کد خبر: 949775
تاریخ انتشار: ۲۸ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۲:۳۰
رزمندگان که پدر و پسر‌های خانواده‌های بسیاری بودند تمام قد با تمام وجودشان مقابل دشمن بعثی ایستادند و اجازه ندادند ذره‌ای از خاک ایران اشغال شود. در این مسیر پسران مادران زیادی آسمانی شدند و دختران زیاد دیگری پدرانشان را ندیدند ولی در دلشان قهرمانی زنده شد که می‌توانند تا همیشه به آن افتخار کنند.
احمد محمدتبریزی
سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: فیلمی کوتاه از بدرقه یک رزمنده جوان توسط مادرش در فضای مجازی وجود دارد که هر چند کوتاه است ولی هزاران حرف دارد. مادری با روحیه‌ای بالا فرزند خوش‌قد و بالایش را راهی جبهه می‌کند و ذره‌ای شک و ناراحتی در صورتش وجود ندارد. گزارشگر در ادامه با دختر کوچک آن مرد صحبت می‌کند که همراه مادربزرگش برای بدرقه آمده است. دخترک با صورت معصومانه و لحن کودکانه می‌گوید که بابایش را خیلی دوست دارد و بابایش می‌خواهد به جبهه برود.

در این فیلم کوتاه مرد غیور ایرانی را از چند زاویه و جایگاه متفاوت می‌بینیم. یکی در جایگاه عزیزدردانه مادری که دارد جگرگوشه‌اش را برای دفاع از کشور راهی جبهه می‌کند. در این فیلم جوان خوش قد و بالای مادر راهی سفری سخت می‌شود که شاید بازگشتی نداشته باشد. مادر می‌داند که شاید پسرش را دفعه بعد دیگر نبیند، دلش به عاقبت بخیری فرزندش قرص است ولی دلتنگی در چشم‌هایش موج می‌زند. پسرش در هر سنی که باشد برای او همان فرزند بازیگوش دوران بچگی است که اگر بدنش خراشی بردارد دل مادر برایش هزار تکه می‌شود. مادر با تمام دلتنگی‌ها و نگرانی‌ها پسرش را مثل یک مرد راهی می‌کند تا آیندگان درباره مردان این سرزمین قضاوت درستی داشته باشند.

از زاویه دیگری دختری سه ساله که هنوز لفظ جبهه را نمی‌تواند درست ادا کند و جایش «جپه» می‌گوید برای بدرقه پدرش آمده است. او در آن سن و سال نمی‌داند جنگ چیست، نمی‌فهمد دشمن متجاوز چه بلایی بر سر هموطنانش می‌آورد و درکی از سختی‌های عملیات ندارد، اما قطعاً وقتی بزرگتر شود و در امنیت قد بکشد و به مدرسه برود می‌فهمد که قهرمانانی مثل پدر او با وجود تمام سختی‌های دل کندن از خانواده به دفاع از میهن پرداختند تا دست هیچ دشمنی به مردمانش نرسد.

شاید سهم پدر برای آن دختر خیلی کم بوده باشد. حتماً روز‌های زیادی بوده که او دلش بابایش را خواسته و دلتنگش شده ولی او مطمئن است که پدرش یک قهرمان واقعی است. یک مرد شجاع که برای آرمان‌هایش، برای دین و کشورش از خانواده و جانش گذشت تا کیان خانواده‌های دیگر حفظ شود. دختر خردسال آن فیلم امروز معنای غیرت مرد ایرانی را می‌فهمد و با تمام وجود به پدرش افتخار می‌کند.

در این فیلم مادر خانواده غایب است. تمام حرف‌ها را مادر پسر می‌زند و همسر رزمنده به خاطر حجب و حیای زنان ایرانی مقابل دوربین ظاهر نمی‌شود. زنان ایرانی در نبود مردهایشان همینطور ساکت و آرام بخش اعظم زندگی را به دوش کشیدند. پشت شوهرشان که برایشان مثل یک کوه بود، ایستادند و خیالشان راحت بود که با وجود مردانی مثل همسرانشان آسیبی به ایران و فرزندانشان نخواهد رسید. پس از آن حضور غایب شوهرانشان را در تمام شئون زندگی‌شان احساس کردند و در دل خود به غیرت چنین مردانی بالیدند.

در آخرین نمای این فیلم رزمندگان دیگری را می‌بینیم که بند پوتین‌هایشان را محکم می‌کنند و با چهره‌ای مصمم عازم جبهه هستند. انگار پسر آن مادر ضرب در هزار شده و این شیرمردان در شهر‌های مختلف پخش می‌شوند تا از تمامیت ارضی کشور صیانت کنند. با دیدن چهره‌هایشان لبخندی از رضایت را در صورتشان می‌بینیم و آرامشی عمیق در اعماق چشم‌هایشان هویداست. ذره‌ای از ترس یا نگرانی در چهره‌شان دیده نمی‌شود و آدم با دیدن‌شان قوت قلب می‌گیرد که تا وقتی آن‌ها هستند دشمن غلطی نخواهد کرد.

همین رزمندگان که پدر و پسر‌های خانواده‌های بسیاری بودند تمام قد با تمام وجودشان مقابل دشمن بعثی ایستادند و اجازه ندادند ذره‌ای از خاک ایران اشغال شود. در این مسیر پسران مادران زیادی آسمانی شدند و دختران زیاد دیگری پدرانشان را ندیدند ولی در دلشان قهرمانی زنده شد که می‌توانند تا همیشه به آن افتخار کنند. شاید آن‌ها از حضور فیزیکی پدرشان محروم شدند، اما حضور معنوی پدر شهیدشان را در تمام لحظات زندگی‌شان احساس کردند.

حالا در این واپسین روز‌های سال که مزین به نام پدر شده، باید بزرگی مرد ایرانی که مقتدایش حضرت علی (ع) بوده را ارج نهیم و این قهرمانان بزرگ کشور را یاد کنیم. راه پرافتخار رزمندگان دفاع مقدس تا به امروز ادامه داشته و باعث سربلندی نام ایران در جهان شده است. آن‌ها خطر کردند تا ایران، ایران بماند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار