فوتبال ایران سالها و دهههایی را به یاد میآورد که هرچه بود، عشق به توپ، پیراهن باشگاه و هوادار بود. سالهایی که پول جایی در فوتبال نداشت، نه اینکه نباشد، بود، ولی اصل ماجرا نبود و کسی به خاطر پول رنگ پیراهنش را انتخاب نمیکرد.
سالها از آن روزها گذشته، روزهایی که ستارههای نامدارش هرچند به جام جهانی صعود نکردند و راهی به اروپا نیافتند، اما سالم زندگی میکردند و از جان و دل برای تیمهای خود مایه میگذاشتند، به همین دلیل هنوز محبوب و تکرار نشدنی هستند. سالها از روزهایی که خبری از پاداش، سکه و هزینههای میلیاردی در فوتبال نبود، میگذرد و امروز شاهد محاکمهای هستیم که هرچند در نگاه اول بیارتباط با فوتبال است، اما در بطنش میتوان فوتبال را دید. حسین هدایتی، کسی که در سالهای آخر دهه ۸۰ ناگهان در فوتبال سر بیرون آورد و «عابربانک» شد، همان روزها در مقابلش جبهه گرفتیم و البته بارها و بارها هم تهدید شدیم که با «متولد ظهر عاشورا» زیاد کار نداشته باشیم!
ولی هرچه بود، ما گفتیم و نوشتیم تا کار به امروز کشیده شد. امروز که خود هدایتی عنوان میکند ظرف پنج سال ۶۰۰ میلیارد تومان در فوتبال هزینه کرده و کسی هم از او نپرسیده چرا؟!
پیش از این نوشته بودیم که هدایتی برای دیده شدن و کسب شهرت کاسه خرجی میکند، هدفی که به آن رسیده، حتی امروز که در قامت یک متهم مقابل قاضی قرار گرفته، ۶۰۰ میلیارد خرج کرده که دیده شود و امروز هم دیده میشود. حسین هدایتی محاکمه میشود بنا به هر دلیلی، محکوم میشود یا نه، اما یادمان نرود که اتهام اصلی او ضربه به روح ورزش و فوتبال است و در این میان مهم صندلیهای خالی کنار دست هدایتی است. مهم مدیران، فوتبالیستها و کسانی هستند که سالها پول کثیف هدایتی را گرفتهاند و کنارش عکس یادگاری انداختهاند. مهم فوتبالی است که پاکی خود را با پول امثال هدایتی از دست داده و مهم این است که در این پرونده فقط و فقط هدایتی دیده نشود. باید سراغ آنهایی رفت که با این پولها، میلیاردر شدند. با پولهای مردم، با حق زحمت کارگرانی که حتی حقوق ماهیانه خود را هم دریافت نمیکردند، در عوض حق زحمتشان سر از سفره هدایتی و جیب فوتبالیستهای بیکیفیت، راحتطلب و سیریناپذیر درمیآورد.
باید سراغ مدیرانی رفت که با چشم بسته (شاید هم آگاهانه و با چشم باز) لبخندزنان دست عابربانک را میفشردند و پولها را خرج میکردند. باید رفت سراغ بازیکنی که یک میلیارد از هدایتی گرفت و در جیبش گذاشت و رفت قطر. باید پول مردم را از حلقوم این افراد بیرون کشید. اینکه توقع داشته باشیم خودشان بیاورند، اشتباه است. باید احضارشان کرد تا در کنار هدایتی محاکمه شوند و بگویند چگونه پولی را که نمیدانستند از کجا و چطور به دست آمده، خرج کردند.
اتهام هدایتی هرچه هست، سنگینتر از اتهام مدیران و اهالی فوتبال نیست. هدایتی میخواست محبوب و مشهور شود که شد. ۶۰۰ میلیارد خرج کرده که دیده شود و میشود. ۴۰۰ سکه بذل و بخشش کرده که عکس یک روزنامهها باشد که شد، ولی مسئولان فوتبال را چه کار باید کرد؟ آنها اجازه ورود و خودنمایی به امثال هدایتی را دادند، آنهایی که پول گرفتند و دم نزدند. امثال هدایتی امروز در فوتبال هستند، اما هدایتی پرسروصداتر بود و گرفتار شد (البته شاید).
اما هستند کسانی که بیسروصداتر و بدون اینکه دیده شوند برای فوتبال از جیب مردم، حتی بیشتر از ۶۰۰ میلیارد و ۴۰۰ سکه بذل و بخشش میکنند و مدیران فوتبالی هم در برابرشان از موم نرمترند. هدایتی محاکمه میشود، اما مدیران فاسد فوتبال و بازیکنی را که به دریافتهای مفت و میلیاردی عادت کرده چه باید کرد؟
اتهام امثال هدایتی نه فقط پرداختهای میلیاردی که از بین بردن پاکی فوتبال است. اتهامی که خود فوتبالیها نیز در آن سهیم هستند و باید در کنار هدایتی محاکمه شوند. فوتبالی که از بابت همین پولها برخی ستارههایش چنان وقیح شدهاند که فکر میکنند، حتی در برابر قانون هم میتوانند بایستند. هدایتی امروز دیده میشود درست همانگونه که میخواست،، اما یادمان نرود که هدایتیهای دیگری هستند، خرج میکنند و مدیران و فوتبالیستها هم با آغوشی باز از آنها استقبال میکنند.