بخش عمدهاي از كنش و واكنش انسان در اجتماع متأثر از ذهنيت و برداشتي است كه نسبت به وضعيت موجود دارد. امنيت نيز از موضوعات اساسي است كه واكنش انسانها در قبال آن علاوه بر وجود امنيت، تابعي از احساس شهروندان نسبت به آن است.
بنابراين جمله «احساس امنيت مهمتر از خود امنيت است»، اصطلاحي رايج در بين اهل حقوق است، نكتهاي كه رهبر معظم انقلاب نيز بارها خواستار توجه به آن بودهاند. اگر امنيت جامعهاي بهدرستی فراهم گردد ولي شهروندان آن به احساس اينكه امنيت دارند، باور نداشته باشند، در واقع همان شرايط ناامني در زندگي مردم با تبعات مختلف و بيشتر خود را نشان ميدهد و البته عكس اين قضيه نيز صادق است.
در موضوع خروج امريكا از برجام به نظر ميرسد ايران اسلامي و ملت بزرگ آن جدا از مواجهه با توطئههاي مختلف، با يك عمليات رواني شديد از سوي دشمنان مواجه هستند. چرا كه در طول مدتي كه برجام با توافق طرفين به مرحله اجرايي رسيد، امريكا نه تنها به تعهدات خود عمل نكرده بود، بلكه به روشهاي مختلف تلاش كرده ضمن حفظ فشار رواني روي ايران و همپیمانانش، از اجرايي شدن كامل آن نيز جلوگيري كند و به صورت عملي نيز تحريمهاي ايران به قوت خود باقي مانده بودند. در نتيجه امروز كه مجدداً صحبت از تحريمهاي فلجکننده با صداي بلندتر در حال تكرار است، بايد گفت پيش از آنكه تحريمي شروع شود، كوبيدن بر طبل تحريم با شدت تمام است و امريكاييها عمليات رواني شديدي با موضوع خروج از برجام و بازگشت تحريمها را شروع كردهاند. به نظر ميرسد امريكا با اين موضوع تلاش دارد با پرداخت هزينه و ایجاد سازوکارهای مجدد تحريم، ترس از تحريم را به جامعه ايران القا نمايد. چرا كه آنچه او را در رسيدن به هدف نهايي كه همان تغيير رفتار جمهوري اسلامي ايران به زعم آنها ميباشد، كمك خواهد كرد، ايجاد ترس از تحريم است. دليل اين امر نيز روشن است. ملت ايران تجربه مقاومت و مقابله با تحريم را دارند و نشان دادهاند كه هر چقدر دشمن بخواهد از طريق اعمال زور آنها را مجبور به تسليم و عدول از اهداف بزرگ انساني- اسلامي خود نمايد، نه تنها نتيجه مورد نظر را به دست نخواهد آورد، بلكه نتيجه چنين شرايطي انسجام ملي، يكپارچگي و مقاومت سرسختانه ملت ايران را در پي خواهد داشت و موجب تقويت اراده مقاومت آنها خواهد شد.
اما نكته مهم اين است كه اين روزها سخنان و نوشتههاي مقامات و تحلیلگران امريكايي نشان ميدهد كه آنها تصور غلطي از شرايط اجتماعي و روحيه ملي ايرانيان دريافت كردهاند و در اين راستا تمام تلاش خود را با بهرهگیری از عمليات رواني و حجم سنگين فعاليتهاي رسانهاي بر ايجاد و القاي ترس از تحريم بنا نهادهاند كه يك امر جداگانه و مجزا از خود تحريم است.
بايد اين دو موضوع را يعني تحريم و ايجاد ترس از تحريم را به صورت دقيق تفكيك و درك كنيم تا بتوانيم راهكارهاي مقابل را بهدرستی طراحي و عملياتي نماييم. اينكه تحريمهاي اقتصادي در عصر حاضر يك سلاح مهم، مؤثر و كاربردي در روابط بینالملل و مورد توجه قدرتهاي سلطهگر قرار گرفته، انکارناپذیر است ولي با توجه به توسعه ارتباطات و منافعي كه ملتهاي مختلف از ارتباطات تجاري و فرهنگي با همديگر ميبرند و ظرفيتهاي بزرگي كه جمهوري اسلامي از آن برخوردار است، مسئلهاي نيست كه به سادگي بتوانند از كنار آن بگذرند. بنابراين امكان تحريم كشوري مثل ايران از سوي امريكا به صورت يكجانبه و كامل وجود ندارد و ناكارآمد كردن اين روش با برنامهریزیهای درست و اجراي اقتصاد مقاومتي امکانپذیر است، از اين رو به نظر ميرسد كه در شرايط كنوني استراتژي امريكا در بازي تحريم، مسئله ايجاد ترس از تحريم است كه مقابله با اين راهبرد به درك درست آن و ايجاد شرايط مناسب ميان دولت، ملت و محيطهاي فرهنگي و رسانهاي وابسته است و قطعاً اظهارنظرهای كلي مبني بر ناكارآمدي تحريمها و عدم تأثیر آن در زندگي مردم، ممكن است در تعارض با صحنه عمل قرار گيرد و مردمباور نكنند. از اين رو همراه سازي و ارائه راهكارهاي منطقي، كارشناسي و كاربردي و همسوسازی مردم با اقدامات دولت و اتخاذ رويكردي هوشمند و تخصصي متناسب با عمليات رواني دشمن ميتواند بسيار كارساز و اثرگذار باشد.