سرویس تاریخ جوان آنلاین: نماد ضدیت با سرمایهداری جدید. یعقوب توکلی، استاد دانشگاه و پژوهشگر تاریخ معاصر با اشاره به سیره سیداحمد خمینی و نوع مواجهه او با چالشهای پیش رو گفت: «ارتباطگیری و پیوند مرحوم سید احمدآقای خمینی با تفکر امام (ره) و انقلاب اسلامی یک روند رو به تکامل بود و درک این مساله که ایشان در کجای تاریخ انقلاب اسلامی ایستاده، در فهم زندگی سیاسی ایشان خصوصا در دهه آخر کاملا حائز اهمیت است.» وی افزود: «حضور در شرایط جنگی و تحولات مربوط به دفاع مقدس بهعنوان یک واسطه و امنترین محمل انتقال تصمیمات امام (ره) به جامعه و مسئولان نکتهای بسیار مهم در زندگی تاریخی ایشان بود.»
توکلی یکی از بارزترین ویژگیهای شخصیتی مرحوم سیداحمد خمینی را حزماندیشی و برخورد مدبرانه با امور دانست و گفت: «تلاش برای سلامت نگه داشتن دفتر حضرت امام (ره) از کشمکشهای سیاسی که اواسط دهه ۶۰ در ایران اوج گرفته و دامنه آن تا حدود زیادی به جریان روحانیت نیز کشیده شده بود، یکی از مصادیق این حزماندیشی بود.»
مدیرگروه انقلاب اسلامی دانشگاه معارف اسلامی قم هوشمندی سیداحمد در مواجهه با مشکلات و نفوذ پیچیده و بسیار خطرناکی که در دفتر مرحوم منتظری اتفاق افتاده بود را مصداق دیگری از این رویکرد دانست و ادامه داد: «اقدام هوشمندانه در نگارش رنجنامه که در واقع بخش زیادی از مسائل آن دوران را روشن کرده بود تا حدود زیادی برای اقشار مختلف جامعه فصلالخطاب تلقی میشد.»
وی خاطرنشان کرد: «موانعی در مسیر انقلاب در حال شکلگیری بود و میرفت تا برخی از اذهان را به سمت یک اختلاف بیدرمان پیش ببرد، اما دقت نظر ایشان در نوشتن کتاب رنجنامه کمک بسیار مهمی در آن شرایط کرد و بسیاری از غبارها را فرونشاند و افکار عمومی جامعه را اقناع کرد.»
توکلی ادامه داد: «یکی دیگر از مواردی که مرحوم سیداحمد واکنش درخور توجهی را از خود نشان داد، آن بود که بهرغم طرح زمزمههایی مبنیبر جانشینی امام، وی بر صلاحیت آیتالله خامنهای برای رهبری صحه گذاشت و بر نگاه مثبت رهبر کبیر انقلاب برای رهبری آیتالله خامنهای تاکید کرد؛ موضوعی که یکی از پایههای انتقال جایگاه رهبری به آیتالله خامنهای بود.»
این پژوهشگر تاریخ معاصر یادآور شد: «این مساله در آن شرایط و برای فرآیند انتقال رهبری نقطه قوت بسیار مهمی تلقی میشد و کارکرد دقیق و درستی در آن زمان به جای گذاشت.» وی در تشریح سایر ابعاد دوراندیشی و حزم سید احمدآقا گفت: «یکی از کنشهای اصلی ایشان که در سالهای آخر زندگی ایشان نمود یافت و اثر حائز اهمیتی نیز داشت، درک و شناخت صحیح نسبت به سرمایهداری در حال تکوین در جامعه بود؛ درکی که نمود بارز و عینی آن سخنان تند ایشان در نقد شکلگیری این فرآیند بود.»
توکلی ادامه داد: «روند مذکور مخاطرات فراوانی را در پیش داشت و بهرغم اینکه دولت سازندگی در اوج قدرت بود و همه منتقدان را با فشار و تبلیغات رسانهای از میدان به در میکرد و سخنرانیهای آقای هاشمی در نمازجمعه نیز مخالفان آن رویه را از پیش رو برمیداشت و اساسا در آن بستر کمتر منتقدی اجازه اعتراض جدی مییافت، رویکرد مرحوم سید احمدآقا در نقد شکلگیری فرآیند جدید سرمایهداری در ایران صدای اعتراضی بلندی را در جامعه تولید میکرد.»
این پژوهشگر تاریخ معاصر با بیان آنکه سرمایهداری مورد انتقاد سید احمدآقا در دوره ما به شکلگیری سرمایهداری تبهکار در ایران منتهی شد و جامعه را با یک غول عظیم و بیمار و کثیف مواجه کرد که ارزشهای آن را در معرض نابودی قرار داد و در بخشهای مختلف مدیریتی کشور رخنه کرد، ادامه داد: «امروز که سالها از طرح آن انتقادات گذشته و کار جامعه به اینجا رسیده، بیش از همیشه آن دورنگری، شجاعت فهم دقیق نسبت به مسائل جامعه و طرح هوشمندانه و دردمندانه آنها رخ مینماید، لذا بیراه نیست اگر بگوییم امروز ما نیاز جدی به بازخوانی آن سخنان داریم.»
توکلی افزود: «مهمتر از آن این است که ما امروز نیاز جدی به این صراحت و شجاعت در بین مسئولان و مقامات داریم تا بیش از این به آن غول هفتسر اجازه جولان و از بین بردن اعتماد و آبروی نظام را ندهد.»
این پژوهشگر تاریخ اضافه کرد: «مضمون بیانیه نهایی مرحوم سید احمدآقا میتواند برای بسیاری از منسوبین به خانوادههای بزرگان نظام و فرزندان آنها راهگشا و الهامبخش باشد. بهویژه در شرایطی که این منسوب بودن در پارهای موارد تبدیل به امری زشت و منحوس شده، لذا چارهای نداریم جز اینکه حرف از پسران ناباب بزنیم و آن عدالتخواهی مرحوم سید احمدآقا در بیانیه آخرشان را که برانگیخته از روح و شجاعت و ایستادگی حضرت امام بود، یادآور شویم.»
وی برخورد غیراحساسی با انگارههای فساد را از دیگر ویژگیهای بارز مرحوم سید احمدآقا دانست و گفت: «ایشان با شفافسازی، این انگارهها را توضیح داد و مخاطرات مربوط به آن در آینده را مطرح کرد، بهگونهای که این بیان جدی در جامعه رفتهرفته غالب شد و یکی از دلایلی که بعدها شائبههایی نیز درباره نوع وفات ایشان در جامعه مطرح شد، نوع تاکید ایشان بر این مساله بود. ضمن اینکه اقتضائات زمانه و تحولات آن در دوره رفتار متفاوت و گوناگونی را میطلبد و شاید اگر حیات ایشان ادامه مییافت، ما صراحت جدیتری را هم از ایشان در دورههای بعد شاهد میبودیم.»
توکلی یادآور شد: «آن چیزی که بعدها ما را گرفتار و روند عدالت در کشور را کند و نابسامان کرد، درواقع سیاستهای دولت سازندگی بود که دیوار کجی را بنا نهاد که امروز سر از سرمایهداری تبهکـــــار کنونی درآورده و بــــــه بـــــــلای جـان جـــامعه تبدیل شـده و اعــــتماد عــمومی را دچار خدشه جدی کرده است.»
سلیمی نمین از مجاهدتهای سیداحمد خمینی گفت:
با نام امام، دنبال منفعتطلبی نبود
عباس سلیمی نمین، پژوهشگر و کارشناس تاریخ معاصر، سالگرد فوت سیداحمد خمینی را یادآور مظلومیت آن مرحوم خواند و به «فرهیختگان» گفت: «مرحوم احمدآقای خمینی در کنار شخصیتی حضور داشت که اگر کمترین منفعتطلبی شخصی را میخواست دنبال کند، خیلی کارها میتوانست انجام دهد. در زمان حیات ایشان برخی عداوتها و کینهورزیها موجب شد اتهاماتی به ایشان زده شود مبنیبر اینکه ایشان به دنبال تثبیت قدرت خود است تا بعد از فوت پدر بزرگوارشان بتواند جای ایشان را بگیرد! این بحثها خیلی گسترده مطرح میشد و برخی بسیار ظالمانه این اتهامات را علیه ایشان مطرح میکردند.»
این پژوهشگر تاریخ معاصر تاکید کرد: «بعد از رحلت امام کمترین تمایل به قدرت را از ایشان شاهد بودیم. با وجود اینکه یک جریان سیاسی مشخص تلاش کرد ایشان را برای رهبری قانع کند. حتی در این راستا آنها در جماران جمع شدند و اعلام کردند از رهبری ایشان حمایت میکنند، ولی سید احمدآقا دست رد به سینه این جریان زد و کمترین تمایلی از ایشان را شاهد نبودیم. ایشان یادآور تذکر امام در این زمینه شدند و اینکه امام آیتالله خامنهای را صالح برای مقام ولایت فقیه میدانستند یادآور شد و آنها را از خود ناامید کرد. سید احمدآقا به صراحت گفت: از رهبری کسی حمایت میکنم که در چارچوب قانون انتخاب شود. خود ایشان از اولین کسانی بود که با رهبری آیتالله خامنهای بیعت کرد.»
وی افزود: «خوشبختانه امروز کارنامهای از مرحوم احمدآقا خمینی در دست داریم که وارستگی این عزیز را در پیش روی ما قرار میدهد که خود را وقف، ولی خود ساخت بدون اینکه هیچگونه منفعت شخصی در این زمینه داشته باشد. اگرچه میتوانست به سهولت از مراتب قدرت استفاده کند، تا جایی که بعد از فوت امام حداقل برای رئیسجمهوری ایشان مانعی وجود نداشت و هر دو جناح از ایشان حمایت میکردند، ولی حتی ایشان در این وادی هــــم قـــــرار نـــــگـــرفت؛ یـعنی دربــاره رهــبــــــری خبرگـــــان در این مسیر قرار نگرفت و دنبال اینکه چیزی برای خود رقم بزند نبود و این باعث روسیاهی کسانی شد که به ایشان نسبتهای ناروایی را میدادند.»
رئیس دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در ادامه با اشاره به خاطرات منتظری تصریح کرد: «آقای منتظری در خاطرات خود تیرهای زهرآگینی را متوجه ایشان میکند و علت عزل خود را به احمدآقا نسبت میدهد و مدعی است که طراحیهای احمدآقا بوده است؛ تهمتی که در زمان حیات امام و بعد از رحلت امام هم مطرح کردند. متاسفانه حتی با وجود اینکه بعد خودشان دیدند احمدآقا اصلا دنبال این بحثها نیست، ولی در زمان نگارش خاطرات یعنی در سال ۸۰ باز همان اتهامات را علیه فرزند خلف امام مطرح کردند و به ثبت رساندند.»
وی در ادامه به رنجنامه سیداحمد خمینی اشاره کرد و افزود: «مرحوم احمد آقا از نزدیک ناظر درد و رنجی بود که امام درباره آقای منتظری متحمل شد. امام چندین سال به صورت غیرعلنی تلاش کردند تا آقای منتظری را نسبت به جریان ناسالمی که در کنار ایشان قرار گرفتند، حساس کنند. البته این بحث منحصر به امام نبود؛ یعنی خیلی از دلسوزان آقای منتظری از جمله آیتالله مشکینی تلاش زیادی کردند برای اینکه آقای منتظری را از حصار یکسری آدمهای ناسالم خارج کنند. آیتالله مشکینی هم در این زمینه نامهای تاریخی دارند و طی نامهای از سالها پیش، نسبت به اطرافیان و بیت آیتالله منتظری اعلام خطر کرده و با صراحت ایشان را به پاک کردن اطرافش از افراد فاسد دعوت کردهاند.»
سلیمی نمین تاکید کرد: «امام بیش از دیگران تلاش کردند آقای منتظری را از وادیای که بر ایشان مسلط شده و برخی جریانات ناسالم بود، بیرون بیاورند. به عبارتی امام در این زمینه واقعا خون دل خوردند؛ یعنی نامههایی محرمانه نوشتند و پیکهای محرمانه گسیل داشتند و جلسات چندین ساعته حضوری داشتند. مرحوم احمدآقا از جمله افرادی است که اشراف بر تلاشهای امام داشت، لذا بعد از اینکه آقای منتظری حاضر نشد جریان ناسالم حاکم بر بیت خود را کنار بگذارد و به عبارتی هزینه علیه انقلاب ایجاد کرد و به دفاع از جریان منافق تن داد، امام ناگزیر شدند آقای منتظری را کنار بگذارند. احمدآقا بر این مسائل شاهد بودند.»
این پژوهشگر تاریخ معاصر افزود: «وقتی تصمیم امام بر عزل آقای منتظری علنی شد، احمدآقا که شاهد همه رنجهای امام در این راستا بود، این خاطرات و اسناد و تلاشها را در قالب رنجنامه عرضه کردند که به نظرم از منابع بسیار ارزشمند برای جوانان است تا بفهمند امام چقدر رنج بردند که برجستهترین شاگرد ایشان در این وادی قرار گرفتند و تلاش کردند مسیر ایشان را تغییر دهند.»
رئیس دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران، در ادامه گریزی نیز به اتهامات نهضت آزادی علیه مرحوم سیداحمد خمینی داشت و تاکید کرد: «آقای ابراهیم یزدی اتهاماتی از جمله مخدوش بودن دستخط امام مبنیبر انحلال نهضت آزادی مطرح کرد و دادگاه تشکیل شد و خطشناسی کردند و درنهایت آقای یزدی از موضع خود برگشت و محکوم شد. با اینحال در حال حاضر نیز شاهد هستیم افرادی که از نظر سیاسی خیلی سابقه ندارند و خیلی در عرصه سیاست قدرت تشخیص بالایی ندارند، ممکن است تحت تاثیر احساسات باشند و همچنان در این راستا اظهاراتی داشته باشند که به نظر من ارزش طرح کردن ندارد.»
سلیمی نمین افزود: «وقتی در صداقت احمدآقا کمترین تردیدی نداریم و عملا مرحوم سید احمدآقا این را اثبات کرده و هیچ اقدام منفعتطلبانهای در طول عمر خود انجام نداده است، چه دلیل و نفعی وجود دارد که در مسالهای جزئی درباره نهضت آزادی نامه امام را جعل کند، در حالی که ایشان در کنار کسی مدتها قرار گرفت یعنی امور امام را برعهده داشت که میتوانست با یک اشاره خیلی کارها انجام دهد، ولی هرگز سوءاستفاده در این زمینه از ایشان شاهد نبودیم و در تاریخ هم به ثبت نرسیده است.»
رهبر انقلاب: با سیداحمد دشمن بودند. چون او مدافع واقعی امام و انقلاب بود
پس از رحلت سیداحمد خمینی، فرزند رهبر فقید انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره)، مقام معظم رهبری در برهههای مختلف از عملکرد ایشان تجلیل کرده و خدمات ایشان به انقلاب را قابلتوجه توصیف کردند. آنچه میخوانید، سه روایت ایشان از شخصیت حاج سیداحمد خمینی است که از نظر میگذرانید:
۱) رهبر معظم انقلاب در تاریخ ۲۶ اسفند ۱۳۷۹ در خطبههای نمازجمعه به مناسبت سالگرد ارتحال فرزند امام، شخصیت ایشان را چنین توصیف میکنند: «او حقیقتا رنج کشید و تلاش و فعالیت کرد. در آن راهی که تشخیص میداد راه انقلاب و راه اسلام و راه موردنظر امام است، بیملاحظه حرکت کرد و خیلیها را هم با خودش دشمن کرد. بعضی از این دشمنیهایی که ولو با نام اسلام و با نام بعضی از دلسوزیها نسبت به مفاهیم زیبا انجام میگیرد، دشمنیهای شخصی است؛ عقدههایی که از شخص این عزیز مظلوم در دل داشتند؛ چون او در مواضع امام متصلب بود و تسلیم نمیشد و زیر بار خواستههای خیلیها نمیرفت. کسانی که برای دلخوشی دشمنان انقلاب و اسلام، زبان به هجو و بدگویی از مرحوم آقای حاج احمدآقا باز کردند، اینها در واقع پشت سر حاج احمدآقا، از امام و انقلاب عقده دارند. دشمنى شخصی آنها با آن مرحوم به خاطر این است که او به معنای حقیقی کلمه مدافع امام و انقلاب در زمان حیات امام و بعد از حیات امام بود. ایشان از ارزشها و اصول دفاع کرد و ایستاد و خلاف انتظار و توقع خیلیها رفتار کرد.»
۲) رهبر معظم انقلاب در اولین سالگرد رحلت سیداحمد خمینی در یک مصاحبه چند ویژگی برجسته او را مطرح کردند؛ از جمله در بخشی از این مصاحبه چنین روایت میکنند: «حاج احمدآقا عنصر قابل و لایقی بودند. اولا ایشان خیلی باهوش بودند. به نظر من در بین خصوصیات ذاتی و صفاتی که در یک انسان، برجسته است، اگر بخواهیم یکی را برای حاج احمدآقا از همه برجستهتر حساب کنیم، آن هوش ایشان بود. بسیار مرد باهوش و تیز و زیرکی بودند. بعضی از صفات خوب امام را هم من در ایشان دیدم. مثلا آدم بیرودربایستیای بودند.... من با ایشان هم از نزدیک معاشرت و رفاقت داشتم. جاهایی که لازم بود اصلا هیچ رودربایستی نداشتند. ایشان یک حالت صراحت خوبی را البته در مواردی –نمیگویم در همهجا- داشتند که تعبیر درستش همان رودربایستی نداشتن است.... علاوهبر این، از بُن دندان به این انقلاب اعتقاد داشتند و برای همین هم بود که آن هوش سرشار در خدمت انقلاب و امام به کار میرفت. اصل برای ایشان، همینها بود. من بعدا دیدم در وصیتنامهشان هم همین را تصریح کردهاند. این راست است. این را من خودم دیدم که برای ایشان در درجه اول، امام و انقلاب مطرح بود. رفاقتها، دوستیها، جبههها، باندها و گروهها، هیچ مطرح نبود.»
۳) مقام معظم رهبری در سخنرانی سال ۸۱ موضع حاج سیداحمد آقا بعد از رحلت امام را تحسین کرده و چنین روایت میکنند: «حاج احمدآقا در برهه بعد از رحلت امام، یکی از بهترین مواضعی را که ممکن است کسی مثل ایشان داشته باشد، در دفاع از اصول و موازین انقلاب و آن چهره حقیقی خط امام اتخاذ کرده بودند. ایشان واقعا از جان و دل از آن مواضع و از جمله از رهبری دفاع میکردند. دفاع بسیار جانانهای که ایشان چه از اساس و اصل رهبری و چه از شخص حقیر میکردند، در بعضی روحیههایی که ممکن بود به گونه دیگری فکر کنند یا احساس دیگری داشته باشند، تاثیرات زیادی داشت. بههرحال، موضع بعد از رحلت امام که ایشان اتخاذ کرده بودند، موضع بسیار ارزشمندی بود. من معتقدم یکی از بهترین فصول زندگی ایشان، عندالله، همین فصل اخیر است که ایشان واقعا راه خدا، راه حق و راه صحیح را متقرّبا الیالله برگزیده بودند. با اینکه یقینا توقعات گوناگونی از ایشان بود؛ همانگونه که وسوسههایی هم بود. آدم میبیند در اطراف بعضی از افراد، وسوسههایی میشود. یقینا در اطراف ایشان هم وسوسههایی وجود داشت. در این شکی نیست. لکن ایشان قرص و محکم ایستاده بودند و همان اصولی را که مورد نظر شریف امام رضواناللهعلیه بود، با قاطعیت تمام ابراز میکردند.»
تدبیر و دوراندیشی احمدآقا به روایت هاشمیرفسنجانی
در جایجای خاطرات افرادی مانند اکبر هاشمیرفسنجانی نام سیداحمد خمینی به چشم میآید. هرچند برخی معتقدند حاج سیداحمد خمینی در مقاطعی بهویژه پس از رحلت امام، منتقد مشی هاشمیرفسنجانی بوده، اما از خاطرات هاشمی معلوم است این دو همکاریهای گستردهای در دهه ابتدایی جنگ تحمیلی داشتهاند. از اینرو میتوان با مرور خاطرات رئیس مجلس دوران جنگ به نکات مهمی درخصوص عملکرد و نظرات فرزند امام راحل پی برد که برخی از آنها به شرح زیر است:
اول سیداحمد خمینی در مقاطعی با تدبیر ویژه تلاش کرده فضای افکار عمومی منطقه و جهان به نفع ایران سامان یابد و حقانیت ایران با ابعاد بهتری تبیین شود. هاشمی در ۲۷ خرداد ۱۳۶۳ از دقت نظر حاجاحمد در تفهیم مظلومیت ایران در جنگ به سازمان ملل میگوید و مینویسد: «شب، احمدآقا تلفن کرد و اصرار داشت که نمایندگان سازمان ملل، برای نظارت بر زدن شهرها را در ایران بپذیریم؛ من هم موافقم. قرار شد با [آقای میرحسین موسوی]نخستوزیر که در این مورد تردید داشته است، صحبت شود.»
در جایی دیگر یعنی در خاطره ۹ شهریور ۱۳۶۳هم هاشمی از نظر و ابتکار فرزند امام در مورد تبلیغات خارجی میگوید و مینویسد: «ساعت ۱۰ صبح احمدآقا آمد. از وضع تبلیغات راکد ما در مورد هواپیمای مسافربری ربوده شده انتقاد داشت؛ من هم تایید نمودم. به وزارت خارجه گفتیم که مسئولی برای تعقیب جریان و خبرسازی و زنده نگهداشتن قضیه و فشار بر مجامع بینالمللی، معین کنند و به توصیه سازمانملل در مورد اینکه ما سروصدا راه نیندازیم، توجه ننمایند. عراق به جای جوابگویی به خاطر شرکت در هواپیماربایی، با زیارت بردن مسافران، دارد مانور تبلیغاتی هم میدهد.»
نباید فراموش کرد که سیداحمد با صلابت بر موازین و آرمانهای انقلاب و امام هم استوار بود، چنانکه در بسیاری از بخشهای خاطرات هاشمی آمده که سیداحمد به دنبال حفظ استقلال کشور در عرصههای مختلف بود. از جمله این موارد خاطره ۱۷ اردیبهشت ۱۳۶۲ است که هاشمی در آن مینویسد:
«سیداحمد در شرایط دشوار کشور، از اعتبار و تقویت سیاست نه شرقی و نه غربی انقلاب و ایران خوشحال بود و رضایت داشت.»
دوم بخشی از خاطرات هاشمی درخصوص دغدغه فرزند امام نسبت به محرومان و مستضعفان است که نشان میدهد سیداحمد خمینی چه نگاهی به مردم داشته است. در خاطره ۲۵ آذر ۱۳۶۲ هاشمی از نگرانیهای حاج احمد درخصوص وضعیت اقتصادی مردم و اقشار ضعیف جامعه میگوید و مینویسد: «احمدآقا پیش از ظهر آمد و در مورد گرانی و صفهای مقابل نانواییها نگران بود.»
وی همچنین در ۲۱ خرداد ۱۳۶۴ روایت میکند که فرزند امام پیگیر رسیدگی به وضعیت محرومان است و درگیر ماجرا شده است. هاشمی مینویسد: «حاج احمدآقا آمد و درباره بنیاد مستضعفان که حاضر نیست بعضی از رقبات را به سازمانهای خیریه دیگر واگذار کند، گلایه داشت.»
سوم مصلحت اندیشیهای حاجاحمد درباره وقایع کشور در خاطرات هاشمی کم نیست. یکی از این دفعات مربوط به ماجرای دلخوری آیتالله ربانی املشی است؛ جایی که او میخواسته از همه مناصب کشور دوری کند، اما با وساطت حاجاحمد او مسئولیت میپذیرد و از دلخوریهای احتمالی هم جلوگیری میشود. در خاطره ۲۷ دی ۱۳۶۱ هاشمی میگوید که احمدآقا از کسانی بود که به دنبال رفع سوءتفاهمها و پذیرش مسئولیت از سوی آیتالله ربانی بود و نهایتا به نتیجه هم رسید. موضوع دیگر، اما مربوط به نظر امام درخصوص پخش موسیقی از تلویزیون است که با وجود نظر مخالف هاشمی، سیداحمد با آیتالله بهشتی نزد امام رفته و از ایشان درخواست میکنند که از انتشار این نظر در تلویزیون جلوگیری شود و امام هم موافقت میکنند. این خاطره در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۰ آمده است.