جوان آنلاین: کاربری با نام «دانشطلب» در یادداشتی در گذرگاه تلگرامی مکشوفات شت: اگر بپرسند زیباکلام غربپرستی تند و شدیدتری دارد یا زیدآبادی پاسخ بنده دومی است. حرف اصلی زیباکلام این است که استعمار تقصیر خودمان بود، چون ضعیف بودیم، در مرحله بعد به نوعی ذاتانگاری میرسد که با حقارتمان کنار بیاییم و بیهزینه تسلیم شویم. این حرف را میشود به چالش کشید و مثالهای تاریخی آورد و در نهایت این امکان یا احتمال را مطرح کرد که قوی شویم تا زورشان به ما نرسد. در ذهن زیدآبادی، اما فقط یک گزاره پیدا میشود که «تقصیر ما است» و پشتش هیچ نظریه یا موضعی نیست که بشود به چالش کشید و دربارهاش به بحث نشست. فقط باید ایمان بیاوریم که تقصیر ما است.
برای زیدآبادی امریکا صورت خدایگونه دارد. از افغانستان هم که عقب مینشیند آن را تدبیر و طراحی قابل تحسین جا میزند و به شکل مضمر و مناسکی ذکر «خاک بر سر ایران» را تکرار میکند که عقبنشینی بلد نیست. در سوریه هم که امریکا نمیتواند مثل عراق داستان شیمیایی را به انتها برساند و جنگ گسترده راه بیندازد آن را یک امتیاز ارادی به روسیه به حساب میآورد تا پوتین در اوکراین معامله کند. برای اینکه «خاک بر سر ایران» جا نیفتد حتی از روسیه تمجید کرده بود که ایدئولوژیک نیست و رفاه مردمش را میخواهد به همین دلیل مایل نیست در اوکراین مداخله پرهزینه داشته باشد. به طور کلی تقصیر ماست و خاک بر سر ایران. برای زیباکلام قضیه انگار جنبه سرگرمی پیدا کرده. تندترین حرفها را میزند و رسانههای داخلی را با اوج غربپرستی تا حد دفاع از رضاخان پر میکند. مینویسد و مناظره میکند و پول درمیآورد. زیدآبادی هم کاسبی خودش را دارد و در روزنامه کرباسچی که به آن میگوید خصوصی (به کثیفترین بخشِ رانتی نظام میگوید خصوصی) قلم میزند و دبیری میکند و پول درمیآورد. ظاهراً زیباکلام خودش هم میداند دیگر از منطق گذشته و کارش کلکل شده، اما زیدآبادی با ایمان و اعتقاد راسخ ادامه میدهد. اصرار دارد لجبازی همراه با ادبیات گزنده و تحقیرآمیز (شبیه هاشمی، کرباسچی و روحانی) را کنار نگذارد. زیدآبادی از وحشی شدن براندازها این فرصت را به دست آورد تا مارک ضدخشونت به خودش بچسباند و وارد این تقلا شود تا نفرت عجیب و انباشته بین خطوطش را انکار کند. همین فشار ذهنی که به خودش میآورد تا بازی دوگانه را پیش ببرد باعث پرت و پلا گویی میشود. مثلاً مینویسد: «اوباما به رغم میل باطنی خود مجبور به مداخله نظامی در لیبی شد»، این حرف را احتمالاً هیچ وقت از زیباکلام نمیشنویم. او اگر بخواهد تجاوز و ویرانسازی را توجیه کند راحت میگوید امریکا خوب کرد، چون قذافی فلان و بهمان بود، اما زیدآبادی آنقدر زرنگ و خوشاشتهاست که دوچهره را با هم میخواهد، هم عاشق و هم منتقد.
زیدآبادی به جنایتهای امریکا واقف است ولی میگوید تقصیر ما است که نتوانستیم با جنایتکار کنار بیاییم. بدعهدی امریکا را قبول دارد، اما تقصیر ما است که تعهد بیشتری ندادیم. ملتفت است که برجام به دست اوباما نقض شد، اما تقصیر ما است، چون اوباما «پس از امضای برجام به شدت از رفتار ایران ناراضی شد» و «انتظار اوباما از برجام برآورده نشد و او در کاهش تحریمها مردد ماند.» برجام الحاقیهای دارد که فقط امثال زیدآبادی از آن خبر دارند آن هم اینکه باید برای برجام ۲، ۳، ۴ و... پیشقدم میشدیم. اگر اوباما یادش رفت الحاقیه را بدهد ظریف امضا کند یا نگفت تعهدات امریکا مشروط است آن هم تقصیر ما است. در ماجرای فلسطین باز میتوانید پرت و پلا گویی و ترکیب عشق و انتقاد را ببینید: «اوباما مخالف سرسخت گسترش شهرکهای یهودینشین در سرزمینهای اشغالی فلسطین بود و حتی اضافه کردن یک آجر بر آنها را برنمیتافت. با این حال، دولت بنیامین نتانیاهو با اتکا به حمایت حزب جمهوریخواه امریکا و استفاده از لابیهای مخصوص به خود در واشینگتن و سایر پایتختهای جهان به چالش با اوباما برخاست و به سیاست گسترش شهرکها ادامه داد.» جز این معنی میدهد که در امریکا دموکراسی نیست، اوباما مترسک بود و ما با کارتلهای نفتی - نظامی طرفیم که دست تندروها هستند و آنها هم فقط تجاوز و سلطه را میفهمند؟
حتی در حادثه شاهچراغ تقصیر ناامنی را گردن ایران انداخت که پهپاد فروخته و مذاکرات را تعلیق کرده و تحریمها را ادامه داده! راهحل هم اینکه بازداشتیهای بیگناه را آزاد کنید تا ایران ویران که دیگر اثری از پلنگان و شیران ندارد کنام ماران و موران نشود. فرصتطلبی را شاید بشود گاهی نادیده گرفت، اما در ترور؟ ربط و بیربط را چه؟ پرت و پلا گویی آمیخته به نفرت و مقصرتراشی آن هم با این ادعای تکراری که من ساده و بیتوقع و دلسوز هستم چطور؟ اینقدر احمق فرض کردن مخاطب، آن هم مسئولان رده بالای کشور بیش از اینکه رقتانگیز باشد ترسناک است، ترس از اعتماد به نفس متوهمانه و دگماتیسمی کور و انتقامجو.