سارقانی که با وسایل سرقتی عکس سلفی میگرفتند و در صفحه اینستاگرامشان به اشتراک میگذاشتند به دام افتادند.
به گزارش خبرنگار ما، چندی قبل مردی به اداره پلیس رفت و در توضیح سرقتی که از خانهاش شده بود، گفت: همراه خانوادهام شام بیرون بودیم. نیمههای شب وقتی به خانه برگشتیم همه وسایل خانه بهم ریخته بود که حکایت از این داشت سارقان به خانهام دستبرد زدهاند. پس از بررسی خانهام متوجه شدم وسایل قیمتی و تمام طلاها و پولهایمان که داخل کمد نگه میداشتیم سرقت شده است. با طرح شکایت تیمی از مأموران پلیس آگاهی به دستور قاضی احمدزاده، بازپرس شعبه سوم دادسرای ویژه سرقت وارد عمل شدند. مأموران در نخستین بررسیها با شکایتهای مشابهی روبهرو شدند که حکایت از این داشت سارقان باند چند نفری هستند که به خانه ویلایی و آپارتمانهای طبقه اول و دوم دستبرد میزنند.
در حالی که تحقیقات برای شناسایی سارقان ادامه داشت یکی از شاکیان سرنخ متهمان را در اختیار مأموران قرار داد. شاکی گفت: چند روز قبل خانهام مورد دستبرد قرار گرفت. سارقان همه اموال قیمتیام را سرقت کردند که در میان اموال سرقتی فندک با ارزش و گرانقیمتم نیز بود. روز گذشته در حال بررسی صفحههای اینستاگرام بودم که دیدم مرد جوانی در صفحهاش با فندک گرانقیمتم عکس گرفته و به اشتراک گذاشته است. پس از این مأموران بررسیهای تخصصی خود را آغاز کردند و موفق شدند پسر جوان را به نام کامبیز شناسایی و بازداشت کنند. کامبیز در بازجوییها به سرقت با همدستی سهنفر از همشهریانش اعتراف کرد. به این ترتیب مأموران سه عضو دیگر باند را دستگیر کردند. تحقیقات از متهمان به دستور قاضی احمدزاده ادامه دارد.
گفتوگو با کامبیز سر دسته باند
سابقه داری؟
نه، ما هیچ کدام سابقه نداریم.
چه شد که باند سرقت را تشکیل دادی؟
ما چهار نفر دوست بودیم و همشهری هستیم. بیکار بودیم به تهران آمدیم و این باند را از دوماه قبل تشکیل دادیم.
در این مدت به چند خانه دستبرد زدید؟
حدود ۸ تا ۱۰ خانه.
موضوع عکسهای اینستاگرام چه بود؟
ما صفحه اینستاگرام داشتیم و هر جا که اموال با ارزشی سرقت میکردیم با آن عکس میگرفتیم و برای فخرفروشی برای دوستانمان میفرستادیم و گاهی هم با اموال سرقتی گرانقیمت مانند ساعتهای گرانقیمت یا همان فندک با ارزش عکس میگرفتیم و برای دختران مورد علاقهمان میفرستادیم و ادعا میکردیم پولدار هستیم.
چقدر از اموال سرقتی گیرتان آمد؟
بعضی از اموال را به دختران مورد علاقهمان هدیه میدادیم و بقیه را میفروختیم و پول آن را به حساب مشترکی که داشتیم واریز میکردیم، اما پول زیادی نیست، چون بیشتر پولها را خرج میکردیم. بعضی وقتها هم به کاهدون میزدیم. مثلاً یه بار تعداد زیادی سنگ قیمتی سرقت کردیم که مشخص شد تقلبی هستند.