استان ادلب از سه سال قبل به دست ائتلافی از چندین گروه مسلح افتاد که نام خود را جیش الفتح گذاشته بودند و بعد از توافق سه کشور روسیه، ایران و ترکیه در دو سال قبل برای ایجاد مناطق کاهش تنش، این استان هم جزو مناطق کاهش تنش شد که بعد و با آزاد شدن مناطقی مثل ریف حمص، ریف دمشق و سه استان جنوبی، این استان رفته رفته مبدل به محل تجمع گروههای مسلح شد. از آنجایی که حدود ۶۰ درصد از این استان در دست گروه فتح الشام (جبهه النصره سابق) است و توافق آن سه کشور در مورد ایجاد مناطق کاهش تنش شامل این گروه و داعش نمیشد، طبیعی است که ارتش سوریه و متحدانش بعد از فراغت کار در مرکز و جنوب کشور و شکست داعش به سمت این استان راه بیفتند تا استان ادلب را از دست این گروه آزاد کنند.
خبرگزاری رویترز به نقل یک منبع مسئول در ائتلاف منطقهای حامی دولت سوریه گزارشی از عملیات ارتش سوریه و متحدانش برای آزادسازی استان ادلب تحت عنوان «فجر ادلب» منتشر کرده است. آنچه از گزارش رویترز برمیآید این است که ارتش سوریه دست کم در مرحله نخست فجر ادلب قصد حرکت به سمت شهر ادلب در مرکز این استان را ندارد بلکه به جای این آزاد کردن شهرکهای جسرالشغور، سهل الغاب، اللطمانه، خان شیخون و معره النعمان را مد نظر دارد تا به دو هدف اولیه برسد؛ هدف نخست تسلط کامل بر دو جاده حلب به حماه و لاذقیه و هدف دوم تقویت حومه حلب است تا تروریستها نتوانند در ادامه طلوع فجر حملات ایذایی به سمت حلب داشته باشند. بنابر این، تمام هیاهویی که کشورهای غربی و حتی هشدار سازمان ملل در مورد آزادسازی استان ادلب و سکنه ۳ میلیون نفری این استان بیشتر جنبه تبلیغاتی و جنگ روانی دارد تا با عملیات طلوع ادلب همخوانی داشته باشد. یک جنبه دیگر این جنگ روانی مربوط میشود به موضوع سلاح شیمیایی که جبهه غربی به رهبری امریکا چند روزی با مطرح کردن این موضوع حرف از حمله به سوریه را پیش کشیدهاند و حتی گفته میشود که امریکا طرحهای حمله خود را آماده کرده و شبکه سیانان هم گزارش کرده که چندین مقام و کارشناسان نظامی و جاسوسی فهرست اولیه از اهداف را تهیه کرده و تنها منتظر تأیید دونالد ترامپ، رئیسجمهور امریکا، هستند تا حمله به این اهداف کلید بخورد.
با وجود اینکه جنگ تبلیغاتی با موضوع غیرنظامیان یا سلاح شیمیایی ابزار موجود در دست امریکا و متحدانش برای ممانعت از عملیاتی شدن طلوع ادلب است، اما باید گفت که دولت سوریه و متحدانش تردیدی در انجام این عملیات ندارند و هم ارتش سوریه مقدمات لازم برای انجام این عملیات را انجام داده و هم اینکه سوریه خط و نشان لازم را برای غرب میکشد. این خط و نشان انجام مانور بزرگ دریایی در دریای مدیترانه است که روسیه از ناوگان دریای سیاه، دریای بالتیک، ناوگان دریای خزر و ناوگان شمالی خود در این مانور استفاده میکند تا علاوه بر ۹ ناو جنگی و دو زیر دریایی مستقر در این دریا، از ۲۶ ناو جنگی دیگر بمبافکنهای استراتژیک Tu-۱۶۰ و جنگندههای ضد زیردریایی و جنگندههای سوخو برای نمایش قدرت استفاده کند. هرچند که میخائیل بوگدانف، معاون وزیر خارجه روسیه، میگوید که این مانور ارتباطی با اوضاع ادلب ندارد و از قبل برنامهریزی شده بود، اما معلوم است که او تنها از زبان دیپلماتیک برای ادامه رایزنی سیاسی استفاده میکند و روسیه این حجم از قدرت دریایی خود را تنها برای اجرای یک برنامه تمرینی از پیش تعیین شده به کار نمیبرد. در واقع، روسیه عملیات طلوع فجر را نقطهای تعیینکننده برای پایان دادن به جنگ سوریه میداند و همچنان که سرگئی لاوروف گفته؛ گروههای تروریستی حاضر در ادلب حکم دمل چرکینی پیدا کردهاند که باید نسبت به جراحی آن اقدام کرد. با توجه به این نکته است که روسیه مانور خود را برای هشدار به امریکا و متحدانش به راه انداخته تا در سر راه طلوع ادلب سنگاندازی نکنند و از سوی دیگر، خبرهایی در دست است که دولت سوریه و متحدانش نیز خود را آماده تهاجم خارجی میکنند که تماس تلفنی بشار اسد، رئیسجمهورسوریه، با سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله، را باید در همین جهت ارزیابی کرد. در این صورت، طلوع فجر از نظر دولت سوریه و متحدانش عملیات حتمی برای پاکسازی آخرین محل تجمع تروریستها در کشور است برای رسیدن به این هدف حتی حاضر به رویارویی جدی با حامیان بینالمللی این تروریستها هستند تا این که دمل چرکین تروریستی در سوریه از ریشه کنده شود.