سیمای شهرها هر قدر به لحاظ بصری فرهنگیتر شود، روح و روان شهروندان آرامتر و متعادلتر میشود. اگر طی چند دهه گذشته معماری شهرهای ایران در بستری وحشی، خشن و بیهویت گسترش پیدا کرده و سبب آشفتگی روان شهروندان شده است، از دل این شلوغی بعضاً شاهد برخی اتفاقات خوب هم بودهایم. این روزها افزایش بیلبوردهای شهری که محتوای فرهنگی ارائه میدهند به شهروندان تهرانی این پیام را انتقال میدهد که فرهنگ میتواند یک اولویت باشد.
ایران را اساساً با شاعران بزرگش میشناسند و به عبارتی بزرگترین میراث هنری و فرهنگی ما ایرانیها شعر و شاعری است. شهرداری تهران با نصب بیلبوردهایی که محتوای آنها یک بیت شعر از شاعران معاصر است، رویکرد خوب و امیدوارکنندهای را آغاز کرده است. سال گذشته نیز شاهد بیلبوردهایی بودیم که معماری ایران را در گسترهای وسیع به رخ انظار عمومی میکشید. نفس عمل که اولویت دادن به مقوله فرهنگ است یک گام رو به جلو در مدیریت شهری محسوب میشود، اماای کاش سازمان زیباسازی شهرداری تهران در کارش مردم یا دستکم خود شاعران را مشارکت میداد، اما به نظر میرسد انتخاب اشعار صرفاً از سوی یک تیم محدود انجام میشود. بعید است سازمان زیباسازی پیش از آغاز به کار در انتخاب اشعار از شاعرانی که بخشی از آنها در قید حیات هستند درباره این موضوع نظرخواهی کرده باشد، چون به نظر میرسد ابیاتی که انتخاب شده میتوانست به مراتب بهتر باشد. بسیاری از آنها بهترین سروده شاعرانش نیستند.
بسیاری از ابیات جزو سرودههای زیر متوسط شاعران است. خیلی از اشعار از آن دست ابیاتی هستند که اگر آنها را به تنهایی از دل یک شعر بیرون بکشیم، معنا و زیباییشناسی اول را نخواهند داشت. از معیارهای اصلی برای سنجش کیفیت یک شعر آن است که اگر بیتهای آن را از هم جدا کنیم و بخواهیم به شکل جدا به ابیات نظر کنیم هر بیت دارای پیام، مفهوم و زیباییشناسی مختص به خود باشد، یعنی ابیات شعر به عنوان یک کل هویت و شخصیت داشته باشد و هر بیت هم بهطور مجزا دارای شخصیتی مستقل باشد. شعر حافظ و سعدی بیش از همه از این ویژگی برخوردار است. برای مثال شعر معروف «بنیآدم اعضای یک پیکرند، که در آفرینش زیک گوهرند»، به تنهایی هویت معنایی منحصر به فردی دارد که با معنای کلی شعر تناسب دارد یا شعر معروف «دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را حقا که راز پنهان خواهد شد آشکارا» از حافظ به تنهایی دارای شخصیت است و در رابطه با کل شعر در تناسب معنایی یکپارچهای قرار میگیرد.
با این وصف کسی که قرار است از دل اشعار شاعران معاصر برای بیلبوردهای شهری یک بیت را بیرون بکشد باید از درک این موضوع برخوردار باشد تا بتواند بهترین بیت را انتخاب کند، اما به نظر میرسد این اتفاق در انتخاب ابیات رخ نداده است. اما وقتی میبینیم در بیلبوردهای مربوط به شعر سهراب سپهری آنقدر مسامحه صورت گرفته که به جای تصویر سهراب تصویر بازیگر او در یک فیلم سینمایی به شعرش سنجاق شده، متوجه میشویم که کار تا چه اندازه جدی بوده است! البته این اشتباهات قابل تصحیح است، همانطور که به سرعت اصلاح شد، اما غرض از این نوشتار اصلاح یک روند در آینده است.
درباره استفاده از دیالوگ فیلمهای جنگی در هفته دفاع مقدس نیز این عدم مشارکت اساتید فن به وضوح به چشم میخورد که شرح آن پیشتر در گزارش مربوط به آسیبشناسی بیلبوردهای هفته دفاع مقدس رفت. بدیهی است، سازمان زیباسازی هر قدر بازوی تخصصی کارهایش را ارتقا دهد در واقع احترام بیشتری به مردم گذاشته است.