هزاران میلیارد تومان خسارت مالی و جانی تنها حاصل کمکاری و غافلگیری مسئولان در یک مقطع خاص نبود، بلکه این سیل به نوعی پرده از کمکاریهای همه ما (مردم و مسئولان) و نادیده گرفتن قوانین و فراموشی عامل فورس ماژور سیل بود که یا در اثر بیمبالاتی مدیریتی یا با انگیزه کسب سود رخ داد. بنابراین ضمن همدردی عمیق با بیخانمانهایی که این روزها به جستوجوی وسایل و سرمایههای خود در لابهلای گل و لای هستند یا همچنان کوچه و خیابانهایشان غرق آب است و عزیزی از دست دادهاند، لازم است نکات مهم زیر را مدنظر قرار دهیم که نخستین مورد آن را وزیر نیرو به خوبی اشاره کردهاست.
۱ - بیحرمتی به حریم رودخانهها: به تعبیر وزیر نیرو وقتی خانه و بستر رودخانه را خراب میکنیم، باید منتظر خرابشدن خانههایمان باشیم، اما سؤال این است که اگر چنین بیحرمتی رخ داده، اگر جنگلها را خلوت کردهایم و آب به سرعت از مناطق بالا دست به پایین میرسد و یا مثلاً منطقهای مانند «زیارت» را اصطلاحاً کچل کرده و جایش ویلا ساختهایم، چه کسی چنین مجوزهایی را دادهاست، زمینخواری و جنگلخواری که همواره مورد انتقاد مقام معظم رهبری در این سالها بوده با چه مجوزهایی انجام شدهاست؟
آیا نباید قوانین سفت و سخت در این باره تدوین و عملیاتی شود؟ قبول کنیم که طغیان رودخانهها و تخریب هر آنچه در مسیر آنها بود، یادآور این نکته است: که ما به «حقوق رودخانه» تجاوز کردیم، «حقوق رودخانه» را بخوانیم و به آن عمل کنیم. به تعبیر یک فعال اقتصادی یادگیری «زبان زمین» برای کارمندان و کارشناسان شهرداری و مدیریت شهری و روستایی کشور را الزامی کنیم.
همچنین تخریب منابع طبیعی و تبدیل جنگل به زمین زراعی هم یعنی تجاوز به «حقوق طبیعت» پس از امروز در مقابل قطع هر درخت یا چرای بیرویه دام در بالادست سدها و رودخانهها بیتفاوت نباشیم. طبیعت تا زمانی با انسان مهربان رفتار میکند که انسان هم با او مهربان آن رفتار کند. «قهر طبیعت» خشمگین و سهمناک است.
۲ - بیتوجهی به آبخیزداری: این روزها اگر چه وزیر نیرو دایم بر جمعآوری آبها پشت سدها و جلوگیری از تخریب بیشتر پایین دست سدها سخن میگوید و ارزش تقریبی آبهای جمعآوری شده را ۵/۲ میلیارد دلار برآورد میکند، اما باید اعتراف کرد که تقریباً این عملیاتها نصفه و نیمه انجام شده و زمانی این آبها کارآمد بیشتری دارد یا آثار تخریبی کمتری خواهد داشت که آبخیزداری را نیز در کنار سدسازی به درستی دنبال کنیم. به گفته بومیان ناتوانی در آبخیزداری تا آنجا بوده که سدهای بوستان و گلستان آفت جان مردم منطقه بوده و تابستان که به آب نیاز هست، دریچههای سد را میبندند و رودخانه خشک و بیآب میشود. پاییز و زمستان، در اوج بارشها سد را باز میکنند و مزارع مردم را آب برمیدارد!
رودخانه گرگانرود سال هاست کم آب شدهاست. به گفته شاهدان طی ۱۵ سال اخیر اینرودخانه جریان آب دائمی نداشته و هرگز لایروبی درست و اصولی نشده است و هرچه بوده، طرحهای مندرآوردی برای تخصیص بودجهها بوده است. روزی سه متر لایروبی در سالهای اخیر با توجه به ویژگیهای گرگانرود که از زبان رئیسجمهوری بیان شد، نشانی واضح از کمکاریهای گذشته دارد. چگونه میشود بدون نقشه توپوگرافی سیل را هدایت کرد؟
۳ - بودجه کم یا خامی ستاد بحران؟
در جریان موج اول بارشها، بودجه ستاد مدیریت بحران با سایر بخشها مقایسه و ادعا میشد که چرا تا این حد بودجه اختصاصیافته کم است. محض اطلاع مردم ستاد مدیریت بحران از استاندار، فرماندار، رئیس ادارات استان، نیروهای لشکری و کشوری تشکیل شدهاست که همه این افراد پست سازمانی دولتی و حقوق دولتی دارند. بنابراین کمبود بودجه ستاد مدیریت بحران یک بحث انحرافی برای غافلگیریهایی از این دست است. اساساً وظیفه ستاد مدیریت بحران تقسیم وظایف، فرماندهی عملیات پیشگیری و مقابله، مواجهه و درمان بحران است. نه پاسکاری عملیات به نهادهای دیگر یا انتقاد از عملیاتهای انجام شده در شرایط بحرانی با نگاه سیاسی!
یعنی این ستاد باید سیال و همیشگی برای شناسایی بحرانها تلاش و برای جلوگیری از وقوع آنها کسب آمادگی کند. اگر بحرانی رخ داد، در محل استانداری یا محلی که از قبل تأمین امنیت و تجهیز شده، تشکیل شود و به تقسیم وظایف امدادرسانی و کاهش اثرات بحران بپردازد. پس از اتمام شرایط بحرانی، به رتق و فتق اثرات بحران و رفع خرابیها مشغول شود.