تلاش برای ناکارآمد نشان دادن حاکمیت اسلامی و ایجاد دوقطبی مردم- حاکمیت همچنان از ثابتترین اهدافی است که نظام سلطه و جریان ضدانقلاب دنبال میکند.
از حادثه تروریستی در شهر اهواز تاکنون دهها رسانه و اندیشکده خارجی تلاش میکنند، یکی از عوامل اصلی بهوجود آمدن این حادثه را فقدان توانمندی مسئولان امنیتی و نظامی جهت مقابله با طرحهای خارجی عنوان کنند و از این مسیر بعد از هدف «بدبین کردن مردم به مسئولان ارشد سیاسی و اجرایی»، اعتماد عمومی نسبت به اقتدار و توانمندی نیروهای مسلح و دستگاههای امنیتی را مخدوش کنند. طبیعی است زمانی که اعتماد مردم به مسئولان ارشد کشور اعم از اجرایی، قضایی، امنیتی و ... با چالش روبهرو شود و از سوی دیگر مشکلات اقتصادی نظیر تورم، رکود، بیکاری و گرانی مردم را به ستوه بیاورد، کشور در درون یک بحران قرار خواهد گرفت؛ هدفی که غرب با دهها ابزار از جمله رسانههای مجازی-ماهوارهای آن را دنبال میکند.
«گروه بینالمللی بحران» که در نگارش، تنظیم و نهایی شدن متن مذاکرات هستهای نقش مستقیمی داشته در تحلیل حمله تروریستی به رژه نیروهای مسلح در اهواز عوامل مختلف را برای شکلگیری این اقدام بیان میکند. این گروه در بخشی از تحلیل خود میآورد:
«۱- نارضایتی مردم ایران از سوءمدیریت دولت این کشور و ایجاد تفرقه بین حاکمیت و مردم سبب شده است که بازیگران منطقهای متخاصم از این موقعیت بهرهبرداری کرده و به التهابات دامن زده و تنشآفرینی کنند.
۲- گروه جداییطلب الاحواز هفت ماه پیش از این حمله تروریستی اقدام به راهاندازی شبکه ماهوارهای میکند و از طریق این شبکه مردم خوزستان را به آَشوب و التهاب آفرینی از طریق از بین بردن خطوط لوله نفت و اموال عمومی تشویق میکند.»
القای ناکارآمدی؛ پروژهای مشترک و هماهنگ
همانطور که گفته شد «گروه بینالمللی بحران» و بسیاری دیگر از وابستگان به غرب در تلاش هستند ناکارآمدی نظام اسلامی را در ابعاد سیاسی، اقتصادی و نظامی به عنوان یک پروژه مشترک دنبال کنند کمااینکه بسیاری از تحلیلگران و شخصیتهای غربی نیز در تلاش هستند عامل اصلی حوادث دی ماه سال گذشته را نه ناتوانی افراد مسئول در برآوردهکردن شعارهای انتخاباتی که ناکارآمدی نظام اسلامی معرفی کنند. مارک آونز استاد دانشگاه اِگزتر انگلیس در تحلیل حسابهای توئیتری منافقین در جریان آشوبهای دیماه سال ۱۳۹۶ مینویسد: «اکثر حسابهایی که هشتگهای ایران را آزاد کنید و تغییر رژیم ایران را از اواخر دسامبر (اوایل دی ۹۶) تا میتوئیت میکردند، در یک بازه زمانی چهار ماهه ایجاد شدند. این بدان معناست که استفاده زیاد از این هشتگها، نشاندهنده این است که آنها توسط روباتها توئیت میشوند.» توئیت آونز تنها بخش کوچکی از تلاشهای هماهنگ و پیوسته کشورهای غربی و متحدان منطقهای برای ایجاد آشوب و اغتشاش در ایران را نشان میدهد؛ آشوبهایی که میتواند تنها با شکلگیری یک گزینه در ذهن جامعه ایرانی اثرگذار باشد و آن اینکه شرایط موجود تغییر نخواهد کرد و نظام آلترناتیوی برای رهایی مردم از مشکلات اقتصادی و معیشتی را ندارد. برای اینکه افکار عمومی داخلی به این باور برسند که مشکلات کنونی دامنهدارتر خواهد شد و وضع موجود تغییر نخواهد کرد، کافی است یک ساعت شبکه ماهوارهای مانند بیبیسی یا اخبار جهتدار کانالهای ضدانقلاب مانند آمدنیوز را مشاهده کنند، همین یک ساعت کافی است تا انبوهی از شبهات دست ساز در ذهن آنها شکل گیرد و روحیه ناامیدی و یأس نسبت به آینده غالب شود.
برای باورمندسازی هدف مورد اشاره، تعداد بسیاری از اندیشکدههای امریکایی نیز اقدام به انتشار تحلیلهای هدفمند کردهاند، به عنوان نمونه اندیشکده استراتفور، در گزارشی تمام تحولات مهم سیاسی و اقتصادی جهان در چهار ماه آخر سال ۲۰۱۸ را پیشبینی کرده و درباره ایران بیان میکند: «ایران هیچ استراحتی نخواهد داشت. اقتصاد ایران همچنان از تحریمها رنج خواهد برد. همزمان با آن، امریکا، عربستان، امارات و اسرائیل استراتژی تضعیف ایران در منطقه را پیش خواهند برد. ایران همچنان قادر خواهد بود ناآرامی داخلی ناشی از فشار اقتصادی را کنترل کند و از تشدید تنش نظامی با امریکا در خلیج فارس اجتناب خواهد کرد. با این حال، جنگ قدرت میان مقامات ایران تشدید خواهد شد» یا در بخش دیگری از این گزارش میآید: «ایران فشارهایی را تحمل، اما این فشارها را مدیریت خواهد کرد. امریکا استراتژی سختگیرانه اعمال تحریم بر ایران را ادامه خواهد داد. این اقدام تا حدودی برای افزایش ناآرامی داخلی طراحی شده است، اما ایران فعلاً قادر خواهد بود آنها را مدیریت کند.
شرکتهای خارجی که در معرض تحریمهای امریکا قرار دارند، به جز آنهایی که در روسیه و چین مستقر هستند، به احتمال زیاد به تحریمهای امریکا پایبند خواهند ماند و تعاملات با ایران را قطع خواهند کرد.» این تنها بخش اندکی از گزارشهایی است که مراکز وابسته به حلقه قدرت در غرب با هدف سازماندهی ذهن جامعه ایرانی منتشر میکنند که بسیاری از رسانههای تصویری- مجازی ضدانقلاب با استناد به همین گزارشهای خاص، تلاش میکنند ذهن جامعه ایرانی را به سمت و سوی دلخواه هدایت و دوقطبیسازی مردم- حاکمیت را عملیاتی کنند.
روی دیگر سکه
به رغم تبلیغات گستردهای که علیه جمهوری اسلامی ایران در سطح مقامات، رسانهها و اندیشکدههای غربی جهت پیادهسازی پروژه ناامید سازی مردم از حاکمیت صورت میگیرد، اما هستند مراکز یا شخصیتهایی که بدون آنکه تمایل داشته باشند، استمرار شرایط کنونی در کشور را غیرممکن عنوان و از اثرگذاربودن توطئهها و طرحهای ضدایرانی اظهار ناامیدی کردهاند.
این دسته از افراد یا تشکیلات، مقامات امریکایی و همپیمانان منطقهای آنها را شکست خورده معرفی میکنند و خواهان تغییر رویکرد دولت دونالد ترامپ جهت تضعیف ایران میشوند. مرکز مطالعات الجزیره روند قدرت گرفتن ایران به واسطه انقلاب اسلامی را احصا و آن را ادامه دار توصیف میکند:
«۱- حفظ جایگاه منطقهای ایران از طریق توسعه و تقویت ساختار و سازمان کشور ۲- تغییر توازن قدرت در منطقه به نفع جمهوری اسلامی ایران با تمرکز بر توان بازدارندگی کشور ۳- حفظ تغییر موازنه استراتژیک منطقهای با تقویت دولتهای کارآمد همسوی ایران در منطقه ۴- تقویت از درون جمهوری اسلامی ایران از طریق ایجاد سیاست خارجه بازدارنده.»
مهمتر آنکه برخلاف عملیات روانی ضدانقلاب و ادعاهای جریان غربگرا و غرب باور، اندیشکده امریکایی شورای روابط خارجی در تحلیل نشست شورای امنیت سازمان ملل به ریاست ترامپ نوشت: «بازی شطرنجی که ترامپ برای مات کردن جمهوری اسلامی آغاز کرده است، میتواند منجر به عقب نشینی و شکست امریکا شود چراکه بسیاری از متحدان امریکا یعنی اعضای دائم شورای امنیت مانند انگلیس و فرانسه از خروج یکجانبه امریکا از معاهده برجام ناراحت هستند. تلاش برای منزوی کردن ایران ممکن است منجر به انزوای امریکا شود.»