جوان آنلاین: به گزارش خبرنگار ما، بسیاری از افرادی که پایشان به پروندههای قتل باز میشود بعد از ارتکاب جنایت از محل متواری شده و زندگی پنهانی را شروع میکنند. بررسی پروندههای مطرح شده در محاکم کیفری استانها حکایت از این دارد که تلاش آنها برای فرار سرانجامی ندارد و عاقبت گرفتار پلیس خواهند شد. در پروندهای که روز گذشته در دادگاه کیفری یک استان تهران بررسی شد عامل حادثه پس از یک فرار طولانی مدت بازداشت و پای میز محاکمه حاضر شد.
این پرونده بیستو دوم دی سال۹۵، همزمان با گم شدن ناگهانی مردی به نام رضا به جریان افتاد. آن روز برادرش مأموران پلیس پایتخت را از ناپدید شدن رضا باخبر کرد و گفت: «شب گذشته برادرم از خانه بیرون رفت، اما دیگر بازنگشت تا اینکه امروز چند پیامک نامفهوم از گوشی او به دستم رسید. رضا مدتی قبل با مردی به نام پویا آشنا شده بود. آنها این اواخر با هم مشکل مالی داشتند. فکر کنم پویا از برادرم باخبر باشد.»
با ثبت این اظهارات تلاش پلیس برای یافتن مرد جوان آغاز شد تا اینکه آنها دریافتند پویا که نام اصلی او خسرو است همزمان با ناپدید شدن رضا دفتر کارش را ترک کرده است. همچنین در ادامه تحقیقات مأموران از طریق ردیابی تلفن همراه رضا بعد از گذشت هفتماه توانستند خسرو (با نام جعلی پویا) را شناسایی و بازداشت کنند. مرد جوان با انتقال به پلیس آگاهی ابتدا از سرنوشت رضا اعلام بیاطلاعی کرد تا اینکه در بازجوییهای فنی بالاخره لب به اعتراف گشود و به قتل رضا با همدستی سه نفر از دوستانش با انگیزه اختلاف مالی اعتراف کرد و گفت: «من و مقتول با هم مشکل مالی داشتیم تا اینکه روز حادثه با هم درگیر شدیم. در آن درگیری مقتول یک کاتر برداشت و به من حمله کرد که ناگهان به رگ دستش خورد و منجر به قتل شد. بعد از قتل نمیدانستم با جسد چکار کنم به همین دلیل تصمیم گرفتم آنرا به لاهیجان ببرم و دفن کنم.»
با دستگیری سه متهم دیگر به نامهای رحیم، رضا و ایوب، مأموران به آدرس محل دفن جسد رفتند و بعد از کشف بقایای جسد و آزمایش DNA، کیفرخواست صادر و پرونده به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. صبح دیروز پرونده روی میز هیئت قضایی همان شعبه به ریاست قاضی قربانزاده قرار گرفت. ابتدای جلسه اولیایدم درخواست قصاص کردند سپس متهم ردیف اول در جایگاه قرار گرفت و با انکار جرمش در شرح ماجرا گفت: «با مقتول به طور اتفاقی در شهرری آشنا شدم و از آنجائیکه سابقه داشتم خودم را به نام پویا معرفی کرده بودم. شغلم اجاره ماشینهای مدل بالا بود که چندین بار هم از آن ماشینهای مدل بالا به مقتول اجاره داده بودم. این گذشت تا اینکه من و رضا با همسرانمان به شمال رفتیم. در آن سفر رضا متوجه هویت جعلیام شده بود، اما حرفی نزد.»
متهم در ادامه گفت: «او قبل از سفر ۲ میلیارد تومان پول دادهبود تا برایش ماشین مدل بالا تهیه کنم و در عوض من هم دو فقره چک ۵۰۰میلیون تومانی به او داده بودم. مقتول وقتی متوجه هویت جعلیام شده بود بعد از سفر به دفتر کارم آمد و از من خواست تا پولش را پس بدهم. سر همین موضوع با هم درگیر شدیم تا اینکه او سوییچ لندکروزی که برایش اجاره کرده بودم را از من گرفت و رفت. مدتی گذشت تا اینکه با او تماس گرفتم و قرار شد دوباره به دفترم بیاید و با هم صحبت کنیم.» متهم در خصوص روز حادثه گفت: «رضا در دفتر اسناد کار میکرد. او قول داده بود برایم مدرک جعلی درست کند، اما زیر قولش زد. آن روز من هم این موضوع را بهانه کردم و از پرداخت ۲ میلیارد تومان طفره رفتم. به همین خاطر از او خواستم تا چکها را پس بدهد و در عوض من هم ۲ میلیاردتومان را به او برگردانم، اما او گفت: ۲ میلیاردتومان را به حسابش بریزم و بعد چکها را پس میدهد. قبل از آمدن رضا، سه نفر از دوستانم در اتاق دیگری مخفی شده بودند. وقتی من و مقتول با هم درگیر شدیم آنها در حالیکه صورتشان را پوشانده بودند بیرون آمدند و دست و پای رضا را بستند. رضا بیحال روی زمین افتاده بود که من کارت عابر بانکش را به یکی از دوستانم دادم تا با آن خرید کند. با این کار قصد داشتیم اگر مقتول از ما شکایت کرد پلیس را گمراه کنیم.»
متهم در خصوص قتل گفت: «وقتی دوستانم دفتر کار را ترک کردند سراغ رضا رفتم و پاهایش را باز کردم. سپس به آشپزخانه رفتم تا قلیان درست کنم که ناگهان متوجه شدم رضا یک کاتر زیر گردنم گذاشته است. یک لگد زیر دستش زدم و یکدفعه کاتر به رگ دستش خورد و زمین غرق خون شد. همان لحظه رحیم رسید. او از من خواست تا پنهان شوم تا با اورژانس تماس بگیرد، اما شدت خونریزی مقتول زیاد بود به همین خاطر رحیم از ترس فرار کرد.» متهم در خصوص حمل جسد گفت: «وقتی دوستم رفت متوجه شدم رضا فوت کرده است. آنجا بود که جسد را لای پتو پیچیدم و آنرا به لاهیجان بردم و دفن کردم. حین حمل جسد نیز برای اینکه شناسایی نشوم دوربینهای ساختمان را قطع کرده بودم، اما انگار یکی از دوربینها روشن مانده بود که از همان تصاویر شناسایی شدم.» متهم در آخرین دفاعش گفت: «باور کنید مرگ رضا خیلی اتفاقی بود و در آن نقشی نداشتم.»
بعد از توضیحات متهم، سه متهم دیگر نیز در جایگاه قرار گرفتند و با انکار جرمشان گفتند در قتل نقشی نداشتیم و اصلاً قرار نبود قتلی اتفاق بیفتد.» در پایان هیئت قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد.