کد خبر: 1177948
تاریخ انتشار: ۲۲ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۴:۴۰
در میان اهالی اندیشه معروف است که غرب وقتی می‌خواست وارد جهان ایرانی شود یا به تعبیر برخی به جهان ایرانی حمله و تجاوز کند، ابتدا با ابزار و تکنولوژی سراغ ما آمد.
حدیث عارف‌پور

در میان اهالی اندیشه معروف است که غرب وقتی می‌خواست وارد جهان ایرانی شود یا به تعبیر برخی به جهان ایرانی حمله و تجاوز کند، ابتدا با ابزار و تکنولوژی سراغ ما آمد. طلایه و کاکلی که از آن جهان نمایان شد، همین بود و البته در همین حد نماند تا آنکه دم خروس فلسفه و بنیاد‌های نظری‌اش هم بیرون زد. در مواجهه ایران و ایرانی با غرب و تمامی دستاورد‌ها و البته اندیشه‌های بنیادین و فلسفه‌هایش، بسیاری به سخن آمده‌اند که شاید مشهورترین آن‌ها از جهت آغازکنندگان جلال آل‌احمد باشد با کتاب غرب‌زدگی‌اش که دوست و دشمن بسیار هم دارد، لکن پیش از جلال دیگرانی هم بوده‌اند که به غرب اندیشیده و از برای جهات مختلفه هجومش سنگر سخن ساخته‌اند تا برای بی‌پناهان، سپری ولو کم‌جان بسازند. در این میان می‌توان به سیدفخرالدین شادمان و کتابش با عنوان «تسخیر تمدن فرنگی» اشاره کرد.
وی در این کتاب کار‌های بسیاری کرده از جمله آنکه همان ابتدا به سال‌های زیسته در دل فرهنگ فرنگی اشاره کرده است و تجربیات برآمده را با ما سهیم می‌شود.
وی می‌نویسد: «می‌خواهم برای هموطنانی که پس از ۱۵ سال اقامت در فرنگ به دیدن‌شان شادمان شده‌ام کلمه‌ای چند بنویسم، اما در فکرم که چه باید نوشت؟! آیا دیده را نادیده و شده را ناشده بگیرم و مصیبت‌های ایران را از یاد ببرم و مانند کسانی که مدعی اصلاح کردن جمیع امور ایران شده‌اند و جز گمراه کردن ایرانی قصدی ندارند، همه بدبختی‌ها را از خط و زبان فارسی و حفظ آداب و سنن خوب ملی بدانم و بنویسم که تا شعر فارسی را از میان نبریم و از چپ به راست ننویسیم و الفاظ نادرست پر از پ و چ و ژ و گ را جانشین لغات درست خوش‌آهنگ نکنیم و در تیرماه در بندرعباس گوشت خوک نخوریم و به قدر بعضی از ممالک فرنگ فرزند حرام‌زاده و زن و شوهر طلاق گرفته نداشته باشیم و برای خشنودی آخوندفرنگی به سه‌گانگی خدای یگانه و یگانگی خدای سه‌گانه اقرار نیاوریم؛ کار ما به سامان نمی‌رسد؟» (ص ۳).
واضح است که شادمان در شرایطی سخن می‌گوید که بسیاری از مستفرنگ‌ها و غرب‌مشتاقان و شیفتگان جهان اروپایی- امریکایی، علت عقب‌ماندگی ایران را به زبان فارسی و سپس نحوه فکر کردن و بعد آداب و رسوم و بسیاری از امور که فرهنگ نام دارد، بازگردانده‌اند و حالا شادمان خود را در برابر چنین هجویات و بافندگی‌هایی دیده که مارک علمی و برچسب روشنفکری هم دارند. او در ادامه انگیزه خودش در باب تألیف کتاب تسخیر تمدن فرنگی را اینگونه دردمندانه شرح می‌دهد: «در ایامی که بعضی از ایرانیان بی‌خبر از حقایق تمدن فرنگی تقلید کار‌های ناشایسته را تمدن می‌خوانند و به دست خود می‌خواهند تمدن ۲ هزارو ۵۰۰ ساله ایران را نابود کنند، بر خود واجب می‌دانم که در نخستین رساله‌ای که بعد از سفری دراز به آستانه ملت بزرگ ایران تقدیم می‌کنم، یکی از مهم‌ترین مسائل اجتماعی را مورد بحث قرار دهم و امیدوارم که جوانان مملکت این هدیه ناچیز را از من قبول کنند.» (ص ۴)
این مهم‌ترین مسئله اجتماعی ایران در نگاه شادمان چیست؟ او خودش از آن به عنوان بلای خانمان‌سوز یاد می‌کند: امروز ایرانی به بلایی گرفتار شده که بدتر از آن هرگز ندیده است. خانمان‌سوز بلایی که ریشه‌اش را خشک خواهد کرد.» (ص ۴)، اما در سطور بعدی از این بلای خانمان‌سوز در یک کلمه اینگونه نام می‌برد: «فکلی».
در تعریف فکلی هم معتقد است که نمی‌شود به چند جمله اکتفا کرد و باید علائم فکلی را نوشت تا شناخت آن آسان شود. وقتی هم زبان به گفتن علائم و نشانه‌های فکلی باز می‌کند، آن را موجودی می‌داند که نمی‌تواند غرب را به خوبی بشناسد و بشناساند. این فقدان معرفت او را در جرگه مقلدان تام و تمام غرب قرار می‌دهد. فکلی به زبان فارسی علاقه نداشته و هیچ اهتمامی هم برای درست آموختن آن ندارد و این شاید مهم‌ترین نشانه‌ای باشد که شادمان روی آن بسیار مانور می‌دهد.
یکی دیگر از علائم فکلی در نگاه شادمان، نمایش دادن سواد و آگاهی است که حقیقتاً آن‌ها را ندارد ولی به شدت ژست آن را گرفته و به دیگران فخرش را می‌فروشد.
او البته فکلی را به قشر روشنفکرمآب منحصر نکرده و از طلاب مدعی ولی کم‌عمق هم به عنوان فکلی یاد می‌کند: «فکلی جوجه فقیه یا فقیه‌نمایی خوش‌عبا و قبا، کوتاه‌ریش و کوچک‌عمامه است که چند کلمه فارسی و عربی یاد گرفته و سی‌چهل کتاب از نویسندگان کم‌فکر و پرنویس مصر و شام خوانده و با هزار زحمت دویست‌سیصد اصطلاح و عبارت که ترجمه ناقص اصطلاحات و مطالب علمی و فلسفی فرنگی به زبان عربی است به خاطر سپرده و چند لغت فرنگی ناقص تلفظ را چاشنی کلام خود ساخته است و با گستاخی هرجا با هرکس در هر باب بحث می‌کند، بی‌خبر از حدیث و خبر و غافل از علم و ادب قدیم و جدید. نه از افکار افلاطون آگاه است و نه از عقاید کانت، با این همه فلسفه قدیم و جدید را با یکدیگر می‌سنجد و علم‌فروشی می‌کند.» (ص ۱۷)
شادمان از غلبه تمدن فرنگی بر ایران، سخت هراسان است و باور دارد که ایران باید برای تسخیر تمدن فرنگی، روی عقلانیت ویژه خود بایستد. علاوه بر این نگرانی دیگری دارد و آن شناخت سطحی غرب و ظاهربینی نسبت به آن است.
او در نحوه اقتباس خوبی‌های غرب معتقد است: «در خرید متاع علم و فن و هنر، معامله ما با فرنگی آسان است، یعنی کتاب علمی و فنی و مجسمه و تصویر و ماشین را می‎توان با دل آسوده خواند و دید و تماشا کرد و اصول هر یک را بی‎چون و چرا پذیرفت، اما بیشتر انواع کتب و به خصوص تاریخ و سفرنامه و حتی تاریخ علم، به هر زبان فرنگی که باشد، کم‌وبیش به رنگ حسد و کینه و تعصب نژادی و دینی و اروپاپرستی آلوده است و قبول همه مطالب آن‌ها بی‎دقت و تأمل از خامی و ساده‌لوحی است.» (صص ۱۰۲- ۱۰۱).
در پایان باید پرسید، به راستی بهترین راه مواجهه با غرب چیست؟ غرب‌ستیزی یا غرب‌گزینی یا غرب‌زدگی؟

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر