جوان آنلاین: در زمانهای قدیم رسم بود از خانه صاحبان عزا دود پخت غذا بلند نمیشد. یعنی صاحب عزا تا هفت روز غذایی نمیپخت. بستگان و همسایهها به خانه او میرفتند و برای آنها غذا و ملزومات میبردند. عدهای هم در امور خانه و گذران زندگی آنها را یاری میکردند. در این هفت روز علاوه بر مراعات حال صاحبان عزا کارهایی هم برای آمرزش و شادی روح متوفی انجام میشد. چراکه طبق روایات ایام سوم، هفتم و شبهای جمعه هر ماه و سال، ارواح با اهل خانه و بازماندگان ملاقات دارند و به دیدن بدنشان میروند و برایشان حالت نگرانی و ناراحتی پیش میآید بنابراین هر نوع توجه به روح متوفی از خیرات، صدقات، طلب مغفرت، نماز، روزه و اطعام در این ایام، موجب خوشحالی آنها و کم شدن همّ و غمّ آنها میشود. علاوه بر این، روح عاطفی و انسانی هر کسی حکم میکند به آن روح متوفی احترام کند. در روایتی آمده است، پیامبر (ص) به احترام یک جنازه یهودی ایستاد تا جنازه رد شد. به حضرت عرض کردند «این متوفی یهودی بود» حضرت پاسخ داد: «آیا انسان نبود؟» هنگامی که حضور روح یهودی مورد احترام پیامبر (ص) است، پس بزرگداشت ارواح مؤمنین در ایامی که حضور پیدا میکنند، به طریق اولی باید مورد احترام قرار گیرد. این روزها کافی است جستوجویی در اینترنت کنید تا کلی لیست تالارهای لوکس برایتان ردیف شود. اشتباه نکنید این تالارها برای برگزاری مراسمات جشن و شادی نیست. تالارهای لوکس برای برگزاری مراسم ترحیم است!
خواننده به جای مداح!
مرسوم بود تمام مراسم ختم در مساجد گرفته شود تا شاید دلی به مسجد گره بخورد و او مسجدی شود و اگر این اتفاق میافتاد ثوابش برای متوفی و بازماندگانش ثبت میشد. اما رفته رفته به بهانه کثیف شدن مساجد سالن مراسمات ساختند. از همین جا بود که یکی یکی بدعتها شروع شد.
یکی از آن سایتها را باز کردم. کلی اطلاعات به خواننده میداد تا اگر عزیزی فوت کرد چگونه و چطور مراسم ترحیم متوفی را با کلی تنوع و تجملات برگزار کنیم! در منوی خدمات آنها اجرای مراسم با خواننده همراه با آلات موسیقی به جای سخنران و مداح بود! جالبتر و تعجب برانگیزتر اینکه یک سایت پیشنهاد داده بود: «میتوانید از باغ تالارهای لواسان استفاده کنید، چون هم مکانهای دنجتری دارند و هم سختگیریهای اماکن داخل شهری را ندارند؟!» مگر قرار است خانواده متوفی برای از دست دادن عزیزشان چهکار کند که باید تالاری در یک مکان دنج رزرو کنند؟!
این سایت حتی نوع برگزاری ختم لاکچری در بهشت زهرا (س) را نیز پیشنهاد داده بود: برای برگزاری مراسم ختم لاکچری در بهشت زهرا یا سایر آرامگاهها انواع لوازم گوناگون وجود دارد. معمولاً زیر پای میهمانان فرش یا از آن بهتر چمن مصنوعی قرار میدهند. برای میز ختم از گلآرایی و همچنین میتوانید از تاج گلهای بسیار لاکچری و زیبا استفاده کنید. میتوانید در اجرای مراسم به جای مداح و روحانی از خواننده مخصوص ختم لاکچری استفاده کنید و خوانندهها برای اجرای بهتر و سوزناکتر از آلات موسیقی مثل دف و نی استفاده کنند و در صورتی که مسئولان بهشت زهرا (س) سخت گرفتند میتوان ازآهنگ خام به شکل ضبط شده استفاده کرد، آهنگهایی نظیر «بوی گل نیومد» و «برام هیچ حسی شبیه تو نیست» و «گلچین روزگار» ...
ورود آلات موسیقی به بهشت زهرا (س) ممنوع!
بهشتزهرا (س) یکی از بزرگترین آرامستانهای جهان اسلام و بزرگترین آرامستان بعد از وادیالسلام است. چطور میشود در مکانی که محل دفن بسیاری از شیعیان است مراسمی در خور و شایستگی یک شیعه نگرفت و به جای قرائت قرآن و ذکر مصیبت اهل بیت (ع) خوانندگی کرد آن هم با آلات موسیقی!
به گفته مدیر اسبق خدمات شهری بهشت زهرا (س) ورود کلیه آلات موسیقی به آن مکان ممنوع است. مهندس یوسف اسکندرزاده در این باره گفت: «طبق دستورالعملها و مصوبه شورای شهر تهران، ورود انواع آلات موسیق به بهشت زهرا (س) به جهت اینکه مکانی اعتقادی است ممنوع است. اما گاهی در بعضی مراسمات استفاده از این آلات دیده میشود که معمولاً در ساعات بعدازظهر است و به خاطر شرایط خاص آن مراسم که توأم با حزن و اندوه است، تذکر دادن و مقابله جایی ندارد. چه بسا اگر تذکر هم داده شود همکاری نمیشود.»
او با اشاره به وسعت ۴۰۰ هکتاری بهشت زهرا (س) و تدفین روزانه حدود ۱۳۰ متوفی در این مکان گفت: «کنترل مراسمات به دلیل فشار کاری و پراکندگی قطعات سخت است به همین خاطر همکاران بعضی اوقات حین اجرای مراسم متوجه استفاده از آلات موسیقی میشوند که دیگر جای حرف و تذکر نیست.»
وی در پایان اطلاع رسانی ممنوعیت استفاده از آلات موسیقی در بهشت زهرا (س) و آگاهسازی خانوادهها را یکی از موارد مؤثر اعلام کرد و اظهار داشت: «هرچند این ممنوعیتها در سایت بهشت زهرا (س) و به صورت بنر در قسمت عروجیان و در قطعات مختلف اطلاعرسانی شده است، اما بسیاری از خانوادهها هنوز از این قوانین اطلاع ندارند. همچنین وقتی یکی از اعضای خانواده متوفی برای انجام کارهای اداری تغسیل میآید، برگهای را امضا میکند که در آن ممنوعیت برگزاری چنین مراسماتی آمده است، اما آنها در شرایطی هستند که برگه را مطالعه نکرده امضاء میکنند.»
روایت شواهد عینی
میگویند افرادی که اعتقادات مذهبی کمتری دارند و از طبقات بالای اقتصادی برخوردار هستند، ترجیح میدهند اینگونه مراسمات را متفاوت برگزار کنند. جالبتر از آن شنیده میشود میخواهند سطح خانواده خود را به رخ بکشند. این پیداست آنها حتی با فوت عزیزشان و اینکه او با داشتن کلی مال و اموال تنها چند متر پارچه را با خودش برده است درس عبرت نگرفتهاند و همچنان به فکر رخ کشیدن و رخ نشان دادن هستند.
یکی از بازمندگان متوفایی که چندی قبل با از دست دادن پدرش در یکی از تالاهاری مجلل جنوب شهر مراسمی همراه با خواننده و آلات موسیقی گرفته بود میگفت: «میخواستیم با برگزاری چنین مراسمی برای پدر عزیزم احترام بالایی قائل شویم و اعتبار او و خانواده خود را نشان دهیم.» بعضی افراد هم فکر میکنند با گرفتن مراسم مجلل آرزوی ناتمام متوفی را به سرانجام میرسانند. یا فکر میکنند مداح و سخنران فقط برای مراسم فوت پیرمرد و پیرزن است و برای جوان باید خواننده و موسیقی تدارک دید! همانند مادری که برای از دست دادن دختر جوانش میگفت: «مگر میشود دختری آرزوی پوشیدن لباس عروس نداشته باشد تا وسط تالار برای میهمانها بدرخشد؟ این آرزو برای دخترم به سرانجام نرسید. او عقد کرده بود که از میان ما پر کشید. این شد که از شوهر و دامادم خواستم مخارجی که میخواستند برای عروسی دخترم خرج کنند را حالا برای مراسم فوتش خرج کنند. به آنها گفتم دخترم تازه عروس بود باید به جای مداح خواننده بیاورند با موسیقی!»
شنیدن صحبت یکی از بستگان پیرمرد ۸۰ سالهای که بر اثر بیماری سرطان از دنیا رفته بود هم شنیدنی بود. او میگفت فرزندان پیرمرد در طول یکسالی که او بیمار بود از یک سرزدن مختصر هم دریغ کردند. آن وقت همین فرزندان برای مراسم پدرشان کلی هزینه کردند و فکر میکردند حق پدر را به جا میآورند. تجملات و هزینههای سرسام آور مراسمات به کنار، آنها طوری برنامه و مراسم گرفته بودند که فقط صدای نی شنیده میشد و صدای شعرهایی که فقط برای گرفتن اشک بود. نه از جزءخوانی قرآن خبری بود و نه از ذکر مصیبت بر اهل بیت (ع). خیلی کم دیده میشد میهمانها فاتحهای بخوانند. آنقدر سرگرم خوردن، نوشیدن و شنیدن شعرهای جورواجور بودند که تنها چیزی که از ذهنشان نمیگذشت ذکر صلوات و فاتحه بود.
بعد از شنیدن این مطلب یاد سفارش پدرم افتادم. او میگفت: «دخترم شبهای جمعه بعد از قرائت فاتحه برای اموات و شهدا یک فاتحه هم برای بیوارث و بد وارث بفرست.» راست میگفت بعضی آدمها حتی با داشتن چند فرزند و بستگان بسیار، اما همچنان چشم انتظارند تا تحفهای از این دنیا برایشان فرستاده شود. اما تحریف در عزاداری تنها به حذف خواننده و مداح ختم نمیشود. گاهی بعضی از خانوادهها به جای عزاداری شادی میکنند و با کف زدن میگویند غم و عزا برای چه؟ این تولدی دوباره است که باید جشن گرفت!
اموات فریاد میزنند
اموات فریاد میزنند، اما افراد عادی آنها را نمیشنوند. پیامبر (ص) فرموده است: «هر کدام از اموات با صدای محزون و گریه به خانوادههایشان فریاد میزنند: به ما رحم کنید تا خدا به شما رحم کند.»
هرچند از دست دادن عزیزانمان سخت است و دلمان میخواهد برای آنها که حالا دستشان از دنیا کوتاه شده است کاری را انجام دهیم، اما باید همً و غمًمان این باشد که او دیگر دستش از دنیا کوتاه شده است و چشم به راه رسیدن توشهای است تا قفلهای بسته در برزخ برایش باز شود و به آرامش ابدی برسد. اما گاهی آنچنان درگیر کارهایمان هستیم که از اصل کار غافل میشویم یا این فکر به ذهنمان میرسد که در پی اجابت آمال و آرزوهای متوفیمان باشیم در حالیکه هیچ ارزشی برای دنیای پس از مرگ او ندارد.
بنابراین لازم است فکر کنیم و بدانیم چه چیز و چه کاری مؤثر است. مواردی که در بالا گفته شد نه تنها رحمی به مردگان نمیکند بلکه مرحم زخم دل بازماندگان هم نخواهد شد. نه آمرزش مردگان را در پی دارد و نه آرامش بازماندگان. البته گاهی خانوادهها نمیدانند و گاهی هم میدانند، اما عمل نمیکنند. بیایم این بدعتها را کنار بگذاریم تا ناجی رفتگان باشیم. این قبیل مراسمات آب به غربال پیمودن است. آگاه باشیم و با این آگاهی سفره خیرات گذشتگان را پر کنیم نه جیب سودجویان.