کد خبر: 1177947
تاریخ انتشار: ۲۲ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۵:۰۰
تحلیل سیدالشهدا (ع) از درد و درمان و نسخه ایشان برای سلامت جامعه
پزشک نسخه می‌نویسد، اما پشتوانه مهم این نسخه‌نویسی علاوه بر دانش کافی از وضعیت بیمار، تصویری است که از سلامتی دارد. او می‌داند سلامتی و حالت طبیعی چیست که اگر این وضعیت بر هم خورد، یعنی بیماری رخ داده است. نسخه‌ها هم برای بازگرداندن فرد بیمار به سلامتی نوشته می‌شوند.
سیدمیثم میرتاج‌الدینی

در یک مقیاس بزرگ‌تر، جامعه گاهی بیمار می‌شود و در شرایط بحران قرار می‌گیرد. اینجاست که پای فلسفه سیاسی به زندگی‌ها باز می‌شود تا تصویر سلامتی را نمایان سازد. کسی هم که به عنوان نظریه‌پرداز سیاسی برای این جامعه نسخه می‌پیچد، مبتنی بر یک فلسفه سیاسی، تصویری از وضعیت سلامت دارد. همچنین باید دانست که اساساً در وضعیت‌های بحرانی نظریه‌های سیاسی می‌شکفند. چنانچه توماس اسپریگنز می‌نویسد: «بسیاری از برجسته‌ترین نظریه‌های سیاسی در واکنش به درهم‌ریختگی یا خطر درهم‌ریختگی نظم مدنی نوشته شده‌اند.» (فهم نظریه‌های سیاسی، ص ۵۶)
حال با این مقدمه می‌توان رفت سراغ جامعه مسلمانان در عصر امام حسین (ع). ما بدون آنکه بدانیم امام حسین (ع) چه تصویری از سلامت جامعه دارد و جامعه زمانه خود را دچار چه بحران و بیماری می‌داند، نمی‌توانیم قیام حضرت را به خوبی و درستی تحلیل کنیم چراکه نمی‌توان تصویر سلامت را از یک فلسفه سیاسی چپ مارکسیستی یا راست لیبرالی گرفت و سپس بر حرکت امام حسین (ع) تحمیل کرد، بی‌آنکه سراغ تصویر خود امام از سلامت جامعه برویم.
افتادن در دام پارادایم‌های تحلیلی موجود چپ و راست، ثمره بی‌توجهی به آسیب‌شناسی امام حسین (ع) از وضعیت موجود و غفلت از وضعیت مطلوب حضرت است. اگر یکی متأثر از نگاه چپ مارکسیستی قیام امام حسین (ع) را منحصر در دستیابی به حکومت تلقی کند و در طرف مقابل کسی متأثر از لیبرال‌دموکراسی هدف حرکت امام را صرفاً صیانت از حق مشارکت مردم در امر حکومت و شوریدن اصلاحی علیه حاکمیت استبدادی قلمداد کند، امام حسین (ع) دلخواه خود را تحلیل کرده است نه حقیقت آنچه در تاریخ رقم خورده است، از این رو باید پرسید: «امام حسین (ع) مهم‌ترین بیماری و بحران عصر خویش را چه می‌دانست؟»
رجوعی به کلمات برجای مانده از سیدالشهدا (ع) نشان می‌دهد اصل بیماری و بحران «یزید» است، یزید، هم به منزله شخصی با صفات و روحیاتی مشخص و هم به مثابه شخصیتی از یک جریان و حزب و قبیله خاص.
به بیان دیگر گاه بیماری، ظلم موردی حاکم است و گاه بیماری، وجود حاکمیت. گاه رفتار یک حاکم ناعادلانه است و گاه به قدرت رسیدن یک حاکم ناعادلانه.
درباره یزید این هر دو صدق می‌کند؛ چه آنجا که ماجرای بیعت با یزید به عنوان ولیعهد پدید می‌آید و امام حسین (ع) در برابر این درخواست معاویه، سفت و سخت مقاومت می‌کند و سعی دارد با روشنگری، تمام خواص جامعه را با خود همراه کند و چه آنجا که یزید بر تخت نشسته و از امام حسین (ع) بیعت می‌خواهد و پاسخ می‌شنود: «انا لله و اناالیه راجعون و علی الاسلام السلام، اذ قد بلیت الامه براع مثل یزید. وَلَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللّه ِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ: اَلْخِلافَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلى آلِ اَبى سُفیانَ» «باید فاتحه اسلام را خواند وقتی شبانی، چون یزید بر سرنوشت مسلمانان و اسلام حاکم شود. از جدم رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود: خلافت بر آل ابوسفیان حرام است». (بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۶) این یعنی نه تنها مشکل اصلی جامعه یزید فاسق و فاجر که بالاتر به خلافت رسیدن آل‌ابوسفیان است.
همچنین در نامه امام حسین (ع) به معاویه آمده است: گفته بودى مردم را داخل فتنه نکنم، ولى من فتنه‏اى بزرگ‏تر از امارت و حکومت تو نمى‏شناسم. گفته بودى، به خودت و دینت و امت محمد (ص) نگاه کن، ولى به خدا سوگند، هیچ چیزى را برتر از جهاد با تو نمى‏دانم. معاویه تقواى الهى را پیشه ساز و بدان خداوند را کتابى است که در آن هیچ کوچک یا بزرگى را از آن فرو نمى‏ماند، مگر آنکه آن را شمارش مى‏کند. بدان، خداوند هرگز کسانى را که تو به ظن و گمان خود آنان را کشتى فراموش نخواهد کرد. همچنین کار تو را که مى‏خواهى کسى را که شراب مى‏نوشد و با سگ‌بازى مى‏کند، به عنوان خلیفه مسلمانان معین کنى. من سرانجام تو را به جز اینکه عذاب خداوند را در پى خواهد داشت نمى‏بینم، تو با این کار دنیاى خود را نابود و رعیت را نیز ضایع مى‏کنى‏.
در همین بخش از نامه امام حسین (ع) پس از شناسایی درد و بیماری و بحران زمانه خویش، به نسخه درمانی هم اشاره می‌کند و آن چیزی نیست جز جهاد، مبارزه و براندازی امویان.
به عنوان شاهدی دیگر می‌توان به خطبه حضرت در منزلگاه بیضه اشاره کرد؛ آنجا که بیماری‌های فراوان حکومت اموی را برمی‌شمارد که همه بازگشت به یک درد دارد و آن حکومت بنی‌امیه است و سپس نسخه درمان را مبارزه با چنین حکومتی عنوان می‌کند:
أَیهَا النّاسُ؛ إِنَّ رَسُولَ اللّهِ (صلى الله علیه وآله) قالَ: «مَنْ رَأى سُلْطاناً جائِراً مُسْتَحِلاًّ لِحُرُمِ اللهِ، ناکثاً لِعَهْدِ اللهِ، مُخالِفاً لِسُنَّةِ رَسُولِ اللهِ، یعْمَلُ فِی عِبادِاللهِ بِالاِثْمِ وَ الْعُدْوانِ فَلَمْ یغَیرْ عَلَیهِ بِفِعْل، وَ لاَ قَوْل، کانَ حَقّاً عَلَى اللهِ أَنْ یدْخِلَهُ مَدْخَلَهُ»؛ اى مردم! پیامبر خدا (ص) فرمودند: «هر کس سلطان ستمگرى را ببیند که حرام خدا را حلال شمرده، پیمان الهى را شکسته و با سنت رسول خدا (ص) مخالفت ورزیده، در میان بندگان خدا به ستم رفتار مى کند و او با زبان و کردارش با وى به مخالفت برنخیزد، سزاوار است خداوند او را در جایگاه آن سلطان ستمگر (دوزخ) بیندازد.»
به باور امام حسین (ع) نسخه چنین درد و بحرانی، مبارزه و جهاد است و نتیجه طبیعی جهاد از دو حال خارج نیست:
الف) رسیدن به حکومت و امری که حضرت آن را حق خود می‌داند: «إنّی أحقّ بهذا الامر لقرابتی برسول الله.»
ب) نیل به شهادت که باز حضرت در جایی خود از آن خبر داده بودند: «اُخْرُجْ فَإِنَّ اللّهَ قَدْ شاءَ اَنْ یراک قَتیلا... إِنَّ اللّهَ قَدْ شاءَ أَنْ یریهُنَّ سَبایا» (بحارالانوار ج۴۴ ص۳۶۴).
هر تشخیص بیماری، نسخه درمان خود را می‌طلبد و هر نسخه درمانی، پشتوانه‌ای از تصویر سلامتی دارد. اگر تصویر ما از سلامتی جامعه، صرفاً «قدرتمند کردن جامعه» باشد و اگر بیماری را صرفاً استبداد یا نبود حق دخالت در حکومت توسط مردم بدانیم، حرکت امام حسین (ع) یک راه درمان و یک اصلاح موردی بود به هدف بازپس‌گیری حق مردم، نه قیام برای براندازی حکومت اموی. طبعاً به دنبال چنین دیدگاهی ادعا می‌شود: امر به معروف امام صرفاً شامل حال حکومت بوده نه مردم زمانه، در حالی که اصل بیماری و بحران از منظر سیدالشهدا (ع) به قدرت رسیدن بنی‌امیه با مصداق شخص یزید است، از این رو براندازی حکومت یزید امری واجب است که اگر مردم همراهی نکنند، نشان از مرگ اراده مردم دارد که جز با شهادت و خون درمان نمی‌شود (ر. ک: امامان اهل بیت (ع) اثر شهید سیدمحمدباقر صدر).
همچنین باید تأکید کرد، تصویر امام حسین (ع) از وضعیت سلامت جامعه، رسیدن به دموکراسی نیست تا مطابق این فلسفه سیاسی، نظریه سیاسی امام را اصلاح کردن به منظور قدرتمند کردن جامعه بدانیم. تصویر امام حسین (ع) مبتنی بر فلسفه سیاسی اسلام است که در آن نباید حاکم از آل ابوسفیان باشد، لذا نظریه سیاسی مبتنی بر چنین فلسفه سیاسی را باید از کلام امام بیرون کشید نه آنکه برای آسان کردن تحلیل قیام، دست به پارادایم‌های ازپیش‌مهیا بزنیم، بی‌توجه به آنکه خود سیدالشهدا (ع) در باب بیماری زمانه و راه درمان آن چه نظری دارد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر