سرويس فرهنگي جوان آنلاين: سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر که مهمترین رویداد هنری کشور است در آستانه ۴۰ سالگی انقلاب در حال برگزاری است.تا به اینجا استقبال مخاطبان از فیلمهای جشنواره به نسبت دورههای قبل چشمگیر و پررنگتر بوده است.
در ذیل نگاهی کوتاه به چند فیلم اکران شده در جشنواره خواهیم داشت.
معکوس: (پولاد کیمیایی)
پسر کو ندارد نشان از پدر!
اولین تجربه فیلمسازی پسر «مسعود کیمیایی» فیلم داندانگیر و پختهای نشده است.علاقه به فضاسازیها، دیالوگنویسی و نوع روایت سینمایی «مسعود کیمیایی» در سراسر فیلم موج میزند. همان کهن الگوهای سینمای کیمیایی یعنی رفاقت، عشق و نقد قدرت در این فیلم هم دیده میشود، اما در این فیلم بیشتر شبیه یک شوخی است. معکوس بهعنوان فیلم اول تجربه موفقی برای «پولاد کیمیایی» نیست و ارزش افزودهای برایش به حساب نمیآید.
فیلمسازان فیلم اول اغلب تمام تلاششان را میکند که هر ایده نو و تازه و خلاقانهای که دارند در نخستین اثرشان رو کنند تا تجربه اول گام محکمی برای ادامه راهشان باشد، ولی معکوس در بهترین حالت یک فیلم معمولی در همه شئونات، از اجرا و بازیها گرفته تا روایت و قصه است. فیلم سکانس اضافی دارد و قصه اصلی دیر شروع میشود و وقتی هم گره فیلم ایجاد میشود بهقدری شل و وارفته است که سریع باز میشود. پولاد هم مثل اکثر فیلمهای پدرش یک شخصیت به اسم «رضا» دارد و این نشانهگذاری است که بیشتر بهدرد خود کیمیاییها میخورد تا مخاطب. فیلم در گیشه فروشی نخواهد داشت.
سال دوم دانشکده من: (رسول صدر عاملی)
فیلمسازی دورهمی
از ترکیب «رسول صدر عاملی» و «پرویز شهبازی» انتظار خیلی بیشتری میرفت. این دونفر خالق چند فیلم خوب و مهم با موضوع و دغدغه نوجوانان و جوانان در سینمای ایران هستند. فیلمهای خوبی مثل «من ترانه ۱۵ سال دارم» و «دختری با کفشهای کتانی» از صدرعاملی و «دربند» و «نفس عمیق» از «پرویز شهبازی». اما متاسفانه در اینجا خروجی کار به غایت فیلم پرت و اشتباهی است. عقب ماندگی و پیش پا افتادگی از سر و روی فیلم میبارد. وقتی نه قصهای در کار نیست و نه حتی دغدغه مهمی چه اصرای برای ساخت این فیلم وجود داشته؟!
صدر عاملی نشان میدهد شناختش از نسل جوان چقدر با روزهای اوجش چقدر فاصله دارد. شناخت صدرعاملی و شهبازی از بچههای دهه هفتاد در این حد است که مثلا در خوابگاه دانشجویی دور هم جمع میشوند و ترانه میخوانند یا در یک کافیشاپ با هم قرار میگذارند و قهوه مینوشند.
کمترین پژوهش، تحقیق و تجربه زیستی در این فیلم وجود ندارد. تصویری که از دانشجو و دانشگاه در این فیلم نشان داده میشود از استاندارهای سریالهای ضعیف و باسمهای تلویزیون هم پایینتر است. فیلم برای کارنامه فیلم سازش به شدت نا امید کننده و عقب گرد است. ساخت این فیلم نشان میدهد که فیلمسازی در سینمای ایران همچنان درگیر دورهمیها و گعدههای فامیلی و روابطی است. فیلم در اکران هم حرفی برای گفتن ندارد.
تختی: (بهرام توکلی)
یک روایت تخت از تختی
فیلم مهم این چند روزه را میشود «تختی»، «بهرام توکلی» دانست. بیوگرافیسازی در سینمای جهان هم قدمت طولانی دارد و هم مخاطب زیاد. در سینمای ایران، اما فیلمهای خوب بیوگرافی به جرات به اندازه انگشتان یک دست هم نمیرسند. ساخت فیلمهای بیوگرافی به دلایل مختلف در سینما جرات و جسارتی میخواهد. ویژگی و امتیاز ابتدای فیلم در همین جا نهفته است. یعنی اینکه یک فیلمساز جسارت ساخت فیلمی درباره یکی از اسطورههای ورزشی و مردمی این سرزمین را به خودش داده است. بهلحاظ ساختار و سرو شکل قطعا فیلم «تختی» دارای ویژگیها زیادی است. کارگردانی با وسواس و فیلمبرداری یکدست و همچنین طراحی صحنه ولباس. قطعا فیلم در اکثر رشتههای نامزد خواهد شد.
اما مشکل فیلم در کجاست؟ توکلی مثل عمده فیلمهایش مخصوصا آخرین فیلمش «تنگه ابوقریب» نشان میدهد بیش از حد درگیر فرم است. وقتی فیلمساز تمام هموغم خود را صرف سر و شکل و ظاهر فیلم میکند، باطن فیلم حرفی برای گفتن نخواهد داشت.
انتخاب نابازیگری که چهرهاش شبیه «تختی» باشد گرچه به ظاهر فیلم کمک میکند، ولی به همان اندازه از شخصیتپردازی و عمق بخشیدن به کاراکتر کم کرده است. بازی بازیگر به شدت تخت و آماتوری است. در شکل روایت و قصه هم همین تختی دیده میشود. فیلمساز تمام تلاشش را میکند که به یک مستند «داکیودارم» نزدیک شود، ولی فراموش کرده است که فیلم سینمایی قواعد خودش را دارد.
شخصیتپردازی، درام، قهرمان، ضدقهرمان و... فیلم چیزی فراتر از اطلاعاتی که همگان درباره «تختی» دارند، به مخاطب نمیدهد. سخت است فیلمی درباره یک قهرمان واقعی ساختن، ولی کمترین جلوه و وجه قهرمانی در فیلم نداشتن.
از اندیشههای سیاسی، مذهبی و ابعاد مختلف مردمی تختی در فیلم جز چند صحنهگذار و سطحی چیزی نمیبینیم. دلیل گرایش تختی به جهبه ملی و علاقه شدیدش به دکتر «مصدق» مثل خیلی دیگر از موارد فیلم پنهان و ناگفته است.
شاید نقطه عطف و جسارت فیلم در تاکید و تایید خودکشی «تختی» است که بالاخره فیلمساز این جسارت را داشته که یکبار برای همیشه این موضوع را مطرح کند. «تختی» فیلم مهمی در سینمای ایران خواهد بود نه به خاطر خود فیلم به خاطر شخصیتی که این فیلم درباه آن ساخته شده است. در اکران فیلم موفقی خواهد بود به واسطه شخصیت محبوب و شناخته شده قهرمانش. درباره این فیلم زیاد میشود نوشت، بماند به وقتش.