاومت و در صف مقدم نیروهای حشدالشعبی نبود، این جبهه و این نیرو به پیروزیهای به دست آمده در این مدت کوتاه نمیرسیدند یا اصلاً نمیتوانستند پیروز شوند یا اینکه کسب پیروزی بسیار به طول میانجامید. حاج قاسم صاحبنظر و صاحب ایده بود و درایت داشت. اگر فرصت بود من تکتک عملیاتها را شرح میدادم و میگفتم که نقش حاج قاسم در آن عملیات چه بود. از اولین نبرد برای آزادسازی شهر آمرلی تا آزادسازی شهر موصل، حاج قاسم سلیمانی به معنای تمام شریک در پیروزی بود. هیچ انسان شریف، منصف و جوانمردی نقش اول و ممتاز او را در پیروزی عراقیها نمیتواند دستکم بگیرد. او مشاور، مجاهد و فداکار در همه نبردها بود. هیچ عملیاتی نبود که حاج قاسم نقش اول و برجسته در آن نداشته باشد. درست است که اکثر رزمندگان عراقی بودند، اما حمایت حاج قاسم و به دنبال آن حمایت جمهوری اسلامی ایران با امکانات و تجهیزاتی که در اختیار ما نهادند، آن هم هنگامی که همه درها به روی ما بسته بود، بسیار تأثیرگذار بود. عراق با امریکا قرارداد داشت، قراردادهای بینالمللی با دیگر کشورها و سازمانها برای دفاع از عراق داشت، اما همه ما را رها کردند و در مقابل ما ایستادند، حتی یک گلوله هم در اختیار ما قرار ندادند و هیچ حمایت مادی و معنوی هم نکردند، هرچه بود از جمهوری اسلامی ایران و رهبر آن حضرت آیتالله خامنهای حفظهالله بود. هم حمایتهای تجهیزاتی بود و هم طراحی و مشاوره و کمکهای مستشاری. هر کسی بگوید که حمایت ایران در مقابل دریافت چیزی بوده اشتباه میکند، هیچ موضوعی اعم از مالی و غیر از آن مطرح نبود.
من به صراحت میگویم که جمهوری اسلامی ایران پشتوانه، پشتیبان و متحد برای پیروزی عراقیها بر گروهکهای تکفیری بوده و است. بنابراین با تمام وجود قدردان آنها هستیم و امروز و فردا و فرداهای دیگر به همه نسلهای آینده میگوییم که برادران ما در جمهوری اسلامی ایران در پیروزیهای ما شریک هستند و بسیاری از فرماندهان دلاور خود را در دفاع از عراق فدا کردند، درحالیکه جمهوری اسلامی ایران نه از لحاظ سیاسی، نه مالی، نه رسانهای و نه چیز دیگر بدهکارعراق نبود و هدف آنها اعتقادی، دینی و سیاسی بود. بنابراین ایرانیها بهترین همسایه ما، بهترین برادر ما و بهترین دوست ما بودند که لایق تشکر و سپاسگزاری هستند.
رابطه بین دو شهید ایرانی و عراقی، یعنی حاج قاسم و ابومهدی در ابعاد مختلف چگونه بود و این رابطه چه نقشی در پیروزیهای شما داشت؟
رابطهشان، رابطه دو همزاد بود. این دو در فکر و جهتگیری یکسان، در چشمانداز یکسان و از لحاظ فکری و عقاید نظری، تربیتی و اخلاقی شبیه هم بودند. خصوصیات عجیبی در این دو شخصیت وجود داشت که بر روابط رزمندگان ایرانی و عراقی با یکدیگر تأثیر گذاشت. آنها دیدگاه واحدی در مورد مسائل داشتند. وقتی با حاج ابومهدی مشورت میکردیم، پیشنهاد و دیدگاه خاصی را مطرح میکرد، بعد از مدتی نزد حاج قاسم میرفتیم و همان سؤال را میپرسیدیم تا اطمینان خود را نسبت به دیدگاه موجود بیشتر کنیم، اما همان دیدگاه را هم از او میشنیدیم. اینجا بود که ما متوجه میشدیم این دو شباهت عجیبی به هم دارند. همان دیدگاه، همان سبک و همان پیشنهاداتی را که ابتدا از یک نفر میشنیدیم، نفر دیگر هم همانها را عنوان میکرد. فکر میکنم علت آن این بود که هر دو نفر از یک سرچشمه که همان سرچشمه ولایت است، بهره میبردند. دیدگاه جهادی خود را از اهل بیت (ع) میگرفتند. هیچ شریکی برای حاجقاسم بهتر از ابومهدی و برای ابومهدی بهتر از حاجقاسم نبود. از همینرو با هم و کنار هم به شهادت رسیدند. خداراشکر میکنیم که این دو فرمانده بزرگ را روزی ما کرد که پشتیبان و چراغ راهی برای تمام مردم عراق و ایران شوند و از خداوند متعال میخواهیم ما را جانشینان شایستهای برایشان قرار دهد و در این مسیر ثابت قدم بمانیم.
آخرین ساعات قبل از شهادت ابومهدی چگونه گذشت؟
حادثه بسیار سنگینی بود، حتی یادآوری آن خیلی سنگین است. هنوز هم با گذشت چهار سال از این حادثه با درد و حسرت از آن یاد میکنیم. در آخرین ساعات همراه حاج ابومهدی در خانه ایشان بودم و دیدم مردی است که انگار شهادت را لمس میکند و گویا منتظر شهادت است. بعد از آن شب مطمئن شدم که آنها با عالم بالا ارتباط دارند. ابومهدی از من خواست با فرماندهان حشدالشعبی جلسهای تشکیل بدهم. جلسه تقریباً ساعت ۵ بعدازظهر بود؛ با برخی از فرماندهان دیدار کردیم و جلسه را قبل از نماز مغرب به پایان رساندیم. ابومهدی از فرماندهان خواست که بعد از نماز مغرب و عشا سر میز شام همدیگر را ببینیم، نماز را با هم خواندیم و سر میز شام فقط یک لیوان شیر و کمی عسل خوردیم، این چیزی بود که خودش از برادری که غذا را میآورد، درخواست کرد که اگر هست برایش بیاورد. پرسیدند چرا چیزی نمیخورید؟ گفت میل ندارم و از همان لیوان شیر و عسلی هم که برایش آوردند، خیلی کم خورد. او رفت دوش گرفت و لباسهای نو پوشید، لباسهایی که تا حالا ندیده بودم که بپوشد؛ لباسهای نظامی، انگار کاملاً آماده شهادت بود. حدوداً ساعت ۱۱:۳۰ شب، خوشتیپ و با هیبت دوباره پیش ما آمد، انگار مسافر است. گفتم حاجی قرار است به مسافرت بروید؟ گفت بله مسافرم. میدانستم که سفری در کار نیست، معمولاً اگر میخواست سفری برود از قبل میدانستم، برای همین فکر کردم شوخی میکند. من هم از باب شوخی به ایشان گفتم که مسافر نیستید، داماد هستید! گفت اگر خدا بخواهد امشب داماد میشوم. من باز این حرف ایشان را به مزاح و شوخی گرفتم. بعد به سمت اتاق استراحت رفت که در طبقه دوم بود و ما هم در طبقه همکف ماندیم. حین رفتن به طبقه بالا دستور برخی کارها را به من داد و من هم که پشت سرش بودم، گفتم گزارشی را که از من خواسته بودید، ببینید. گفت، نه مأموریت من تمام شده و شما کارهایت را تا آخر پیش ببر! ساعتی بعد گفتند، ابومهدی برای استقبال از یک میهمان به فرودگاه رفته است. دلهره تمام وجودم را فراگرفت، به دنبال آن بودم که ببینم میهمانی که ابومهدی ما را از آمدن او باخبر نکرده، کیست. معمولاً ابومهدی یکی از معاونان یا دستیارانش را برای استقبال از میهمانان به فرودگاه میفرستاد، مگر اینکه آن میهمان حاجقاسم باشد که خودش برای استقبال میرفت، چون گفته بودند میهمان امشب از سوریه میآید، با برادرانمان در سوریه، تهران و بیروت تماس گرفتیم که حاج قاسم کجاست، نگران بودیم. خبر دادند حاجقاسم به عراق سفر کرده و الان باید در بغداد باشد.
لحظههای اولیه پس از شهادت حاج قاسم و ابومهدی را چگونه گذراندید؟
کف دست حاج قاسم روی زمین افتاده بود و با توجه به اینکه انگشتر او را میشناختیم، مطمئن شدیم که حاج قاسم شهید شده است. با شهادت حاجقاسم، آمیزهای از احساسات متناقض مثل فروپاشی، مقاومت، ترس و از دست دادن پشتیبان به ما دست داد. با شهادت حاج قاسم و ابومهدی ضربهای بزرگ به ما وارد شده بود. آرزو میکردیم حداقل یکی از آن دو نفر باقی میماند. شوک بزرگی بود. صادقانه بگویم، احساس بسیار غمانگیزی داشتیم که قابل توصیف نبود. از ۱۴ سالگی پدرم را از دست دادم و در این سالهای مقاومت، شهدای زیادی را که برایم بسیار عزیز بودند از دست دادهام، اما حس میکردم شهادت برای ما چیز غیرعادی نیست و ما هر لحظه انتظار داریم خودمان یا همه برادرانمان در جهادی که داریم شهید شویم. این یک امر بسیار طبیعی بود، اما از دست دادن دو شخصیت ارشد که دو فرمانده و دو ژنرالی که پایه اصلی حشدالشعبی و مجاهدین محسوب میشدند و بزرگترین افراد مکتب ما به شمار میرفتند، یک غم بزرگ بود. با این حال این اعتقاد را داشتیم که مکتب حاج قاسم و حاج ابومهدی المهندس باید ادامه پیدا کند. این مکتب ولایت و مکتب یاوران اهل بیت (ع) است که باید استمرار پیدا کند و اجازه ندهیم این خونهای پاک هدر برود و آنان که ظلم و ستم کردند به زودی کیفر خواهند دید.
شهادت این دو فرمانده چه تأثیری بر محور مقاومت و منطقه گذاشت؟
شهادت آنها موجب تقویت جبهه مقاومت شد و این سنت خداوند متعال و حکمت پیروزی حسین (ع) بر یزید و حکمت پیروزی خون بر شمشیر و حکمت پیروزی مظلومان و پیروزی شهدا بر ظالمان است. این درس تاریخ است، کسانی که مظلومانه کشته میشوند، اصول و اندیشههایشان پیروز میشود. البته این دو فرمانده پیروز شدند، چون شهادت برای هر رزمندهای یک پیروزی است و این بهترین سرانجام است، اما پس از شهادت این دو فرمانده بزرگ، عواطف صدها میلیون انسان برانگیخته و روحیه نفی اشغالگری امریکا و تضعیف هیمنه امریکا آشکارتر شد. امریکاییها به دلیل سادهلوحی و عدم شناخت کافی از نهضت مردم منطقه تصور میکردند با ترور این دو فرمانده به محور مقاومت پایان میدهند، اما اتفاقی که افتاد دقیقاً برعکس بود. اکنون بسیاری از عراقیها سعی میکنند مثل حاج قاسم باشند و از او پیروی و او را ستایش میکنند. کمتر خانواده عراقی است که اینطور نباشد. اکثریت قریب به اتفاق مردم عراق اکنون از حاج قاسم حمایت میکنند و او را نه میهمان عراق، بلکه عراقی محسوب میکنند. ما حتی خواستار این بودیم که حاج قاسم علاوه بر تابعیت ایرانی، تابعیت عراقی نیز داشته باشد، زیرا او عراقیبودن خود را با خونش امضا و این را با مجاهدت، فداکاری و شببیداری برای دفاع از عراقیها ثابت کرد. شهادت این فرماندهان، فرماندهان دیگری را به وجود آورد. حاج قاسم دائماً این جمله را تکرار میکرد که فرمانده واقعی کسی است که فرماندهان دیگری را بیافریند.
از سوی دیگر در سایه فداکاری و تلاشهای آنها روابط برادری بین ایران و عراق تقویت شد و نفرت از امریکا شدت گرفت. الان مداخله خارجی، بهویژه دخالت امریکا در اداره عراق پذیرفته نمیشود و امریکاییها در همه خانههای عراق نفرین میشوند، این یک پیروزی واقعی است. الان در کشورهای منطقه هم امریکا را طرد میکنند، حتی کشورهایی که جزو محور امریکا بودند، اکنون به دلیل مواضع مستحکم و پرافتخاری که در طول تاریخ و جهاد جمهوری اسلامی ایران مشاهده کردهاند، سعی در نزدیکترشدن به جمهوری اسلامی ایران دارند.
بعد از شهادت ابومهدی المهندس چه تحولی در رهبری و تشکیلات حشدالشعبی رخ داد؟
حشدالشعبی تا چند روز پس از شهادت ابومهدی المهندس در غم از دست دادن ایشان غمگین بود، اما به لطف خداوند متعال تمام ایدهها، پروژهها، سخنان و راهنماییهای ابومهدی المهندس در دل برادران، همراهان و معاونان او ماندگار است. فرماندهان حشدالشعبی میخواستند نمایندهای به جای حاج ابومهدی المهندس انتخاب کنند؛ مردی که شایسته جانشینی او باشد، گزینه مورد نظر حاج ابوفدک بود. او بهترین جانشین برای ابومهدی محسوب میشد. این مرد اندیشهای مشابه اندیشه ابومهدی المهندس داشت، همه برادران رزمنده همنظر بودند تا این شخصیت انتخاب شود و به عنوان فردی وفادار و باتجربه، جانشین فرمانده قبلی شود و در راه ابومهدی گام بردارد. امروز میبینیم که پیشرفت بسیار خوبی در حشدالشعبی رخ داده است. این به وضوح در بررسیهای نظامی مورد تأکید قرار میگیرد. نیروهای حشدالشعبی بیش از ۴۰ درصد افزایش یافتند و اکنون به انواع تجهیزات مجهز هستند و به قابلیتهای آنها اضافه شده است. هر روز بر تعداد داوطلبان پیوستن به حشدالشعبی اضافه میشود. اغراق نمیکنم، میتوانم بگویم که بعد از شهادت حاج قاسم و ابومهدی، بیش از یکمیلیون درخواست از جوانان و غیرنظامیان عراقی داشتیم که برای دفاع از عراق اعلام آمادگی کرده بودند. همچنین بیش از یک میلیون درخواست برای عضویت در حشدالشعبی به ما رسیده که امکانات لجستیکی و مادی و همچنین قوانین کشوری و بودجه دولتی اجازه جذب آنها را به ما نمیدهد تا به همه درخواستها پاسخ مثبت بدهیم و ما را از پذیرش همه داوطلبانی که مایل به عضویت در حشدالشعبی هستند، بازمیدارد.
ما پیشرفت اداری زیادی داشتیم و بسیاری از نظاممندیهای اداری قبلی برای حمایت، قانونیشدن و رعایت قوانین عراق و اعمال آنها در نیروهای حشدالشعبی تغییر کردند. همچنین شرکت المهندس را داریم که به میمنت نام ابومهدی المهندس به این عنوان نامگذاری شد و ورود حشدالشعبی به این عرصه، یعنی عرصه کار صنعتی و عمرانی پیشرفت بزرگی بود. همچنین حشدالشعبی به بسیاری از مسائل و بحرانهای اجتماعی مانند مبارزه با ویروس کرونا و مبارزه با بسیاری از اقدامات منفی در جامعه ورود کرد که سبب افزایش استحکام و پیوند حشدالشعبی با نهادهای امنیتی گشت. اکنون نیروهای حشدالشعبی از حمایت دولتی بیشتر و احترام و قدردانی بیشتر در نهادهای دولتی برخوردار هستند. در زمینه صنعتی پیشرفت بسیار خوبی وجود دارد و ما اکنون صنایع زیادی با توانمندیها، تسلیحات و تجهیزات نظامی بسیار در اختیار داریم و همچنان از ظرفیت زیادی برای پیشرفت برخوردار هستیم. ما اکنون شاهد ورود نیروهای حشدالشعبی به دانشکدههای نظامی هستیم و خودمان دانشکده رسمی نظامی برای افسران وابسته به حشدالشعبی در چارچوب استانداردهای ملی و بینالمللی و در چارچوب قوانین عراق داریم. پیشرفت چشمگیری در همه این زمینهها وجود دارد و همه اینها به دلیل زیر یک خیمه بودن فرماندهان و نیروهای حشدالشعبی است که تحت فرماندهی یگانه هستند و از حمایت جمهوری اسلامی ایران برخورداریم.
عراقیها در تاریخ خود به عنوان مردمی سخاوتمند و وفادار شناخته میشوند، آنها هرگز کسانی را که در دفاع از مردم عراق از خود گذشتند، هزینه دادند و جانشان را فدا کردند، فراموش نمیکنند. جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشور دوست، برادر و همسایه باقی میماند و این امر بر روابط دو ملت عراق و ایران تأثیر مثبت و بسیار چشمگیری گذاشته است.
برنامه حشدالشعبی برای انتقام از قاتلان این فرماندههای شهید چیست؟
انتقام از قاتلان این دو فرمانده، دو مسیر را طی میکند، مسیر اول طی روند قانونی متعارف است. ما درخواست دادیم و همچنان از طریق قوانین عراق درخواست خود را دنبال میکنیم. عراق بر اساس قانون حکم بازداشت رسمی ترامپ را صادر کرد که لازمالاجراست، اما اجرا نشد، چراکه او در داخل خاک عراق نیست، این راه رسمی و قانونی است. همچنین از طریق مجامع و قوانین بینالمللی، این حق خود را دنبال میکنیم. ما در شورای امنیت، سازمان ملل و مجامع بینالمللی درخواستها و فراخوانها را انجام و آن را پیگیری میکنیم. هماهنگیها و کمیتههای مشترکی بین عراق و ایران چه در داخل و چه خارج از عراق برای پیگرد قانونی قاتلان و جنایتکارانی که در این جنایت شرکت داشتند، وجود دارد و فعال است. از طرفی دیگر ما حق قانونی قصاص قاتلان را در برنامه داریم و پیگیر این قضیه هستیم. به صراحت میگوییم که از حق خود برای انتقام از قاتلان فرماندهانمان دست نخواهیم کشید. اگر تاکنون دستمان به این جنایتکاران نرسیده است در آینده خواهد رسید. این را بدانند که جنایتکاران در سرزمین خود نیز آرامش نخواهند داشت. سرزمین عراق گورستان همه جنایتکارانی که در این عملیات دست داشتند، خواهد بود، این اتفاق زود یا دیر خواهد افتاد؛
و سخن پایانی؟
اصولی که حاج قاسم سلیمانی و حاج ابومهدی المهندس جانشان را برای آن فدا کردند، کنار گذاشته نخواهد شد. نیروهای حشدالشعبی عراق به این راه و این مسیر ادامه خواهند داد و خدمتگزار و جانفدا در راه فرزندان عراق و فرزندان امت اسلامی در جایجای جهان خواهند بود. از طرفی خدمت در راه امام حسین (ع) افتخار ماست و خواهد بود. همه آنچه را که امروز حشدالشعبی از دلاوری، ارزش و اصول دارد مدیون و الهام گرفته از مکتب عاشوراست و در این مسیر گام برخواهد داشت. از خداوند متعال میخواهیم که ما را از این نعمت بزرگ محروم نسازد.