سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: این روزها خانوادهها دست به یکی کرده و خود را روی سایلنت گذاشتهاند! وقتی در خانه سکوت عجیبی برقرار شده است، وقتی در میان مادر و پدر و فرزندان درددلی صورت نمیگیرد، وقتی بین مرد و زن گفتمان مناسب و صحیح درباره سادهترین چیزها صورت نمیگیرد، وقتی استفاده مناسب همراه با مهر و محبت از زبان و گفتار نمیکنیم، بالطبع کانون خانواده تبدیل به یک زیستن اجباری و سرد خواهد شد، طوری که انگار نه انگار کسی در این جمع با هم نسبتی دارند.
در حوزه روابط خانواده و زناشویی افراد، یکی از عواملی که میتواند رفته رفته باعث فروپاشی خانوادهها شود، همین عدم ارتباط مؤثر از طریق کلام و گفتار مناسب است. پرداختن به تبیین و توضیح آنچه ما انتظار داریم بسیار ساده است و میتواند بسیار بسیار کمک کند تا دیگران ما را بهتر شناخته و در جهت تحقق انتظارات ما نیز کمک کنند.
فراموش نکنیم پیشینه سخن گفتنهای ما مبتنی بر آداب و ادبیات کهن ماست. ادبیاتی که مزین به آرایههای ادبی است. اولین ارتباط کلامی ما زمانی اتفاق میافتد که چشممان به روی اعضای خانواده در اول صبح باز میشود: سلام صبح بهخیر! اغلب همه این جواب شیرین را چشیدهایم: سلاااام به روی ماهت... حتی در جامعه اولین گام برای برقراری ارتباط بین افراد سلام و علیکی است که با هم در یک اتفاق و برخورد دارند. اما متأسفانه این گام نخست این روزها کمرنگ شده است. خیلیهایمان از یکدیگر روی گردانیم مبادا کسی بپرسد حالتان خوب است؟ و خدای نکرده ما بخواهیم راستش را بگوییم. غافل از اینکه کسی که حال ما را میپرسد یعنی ما برایش مهم هستیم و اگر بگوییم نه و بگوید چرا؟ این شاید نقطه آغازی است برای حل مشکل ما.
حرف، حرف میآورد، بیا حرف بزنیم
مادر و دخترهای صمیمی اگر ساعتها با هم حرفها بزنند، برای حرف زدن وقت اضافه هم بگیرند، باز هم کم است. اگر بدانید چقدر این اختلاط کردنها خوب است، هیچ وقت از آن غافل نمیشوید. راست گفتهاند که حرف، حرف میآورد... وقتی شما با فرزند خود حرف میزنید و او را به عرصه ارتباط کلامی و مؤثر میکشانید، وقتی با استفاده از مثالهای چالشی او را به حرف میآورید، بسیار سادهتر از آنچه فکرش را بکنید او را شناختهاید. حتی در داخل خانه میان جمع خودتان توانستهاید او را بیرون از محیط خانوادگی تحت کنترل تربیتی خود داشته باشید. اینکه این روزها مشکل اصلی، سکوت و عدم برقراری ارتباط کلامی است جای خود، اما متأسفانه خیلی از حرفها، درددلها و سخن گفتنها در شرایط فعلی منجر به مشاجره میشود. دلیلش هم عدم درک مناسب از یکدیگر است که آنهم باز برمیگردد به عدم ارتباط مؤثری که در کلام منعقد میشود. درست است که میتوانیم از زبان بدن افراد و یا گونههای مختلف رفتاری و... حالشان را کمی متوجه بشویم، اما این کامل نیست و شاید نتواند گرهگشای برخی مسائل باشد، پس باید گفتوگو کرد.
شاعر عاشقانهها باشیم
باباعبدالله همیشه میگفت: بنشین و بفرما و... یک معنی را میدهد. مهم این است کدام را به که بگویی. یادش بهخیر پدر پیر مراد ما هر وقت کسی را صدا میکرد یک «جان» کنارش میگذاشت. مجیدجان، امیرجان، گلینجان، آنقدر با محبت صدا میکرد گویی جان خودش را نثار او کرده باشد. خب سخنی هم که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. همین هم بود که سالهای سال بدون این امکانات رفاهی، بدون حتی کولرگازی و بخاری و ماشین ظرفشویی و... خوش و خرم بودند.
اصلاً بگذارید سادهاش را برایتان بگویم: عشق خانوادهتان را اگر در دلتان پرورش دهید و مدام در دلتان محبت آنها را تقویت کنید، حرارت نفسهایی که همسرتان را صدا میکنید تمام وجودش را دربر گرفته و معجزه میکند.
باباعبدالله یک جان ساده در کنار نام دخترش میگذاشت و با همه جانش او را صدا میکرد...
شعر گفتن عاشقانه همین است دیگر، همین است که حرفت را نقاشی کنی و تحویل طرف مقابلت بدهی. کم هنری نیست. اگرچه بسیار سخت و دشوار باشد، اما قطعاًَ خانمها بلد هستند. بلد هستند وقتی مردشان از پی کارزار به خانه برگشته است حرفهایشان را نقاشی کرده و نثار مقدم او کنند. بلد هستند یک جان کنار نام عشق خودشان بگذارند و خستگی را از چهره او بزدایند. بله او خواهد فهمید برای چه کسانی بیرون از خانه بهقول خودش جان کنده تا لقمه نانی دربیاورد... حتی اگر اینها را بداند باز هم شما مکرراً بفهمانید چقدر منتظر او بودهاید. اگر همه این محبتها را در کلام منعقد کنید و در چشمهای همسرتان با مهر نگاه کنید آیا مؤدت و محبت بین احدی کم خواهد شد؟
گاهی اوقات نشستن پای صحبتهای کسی یا کسانی آنقدر ما را آرام، راضی و خشنود میکند که هیچ چیز جایگزین آن لحظه زیبا نیست. حتماً همه ما این را درک کردهایم که فلانی چقدر زیبا حرف میزند، آدم دوست دارد بنشیند و یک دل سیر با او گفت و شنود کند.
بعضیها چرا اینگونهاند؟ به نظر میرسد، چون درون زیبایی دارند و زیبایی از وجودشان بر نگاه، کلام و رفتارشان نیز اثر میگذارد. بدیهی است که از کوزه همان تراود که در اوست.
زبان و ادبیات فارسی ما مملو است از کلمات و الفاظ توصیفی مناسب. شاعران و برجستگان ادبی ما پیرامون شور و شیدایی عاشقانهها سردادهاند. از چنین زبانی با این قدمت زیباییشناسی در گفتار بعید است که هنگام صدا کردن همسری توسط مرد خطابه یا امری باشد.
سخت نیست زیبا سخن گفتنی که عادت دیرینه ما بوده است. یک «م» در ادبیات عاشقانه ما دنیایی را به هم وصل میکند. وقتی یک حرف فاصله زیادی را بین عزیز تا عزیزم از بین میبرد دریغ کردنش واقعاً بیانصافی است. کلام خود را مزین به آرایههای ادبی و توصیفی کنیم.
تصور کنید در حین کار هستید: خانم شما در فضای ذهنی مناسب و آرام، البته بیخبر از احوال شما، در فضای مجازی پیامی عاشقانه میفرستد. شایسته است اگر چه دست شما بند است، اگر چه فضای ذهنیتان درگیر کار و سختیهاست، اگر چه هماکنون که این پیام را میخوانید وقت سر تکان دادن را ندارید، کافی است و شایسته است پیام وی را جای بیپاسخ گذاشتن به توجیه اینکه مگر نمیدانی من سرم شلوغ است؟! اینگونه پاسخ بدهید: «مهربانم از اینکه در این لحظه و شرایط سخت کاری به یاد من بودی و مرا از این حالت درآوردی ممنونم. در اسرع وقت با تو صحبت خواهم کرد.»
به سادگی هرچه تمامتر در عین اینکه شرایط خود را نیز بازگو کردهاید از وی تقدیر و تمجید کرده و او را به گفتمانی در فضای ذهنی آرام در زمان مناسب دعوت کردهاید.
ترجیحاً حرفهایمان را به هم تلگرام نکنیم
زحمت میکشید ابتدای صبح از کانالهای مختلف صبح بهخیر فوروارد میکنید، غروب هم یک خسته نباشید تصنعی و چند استیکر شکلکهای جورواجور اینترنتی. آقا هم زحمت میکشند لایکی از سر تکلیف میفرستند که یعنی من هم به یادت هستم. دست آخر هم انتظار داریم زندگی سرشار از عشق باشد!
بهتر نیست به سادهترین شکل ممکن، در عرض چند لحظه کوتاه تماسی حاصل کنید و دوستت دارمهایتان را بیان کنید؟ بهتر نیست جای آنکه برای هم شکلک بفرستید بگویید در جان منی و چقدر برایم مهم هستی؟!
خانمها! آیا میدانید اگر همسرتان که کمی دیر کرده، به او تلفن بزنید بگویید چقدر نگرانش هستید و منتظر حضور او، باعث شوید همسرتان بیشتر احساس تعلق کند؟
آیا میدانید اگر همینها را بخواهید پیامک کنید، ممکن است حوصلهتان نگیرد حتی سلام کنید و با سردی تمام بگویید کجایی؟ و ایشان هم در راه نتواند برایتان شرح حال تایپ کند! و بگوید تو راهم... در نهایت یک رابطه سرد را پیش گرفتهاید.
با امر و نهی و تحکمآمیز حرف نزنیم
وقتی میخواهیم همسرمان و فرزندمان را صدا بزنیم طوری نباشد که انگار امر کرده و او را طلب نمودهایم. خانههای هیچ کدام ما هزار متر نیست، حتماً نباید بگوییم بیا تا ما به سمت او حرکت کنیم چیزی را بگوییم یا نشان بدهیم. نگوییم حسین بیا... بیا کارت دارم بعد او را برای دیدن عکسی که ما خوشمان آمده و ممکن است برای او جذاب نباشد، آمرانه دعوت کنیم! بگوییم حسین جان... بعد که توجه او جلب ما شد، به سمت او رفته و او را برای دیدن عکسی دعوت کنیم... به این تصویر نگاه کن چقدر زیباست!
در جواب سؤال و مطالبه هیچ چیز نه نگوییم و با غضب افکار خودمان را تحمیل نکنیم.
عادت کردهایم اگر چیزی خلاف میل ما بود مدام بگوییم نه. تصور کنید همسرتان چیزی از شما بخواهد و به نرمی در لسان خویش بکوشد تا شما را متقاعد کند.
عادت کنیم و بکوشیم بلافاصله نه نگوییم. حتی اگر قرار است مخالف چیزی باشیم چنانچه آن چیز خلاف فضایل اخلاقی و انسانی نیست، به ایشان اجازه دهیم تا ما را متقاعد کند یا به خودمان فرصت دهیم درباره آن موضوع تحقیق کنیم تا شاید ما نیز جذب آن شدیم.
«-امسال اگر صلاح بدونی پرده خانه را عوض کنیم.»
نگوییم نه مگه نمیبینی دستم خالیه عوض اینکه همکاری کنی خرج میتراشی؟... بگوییم ممنون که به فکر تنوع و نشاط خانه هستی... اجازه بده با هم بررسی کنیم، برنامهریزی کنیم انشاءالله ...
به دو گفتار بالا دقت کنید. در قسمت اول عدم گفتار مناسب همراه با برخوردهای قهری و غضبآلود نه تنها به همسرتان آسیب وارد میکند بلکه بدنه زندگی را مورد تزلزل قرار میدهد. اما در قسمت دوم از وی تقدیر کردید، اما نه برای تصمیم شخصی یا سلیقه شخصی! برای آنکه به فکر زندگیاش هست و تحول برایش مهم است. حتی به وی انگیزه دادهاید تا ایدههایش را بگوید و بیان ایدههای او باعث تفکر بیشتر نسبت به زیبایی درون و آراستگی نظام داخلی خانه میشود. در آخر به او نه نگفتید و البته بله هم نگفتید، حتی نخواستید او بفهمد در تنگنا هستید. او را دعوت کردید تا بیاید با شما در جلسهای به مسائل مالی بپردازید و با برنامهریزی پیش بروید.
بعضی از ما عادت داریم تحکمآمیز حرف بزنیم... غذا میخوری؟: نخیر... بریم بیرون؟ چه خبره؟ مگه بچهای هی بریم گردش بشین تو خونهت... بزن شبکه ۲ سریال داره: میخواستی زودتر بگی، نمیبینی دارم فوتبال میبینم؟...
بدانیم که همواره انسانها در دورانهای مختلف نسبت به رفتارها و گفتارهای تحکمی واکنشهای منفی نشان دادهاند. اینکه در مقابل یک سؤال جواب منطقی و قابل فهم توأم با احترام و درک متقابل بدهیم به مراتب اثربخشی آن بیشتر است از رفتار و گفتاری که ارزشهای اخلاقی در آن مشهود نباشد و تازه تحکم و زورگویی هم داشته باشد.
وقتی کارگران یک شرکت به دلیل تأخیر در پرداخت حقوق اعتصاب میکنند گاهی با حرفهای خوب مدیر کارخانه رویکرد همه تغییر میکند. وقتی کسی در حال خودکشی و سقوط از یک برج است بارها اتفاق افتاده صحبتهای توأم با عاطفه و احساس او را نجات داده است. وقتی کسی اقدام به گروگانگیری کرده با صحبتهای مفید کار وی متوقف و نهایتاً دستگیر شده است.
در همه حال نرم و محترمانه حرف بزنیم
وقتی میخواهیم از کسی چیزی بخواهیم اغلب برای آنکه آن چیز را به سرعت به دست بیاوریم سعی میکنیم تلویحاً محترمانه و خوب و به نرمی سخن بگوییم و مقصود خود را به شکل صحیح بیان کنیم. بیایید اینگونه فکر کنیم که باید دائم برای داشتن زندگی خوب که مطالبه ماست به نرمی رفتار کرده و در بیان خود صحیحترین و نرمترین شکل ممکن را پیش بگیریم.
اگر جایی که باید سخن بگوییم سکوت کنیم و اگر حرف خوب نزنیم، شاید حسرت روزهایی را بخوریم که چقدر در سینه حرف برای گفتن داشتیم و نزدیم. چقدر میتوانستیم با یک زبان ساده دوستت دارمها را آنقدر بگوییم تا جان ما را دربر بگیرد. چقدر درک متقابل، رفتار مناسب، اصول متقاعدسازی و... را به واسطه حرفهای بیهوده و بیتأثیر خراب کردیم. هر چند خیلیهایمان عادت داریم همه عمر دیر برسیم، اما هیچ وقت برای حرف خوب و پاکیزه و عاشقانه و امیدبخش دیر نیست.
* مددکار اجتماعی و مشاور خانواده