کليت ماجرا، داستاني تکراري است که سناريوي آن سالها در فوتبال اجرا ميشد، اما حالا تنها نامهايش تغيير کرده است. رئيس، همان رئيس سابق است و ترفندهايش همان ترفندهاي قديمي، حالا شايد تنها اندکي جرئت و جسارتش بيشتر شده است که رک و پوستکنده چشم در چشم اصحاب رسانه مهر تأييد بر دلاليسم ميزند و با بيمهابايي آن را امري عادي جلو ميدهد، جسارتي که مديون عدم جديت مسئولان رده بالا در برخورد با اشتباهات و سوءمديريت او و امثال او است.
تأييد دلاليسم، شايد تنها اتفاق ناگواري بود که تا به امروز رخ نداده بود، اما حالا به لطف نگاه خاص رئيس کميته فوتسال مهر تأييد پاي آن زده ميشود تا دست دلالها و آنهايي که دستشان با آنان در يک کاسه است، بازتر از هر زمان ديگري باشد، چراکه بنا به گفتههاي کفاشيان حضور آنها در عرصه ورزش امري طبيعي است که در همه جاي دنيا نيز وجود دارد.
بهزعم کفاشيان در تمام دنيا اين دلالها هستند كه بازيهاي تدارکاتي را رتق و فتق ميکنند. گويا اين بهانه او را قانع ميکند و به کارش مشروعيت ميدهد که اينگونه واضح و راحت از آن برابر خبرنگاران حرف ميزند: «چارهاي جز سپردن هماهنگي ديدارهاي تدارکاتي به واسطهها نيست. به هر حال کميته فوتسال يا روابط بينالملل فدراسيون بايد اين بازيها را با ارتباطاتي که دارند، هماهنگ کنند. در کشورهاي ديگر مثل برزيل و کشورهاي اروپايي نيز به همين شکل است!» اما اين بهانه تنها ميتواند رئيس کميته فوتسال را قانع کند نه افکار عمومي را.
براي او، اين اتفاقات امري کاملاً طبيعي است. پيشترها و زماني که روي صندلي رياست فدراسيون فوتبال نشسته بود نيز با همين روش پيش ميرفت. آن زمان هم يکي از همان دلالهايي که او کار کردن با آنها را کاملاً طبيعي و يک عرف در دنيا ميخواند، بازيهاي تيم ملي را هماهنگ ميکرد. جناب «ب. م» که حالا اندکي اين سوتر در کميته فوتسال تنها نامش تغيير کرده، اما روش و راهش هماني است که پيش از اين در فدراسيون فوتبال دنبال ميشد، هماني که گفته ميشد بعد از هماهنگ کردن بازيها، پيشنهاداتي عجيب و غريب به حريفان ميدهد، براي برهم زدن ديدار تدارکاتي و درخواست مبالغي بيشتر و غيرمتعارف براي برگزاري بازي تا سهمي که به جيبش ميرود، بيشتر شود كه در اين بين واکنش فدراسيون هم چيزي جز سکوت برابر تمام اين کارشکنيها نبود و البته بسيار جالب توجه هم بود. رفتاري که امروز در جمع فوتساليها هم ميتوان نمونههاي کاملاً مشابه آن را ديد که اتفاقاً خيلي نيز نميتواند عجيب باشد، وقتي رئيس در هر دو ارگان، يک نفر بوده است، هماني که امروز خيلي شفاف، واضح و برخلاف هميشه بيهيچ دغدغهاي ميگويد که چارهاي جز سپردن کار به دلالها نيست! آيا واقعيت اين است که کميته فوتسال چارهاي جز سپردن امور به دست دلالها ندارد؟
اين همه صداقت از رئيسي که همواره سعي دارد با خندههاي معنادار پاسخ سؤالهاي بيجواب خبرنگاران را بدهد خيلي عجيب است، اما اين همه صداقت که به جسارت شبيهتر است شايد نتيجه سکوت آقايان برابر تمام اتفاقات ناگواري باشد که طي همه اين سالها رخ داده و هيچگونه تبعاتي براي هيچ يک از آنهايي که مسئول آن بودهاند، رخ نداده است.
کفاشيان در حالي امروز چشم در چشم خبرنگاران سپردن کار به دست دلالها را امري عادي ميداند که اين روش را پيشتر در فوتبال هم به اجرا درآورده بود. روش غلطي که نه آن روزهاي خيلي دور برايش دردسرساز شد و نه امروز که براي نخستين بار اينگونه شفاف و واضح حرف ميزند!
سکوت آقايان برابر مسائل، مشکلات و تخلفات واضح و آشکار حالا کار را به جايي رسانده که مسئولان رده بالاي ورزش به راحتي مهر تأييد به پاي دلاليسم ميزنند، آن را امري طبيعي جلوه ميدهند و بهانهشان هم اين است که اين اتفاق در تمام دنيا رخ ميدهد، اما آيا به راستي در تمام دنيا مسئولان رده بالاي ورزش کار کردن با دلالها را امري عادي ميدانند و با باز گذاشتن دست آنها و مشروعيت بخشيدن به کار آنان تيشه به ريشه ورزششان ميزنند، آنهم دلالهاي تأييد شدهاي که براي اندکي سهم بيشتر با پيشنهادات بيشرمانه، حريفان را به چاپيدن و خالي کردن جيب ورزش ايران تحريک و تشويق ميکنند؟! بدون ترديد نمونه اين اتفاق نميتواند هيچ جاي دنيا به غير از ايران رخ دهد!