سرویس بین الملل جوان آنلاین: امریکای لاتین و جزایر دریای کارائیب، طی هفت دهه اخیر در سیاستهای راهبردی رژیم صهیونیستی، اهمیت حیاتی داشته است. قطعنامه (تقسیم فلسطین) شماره ۱۸۱ (مورخ ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷) شورای امنیت، تصویب نمیشد مگر با آرای موافق اغلب کشورهای این منطقه. کشورهای امریکای لاتین، همواره وزنه سیاسی با اهمیتی در محافل بینالمللی بودهاند و در فرایند صدور قطعنامههای مرتبط به روند منازعات غرب آسیا، به ویژه قضیه فلسطین نقش مؤثری ایفا کردهاند.
بر پایه نوشتههای مورخان معاصر امریکای لاتین، ماهیت «نقش» و «اهداف» سیاست صهیونیستها در این منطقه، از آغاز روند روابط فیما بین این رژیم با کشورهای آن، ساختار «کارکرد تکمیلی» داشته و در راستای عملیاتی کردن اهداف نظام سلطه امپریالیستی به رهبری امریکا بوده است. بر اساس شواهد غیرقابل انکار، این رژیم طی شش دهه گذشته، شریک کاخسفید در اجرای سیاستهای توطئهآمیز علیه استقلال، توسعه و رفاه جوامع این منطقه بوده است.
طی پنج دهه اخیر، رژیم صهیونیستی بسان یک «شرکت پیمانکار امنیتی» در چارچوب سیاستهای امریکا جهت «براندازی حکومتهای ملی امریکای لاتین» عمل و به طور مستقیم، در عملیات کودتاسازی در این منطقه، امریکا را همراهی کرده و همچنین در تثبیت رژیمهای غیرمردمی، نقشآفرین بوده است. اشغالگران فلسطین طی هفت دهه «سرکوب مردم فلسطین» و «توسعهطلبی منطقهای»، آموزههای فراوانی اندوخته و تجربیات خود را به رژیمهای کودتاگر و جریانهای راستگرای وابسته به نظام سلطه آموختهاند.
سیاست مداخلهجویانه صهیونیستی علیه ونزوئلا
تا دهه ۷۰، کشورهای امریکای لاتین متحد سنتی رژیم صهیونیستی بودند، ولی با ارتقای سطح آگاهیهای سیاسی در افکار عمومی و جریانهای آزادیخواه و چپگرا، کشورهای منطقه نسبت به سیاستهای تجاوزگرانه صهیونیستها، رویکرد انتقادی اتخاذ کردند. با رسیدن چاوز به قدرت، موج جدیدی از هواداری کشورهای امریکای لاتین از قضایای عادلانه مانند قضیه فلسطین و جنبشهای مخالف نظام سلطه، به راه افتاد و فضای سنگینی در جهت انزوای رژیم صهیونیستی در این منطقه فراهم شد. از جمله نتایج این شرایط جدید، به رسمیت شناختن حکومت خودگردان فلسطین از سوی تمامی کشورهای این منطقه بوده است. ونزوئلا طی ۲۰ سال گذشته، هزینههای مواضع انقلابی و ضدسلطه امریکایی را میپردازد. چاوز و مادورو در راه دفاع از قضیه فلسطین و محور مقاومت، کارنامه درخشانی دارند که به طور خلاصه بیان میشود:
ـ بعد سیاسی: چاوز در دفاع از فلسطین گفتههای به یاد ماندنی دارد. ازجمله او قضیه فلسطین را قضیه ونزوئلا و قضیه انسانیت میداند و رژیم صهیونیستی را بازوی امپراطوری امریکا در غزه، خاورمیانه و سراسر جهان قلمداد کرده است.
حکومت مادورو در آوریل ۲۰۱۷ یک ماده در دفاع از فلسطین به قانون اساسی کشور افزوده و در اوج فشارهای منطقهای و بینالمللی از محمود عباس رئیس دولت خودگردان فلسطین در می ۲۰۱۸ استقبال کرده است.
ـ. بعد دیپلماتیک: روابط بین ونزوئلا و رژیم صهیونیستی در دوران حکومت چاوز و مادورو، شاهد تنش و نوسانات منفی بوده و کاراکاس در پی حمله ارتش صهیونیستی به لبنان و غزه در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۹، دو بار سفیر صهیونیستی را از کشور اخراج کرد و هنوز مناسبات فیمابین دو کشور گسسته است. شرکت مادورو در کنفرانس «قدس» که از سوی سازمان همکاری کشورهای اسلامی در دسامبر ۲۰۱۷ در استانبول برگزار شد، نمونه روشنی از مواضع انقلابی ونزوئلاست.
ـ بعد حمایتی از قضیه فلسطین: چاوز و مادورو، چندین خیابان و میدان در شهرهای مختلف کشور به نام فلسطین و رهبران تاریخی آن نامگذاری و به مناسبتهای مختلف به فلسطینیها کمکهای گوناگونی کردهاند.
از دیدگاه استراتژیستهای صهیونیستی روند تحولات ونزوئلا در ابعاد مختلفی با دوایر نزدیک «امنیت ملی اسرائیل» پیوند تنگاتنگی دارد لذا از زمانی که چاوز به قدرت رسید، رژیم صهیونیستی شدیداً احساس تهدید و خطر کرده و با عوامل معارضه چاوز که با امریکا همدست بوده، در جبهه واحدی علیه رژیم انقلابی و ضدسلطه چاوز و مادورو متحد شده است. جریان سیاسی هوادار غرب همواره در تظاهرات خود علیه انقلابیون، پرچم اسرائیل را حمل میکند و «خوانگوایدو» رهبر مخالفان کاراکاس صراحتاً بارها اعلام داشته که به محض رسیدن به قدرت، مناسبات کشورش را با اسرائیل ترمیم خواهد کرد و توسعه خواهد داد.
سیاست ساقط کردن حکومت انقلابیون
به نظر استراتژیستهای صهیونیستی، تداوم حکومت انقلابیون در کاراکاس، تهدیدی چندبعدی برای بقا و امنیت ملی این رژیم است. منابع این تهدید از دیدگاه آنها به طور خلاصه عبارتند از:
ـ حمایت همهجانبه از قضیه فلسطین و جنبشهای مخالف نظام سلطه.
ـ تقویت روابط با محور مقاومت به رهبری ایران و جریانهای مخالف صهیونیسم بینالمللی
ـ فضاسازی برای ایجاد ائتلاف منطقهای از جریانهای آزادیخواه مردمی و چپگرا که برای اردوگاه نظام سلطه، تهدیدی بالفعل هستند.
ـ محدودسازی نفوذ اقلیت یهودی (با جمعیت ۲۵ هزار نفری) و مهار تحرک لابیهای وابسته به امریکا و اسرائیل و متحدان داخلی آنها.
امریکا با همدستی رژیم صهیونیستی با بهرهگیری از تجربیات گذشته، طرحها و سناریوهای گوناگونی برای حذف جریان انقلابی ونزوئلا تدارک دیده که طرح براندازی، کودتا و ترور رئیسجمهور در اولویتهای این اقدامات بوده و کاراکاس در این راستا، در سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۰۴ جزئیات خنثی کردن دو کودتا را اعلام کرد.
بحران اخیر این کشور با بهرهگیری از بسترها و زمینههای داخلی، توسط ترامپ و متحدانش، ابعاد منطقهای و بینالمللی پیدا کرده است و رژیم صهیونیستی در گسترش و ژرف کردن این بحران داخلی، نقش بسزایی جهت تحرک مداخلهجویانه خود در امور داخلی ونزوئلا داشته و از ابزارها و مکانیسمهای زیر بهره برده است:
ـ. استفاده از پوشش حمایتی امریکا و تسهیلات بازیگران منطقهای همسو مانند برزیل و آرژانتین.
ـ. بهرهگیری از نفوذ و قدرت یهودیان مقیم و لابیها و جمعیتهای صهیونیستی فعال در ونزوئلا و همسایگانش.
- استفاده از همکاری جریانهای راستگرا، نفوذ فرماندهان نهادهای نظامی و امنیتی.
ـ. بهرهمندی از قدرت نرم و معنوی کلیسای انجیلی (که گرایش مسیحیت صهیونیستی دارد.)
- بهرهگیری از نفوذ شرکتهای اسرائیلی که در زمینههای مختلفی، در کشورهای این منطقه، فعالیت دارند.
اقدامات عملیاتی
- تحرک دیپلماتیک: وزارت خارجه رژیم در مارس ۲۰۱۷ برنامه کاری سال ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ را اعلام کرد که متضمن طرحهایی جهت عادیسازی با کشورهای کوبا، ونزوئلا، بولیوی و نیکاراگوئه (که با این رژیم رابطه ندارند) بوده است. پس از شش ماه، نتانیاهو سفر دورهای به سه کشور امریکای لاتین داشته که طی آن مخالفان این رژیم را تهدید میکند و از آن زمان، روند بحرانسازی در ونزوئلا کلید خورد. صهیونیستها از اوایل ۲۰۱۹ به طور هویدا از خوانگوایدو و جریان مخالف مادورو، حمایت کردهاند. امریکا با همدستی اسرائیل، توانست جمعی از کشورهای همسو به حمایت از جریان مخالف کاراکاس را بسیج کند.
ـ تحرکات نظامیـ امنیتی: صهیونیستها با همکاری امریکا با استفاده از شبهنظامیان کلمبیا و دیگر همسایگان ونزوئلا و نیز با آموزش جوانان مخالف نیکولاس مادورو، قصد دارد از راه نظامی و جنگ شهری حکومت انقلابیون را تضعیف کند و شکست بدهد.
اقدامات ترور علیه چاوز و مادورو، بخشی از این سناریو بوده است. موساد از سال ۲۰۰۲ جهت براندازی حکومت انقلابیون فعالیت خود را در کلمبیا (همسایه ونزوئلا) افزایش داده است.
ـ جنگ روانی: سیا و موساد با مدیریت شبکههای رسانه، ماشین جنگ روانی و سایبری را علیه انقلابیون ونزوئلایی به راه انداخته و در ابعادی، محور مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران را به اتهام مداخله در امور داخلی ونزوئلا و حمایت از مادورو، مورد حملات شدید جنگ نرم و رسانهای قرار داده است.
حمایت رژیم صهیونیستی از رژیمهای فاسد امریکای لاتین بر اساس اولویتهای راهبردی تنظیم شده است که پیوندهای درهم تنیدهای با اصل بقا و امنیت ملی این رژیم دارد زیرا هرگونه اعتلای جریانهای آزادیخواه در منطقه، تهدیدی جدی برای موجودیت کیان صهیونیستی است.