مهدی طالقانی، فرزند آیتالله طالقانی از علی مطهری، فرزند آیتالله مطهری خواست که «حقایق تاریخی را در انحصار خویش نبینند و شأن خود را همسنگ پدر نینگارند.» ماجرا از مصاحبه مهدی طالقانی با سایت انتخاب شروع شد که واکنش علی مطهری را برانگیخت و حالا مهدی طالقانی به او پاسخ داده است. مطهری، در بخشهایی از این جوابیه نسبت به گفتوگوی مهدی طالقانی، اعلام کرده بود «آقای مهدی طالقانی راهپیمایی تاسوعای سال ۱۳۵۷ در تهران را صرفاً ناشی از اعلامیه مرحوم آیتالله طالقانی دانستند، در حالی که اعلامیه جامعه روحانیت مبارز تهران با امضای شهید مطهری، شهید بهشتی، مرحوم انواری، مرحوم مهدویکنی، مرحوم هاشمی رفسنجانی و عدهای دیگر نقش اساسی در این راهپیمایی داشت... ایشان تشکیل شورای انقلاب اسلامی را به آیتالله طالقانی نسبت میدهد؛ در حالی که همه میدانند ایده شورای انقلاب توسط آیتالله مطهری به امامخمینی (ره) ارائه شد...»
پاسخ مهدی طالقانی صریح است و بی تعارف. او در مورد راهپیمایی تاسوعای ۵۷ میگوید: «اینجانب از آغازین لحظات شکلگیری فکر راهپیمایی بزرگ تاسوعای ۱۳۵۷ در جریان آن بودم... در آغاز طرح این پیشنهاد، بسیاری از حضرات با استدلالهایی از قبیل: امکان کشتار رژیم از امضای آن سر باز زدند. نهایتاً اطلاعیه با امضای مرحوم آیتالله طالقانی تنظیم و منتشر شد... بعدها و در برخی از آثار نو انتشار، اعلامیهای با امضاهای متعدد برای راهپیمایی تاسوعا مشاهده شد که در آن روزگار در محافل سیاسی نشانی از آن یافت نمیشد... شاید آقای مطهری راهپیمایی تاسوعا را با راهپیمایی عاشورا که با اعلامیه اعضای جامعه روحانیت انجام گرفت، اشتباه گرفتند!» طالقانی در مورد شورای انقلاب هم میگوید: «پس از آزادی آیتالله طالقانی از زندان و ارجاع بسیاری از مسائل انقلاب به ایشان و دفترشان، ایشان به اندیشه تشکیل نهادی شورایی برای اداره امور انقلاب افتادند و جمعی را نیز با همین عنوان در منزل خویش گردآوردند و جلساتی نیز برگزار شدند. پس از چندی با انتشار دستور امام مبنی بر تشکیل شورای انقلاب، ایشان شورای تشکیل شده توسط خویش را منحل کردند.»
و در نهایت در مورد حسینیه ارشاد تصریح میکند: «آنچه از اینجانب به عنوان ریشه اختلافات شهید آیتالله مطهری با دکتر شریعتی در مصاحبه آمده، صرفاً نقل قولی از مرحوم فخرالدین حجازی بوده است...» و در پایان آنکه «به آقای علی مطهری توصیه میکنم که حقایق تاریخی را در انحصار خویش نبینند و شأن خود را همسنگ پدر نینگارند.»