بهروز ساری صراف در بحث وجود هاله حرارتی در اتمسفر دریاچه ارومیه با اشاره به نظریه پروفسور گلازوسکی (glazovskiy 1990)در مورد دریاچه آرال مبنی بر اینکه خشکی دریاچه آرال میتواند علاوه بر اقلیم منطقه آسیای مرکزی حتی بر اقلیم کره زمین نیز تأثیرگذار باشد،(نشریه علوم و تکنولوژی محیط زیست شاه ویژه 93 احمدی و همکاران ) اظهار داشت: با توجه به این موضوع، خشکی دریاچه ارومیه هم میتواند بهاندازه چندین برابر وسعت خود، تأثیرات اقلیمی داشته باشد.
وی ادامه داد: در ادبیات اقلیمی بحث مهمی بنام «lake effect» یا «اثرات دریاچهای» وجود دارد که در آن به تأثیرگذاری رطوبت دریاچه در کل اتمسفر منطقه اشاره میکند که چگونه رطوبت دریاچه میتواند ابرهای ورودی را بارور سازد و سهم بارش منطقه را افزایش دهد
رئیس دانشکده علوم محیطی دانشگاه تبریز بیان کرد: با این منطق میتوان گفت، خشکی دریاچه هم میتواند نتیجه معکوس داشته باشد و خشکی و حرارت متصاعد از آن میتواند سبب خشکی اقلیم دریاچه شود.
وی خاطرنشان کرد: جالب توجه است که اثرات رطوبتی این موضوع را جناب دکتر تجریشی مدیر محترم دفتر برنامهریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه هم تائید کردهاند.
صراف افزود: ساختار علمی «هاله حرارتی» یا «سپر حرارتی» دریاچه ارومیه همانند «اصول حاکم بر جزیره حرارتی» شهرها بوده و برای اینکه این موضوع بتواند جایی در ادبیات علمی پیدا کند!، میتوان از واژهای مشابه با واژه جزیره حرارتی شهری یا «urban heat island» استفاده کرد، مثلاً از واژه «dried up lake heat island» به معنای اثرات حرارتی دریاچه خشکشده.
رئیس دانشکده علوم محیطی دانشگاه تبریز اضافه کرد: در مباحث میکروکلیمای شهری آمده «همانطوریکه درجه حرارت شهرها در مقایسه با محدوده روستایی اطرافشان یا حومه شهر بهطور قابلملاحظهای افزایشیافته و این پدیده که از آن بهعنوان "جزیره حرارتی شهری» یاد میشود، موجب بروز مشکلات فراوانی شده است.
وی بیان کرد: علت اصلی جزایر گرمایی شهری «تغییر سطح زمین» در اثر توسعه شهری بوده، گذشته از تأثیر بر دما، جزایر گرمایی میتوانند تأثیرات فرعی بر هواشناسی محلی نیز داشته باشند، شامل تغییر الگوی بادهای محلی، تغییر میزان رطوبت و میزان بارش میشود.
صراف خاطرنشان کرد: وقتی محدوده شهری مثل تبریز، با وسعتی خیلی کوچکتر از مساحت حوضه آبگیر دریاچه ارومیه میتواند جزیره حرارتی داشته باشد که گذشته از نقش و تأثیر حرارتی آن، میتواند تأثیرات هواشناسی محلی را نیز دارا باشد و میزان رطوبت و بارش منطقه را دچار تغییر کند، چرا که وسعت منطقهای با عظمت و بزرگی «دریاچه ارومیه» بعد از دست دادن پوشش آبی و تبدیل آن به پهنه وسیع خشکی، تأثیرات اقلیمی آن را انکار میکنیم و نقشی برای آن قائل نمیشویم.
وی با اشاره به " بحث توازن تابش در سطح زمین" کتاب «اصول هیدرولوژی کاربردی» و «تغییرات تابش ورودی در سطح زمین» کتاب دکتر محمدرضا کاویانی و دکتر بهلول علیجانی، گفت: بر اساس نظریات ارائهشده «تمام تابشهایی که به سطح زمین میرسند از نظر حرارتی مورد استفاده قرار نمیگیرند، زیرا بخشی از آنها از سطح زمین منعکس شده و وارد اتمسفر میشود.»
رئیس دانشکده علوم محیطی دانشگاه تبریز یادآور شد: وقتی تقریباً تمام سطح دریاچه خشک میشود تا 40 درصد، انرژی تابشی خورشید را به اتمسفر بر میگرداند (به عبارتی تا هشت برابر نسبت به آب !) که همین مقدار انرژی حرارتی بهتنهایی میتواند شاخص و معیار خوبی برای تشکیل توده حرارتی در فضای فوقانی دریاچه باشد که ما از آن بهعنوان «هاله حرارتی دریاچه» یاد میکنیم.
وی ادامه داد: موضوع «هاله حرارتی دریاچه» در ابتدا با تمرکز بر تصاویر متعدد ماهوارهای مرکز آب و هواشناسی ماهوارهای دانشکده برنامهریزی و علوم محیطی دانشگاه تبریز مطرح شد، این تصاویر برگرفته از ماهواره اروپائی EUMETSAT-MSG8 است که با اخذ مجوز دریافت داده از سازمان فضایی اتحادیه اروپا، آزمایشگاه آب و هواشناسی ماهوارهای دانشگاه تبریز توانسته به یکی از چندین ده کانال آن دسترسی پیدا کند.
صراف تصریح کرد: با بررسی و مطالعه تصاویر ماهوارهای و با ارجاع به مباحث و اصول بنیادین علمی آب و هواشناسی و مطالعه نقش تغییر کاربریها در اقلیم و با استناد به گفتههای متخصصان پیشبینی و کارشناسان هواشناسی در طی چند سال گذشته در برنامههای خبری صدا و سیما و همچنین با توجه به آمار و اطلاعات سازمان هواشناسی، این ایده شکل کاملتری به خود گرفت.
وی اضافه کرد: در این بین باید به مشاهدات عینی از سرزمین هم اهمیتی داد، همه مردم منطقه اعم از مسوولان و کارشناسان و مردم عادی متوجه تغییراتی در اقلیم آب و هوایمنطقه بعد از یک دوره 10 تا 15 ساله خشکی و نبود آب در دریاچه شدند.
رئیس دانشکده علوم محیطی دانشگاه تبریز خاطرنشان ساخت: مردم بارها بر زبان میراندند که چرا در مسافرت زمینی از سوی ترکیه بهسوی مرزهای ایران تمام پهنههای خاک کشور ترکیه پوشیده از برف سنگینی است و بهمحض ورود به مرزهای ایران و با گذر تنها چند کیلومتر به داخل مرزهای ایران هیچ اثری از پوشش برفی مشاهده نمیشود، همین موضوع را در حضور جناب آقای دکتر کلانتری در زمان ریاست ایشان بر ستاد احیای دریاچه در زمان استانداری جناب دکتر جبارزاده و در حضور مدیران کل در حدود چهار سال پیش مطرح کردم و ایشان در جواب اینکه آیا تودههای برفی نیز با مشاهده مرزهای کشور تغییر مسیر میدهند به شوخی و جد خیلی صریح گفتند که «بلی، طوری شده است برفها هم نمیتوانند به مرزهای کشور ما بیایند» !.. یعنی ایشان هم بهطور تلویحی قبول کردند که مشکلی در اتمسفر و فضای کشور ما وجود دارد که شاید آن زمان پدیده مشخصی را نمیشد مطرح کرد که اکنون موضوع به نظر اینجانب روشنتر و مشخصتر شده است.
وی اضافه کرد: همه مردم میبینند و میدانند که نسبت به زمانهایی که دریاچه لبریز از آب بود، هوای منطقه خشکتر و بارش برف کمتر و ارتفاع استقرار برف در کوهستانهای مشرفبه تبریز خیلی بالاتر و محدود به قله کوهها شده است و این درک و استنباط مردمی را نمیتوان با ارائه نظریه یک اندیشمند اقلیمشناسی آمریکایی نادیده انگاشت.
صراف تأکید کرد: در حال حاضر «نظریه تغییرات اقلیمی» و «گرمایش جهانی» منجر به «تفاهمنامه کیوتو 1997» و «تفاهمنامه اقلیمی پاریس» 2015 شده که از نظر تئوریکی و علمی،دارای منطقی آکادمیک و پشتوانه جهانی و اتحاد همه مراکز دانشگاهی و سازمانهای هواشناسی و محیطزیستی جهان را یدک میکشد و مقالات بیشماری در ژورنالها و نشریات دانشگاههای معتبر جهانی نوشتهشده و در دوره کارشناسی ارشد دانشگاه تبریز هم «گرایش تغییر اقلیم» وجود دارد و دانشجویان ارشد باید برای اثبات تغییر اقلیم در منطقه مورد مطالعه خود، حداقل 6 ماه تا یک سال کار پایاننامه را انجام دهند، ولی همین نظریه «تغییرات اقلیمی» توسط رئیس اسبق آکادمی علمی هواشناسی آمریکا «پروفسور فردریک سینتز» رد شده است.
وی ادامه داد: نظریات علمی گاهی شبیه شترمرغ میشود که اگر بخواهیم پایاننامه ارشد یا رساله دکترای طراحی کنیم و یا عدم بارش در حوضه دریاچه را بر عهده گرمایش هوا بگذاریم (که حدود 4-3 سال است که مسوولان محترم محیطزیست استان همین کار را انجام میدهند ) موضوع را به گرمایش جهانی و تغییرات اقلیمی مربوط میدانیم ولی اگر بخواهیم موضوع تغییر کاربری دریاچهای به عظمت 5 هزار و 200 کیلومتر مربع و تبدیل آن به بستر نمکی و پهنه وسیع خشکی و اثرات آن بر آب هوای منطقه را توجیه کنیم، از نظرات یک پروفسور استفاده میکنیم و غائله را به نظر خودمان تمامشده فرض میکنیم درحالیکه درک استنباط و فهم مردمانمان و اسناد و مدارک روشن و صریح علمی موجود را نمیتوان برای همیشه کتمان کرد و نادیده انگاشت.
رئیس دانشکده علوم محیطی دانشگاه تبریز اضافه کرد: بر اساس تصاویری که با دو فیلتر رنگی بر روی تصاویر ماهوارهای تهیه شده است، نقش «هاله حرارتی» یا «سپر حرارتی»دریاچه ارومیه بر روی تودههواهای ورودی حامل انرژی رطوبتی برف نشان داده شده است.
وی ادامه داد: با توجه به ساعت روی تصاویر متحرک، بهخوبی مشخص میشود که هاله گرم پرحرارت روی دریاچه ساعتها مانع نفوذ تودههواهای دارای بارش برف شده و تنها در ساعت آخر روز فرصت محدودی به تودههوا برای نفوذ به آسمان ایران میدهد و این امر سبب میشود که بارش برف کمتری به ارتفاعات اتمسفری دریاچه وارد شود و توده هواهای ضعیفتر نیز اصلاً امکان نفوذ به هوای منطقه را پیدا نمیکند.
صراف افزود: تصاویر دیگر نشاندهنده تأثیرات اقلیمی «هاله حرارتی دریاچه ارومیه» بوده و مشخص است همه مناطق اطراف دریاچه پوشیده از برف هستند ولی محدودهای که چند برابر حوضه دریاچه است، امکان دریافت بارش بهصورت برف را پیدا نمیکند.
وی بیان داشت: با مقایسه تصاویر برگرفته از تصاویر ماهوارهای Eumetsat، مقدار عددی تأثیر هاله دریاچه روی ابرهای ورودی کم ارتفاع را نشان میدهد که بر این اساس موجب کاهش 30 درجه سانتیگراد از دمای ابرهای ورودی به منطقه را سبب میشود. (یعنی حرارت ابرها که در ارتفاع حدود 5 کیلومتری از 50- به 20- تنزل میکند که هاله حرارتی در این مقطع تأثیرگذاری خود را نشان میدهد ).